انحصارگري مگر شاخ و دم دارد؟
سرپرست دفتر سخنگوي رياست جمهوري گفته است كه ادعاي رهبران سياسي مبني بر انحصار قدرت و تصميمگيريها در ارگ، كذب است و اساس ندارد.
شگفتانگيز است دروغي به اين بزرگي گفتن!
ارگ يك راهنماي قومگرايانه و انحصارطلبانهاي مكتوب ناشده مثل رهنمود مخكش دارد. در راهنماي قومگرايانه مخكش آمده بود كه از ميان تاجيكها، ازبيكها و هزارهها فقط كساني را استخدام كنيم كه كاملا مطيع و فرمانبردار ما باشند.
انكار نميتوان كرد كه در شوراي امنيت و كابينه و برخي محافل سري تصميمگيري شايد عناصر تاجيك و ازبيك و هزاره نيز حضور داشته باشند، اما – همانطوري كه در رهنمود مخكش آمده است-«عناصر كاملا مطيع و فرمانبردار.»
از ميان معاونان رييسجمهور فعلا تنها كسي كه مقرب دربار است جناب سرور دانش است، كه اسطوره اطاعت و فرمانبرداري و سست عنصري است. دوستم، كه توانايي ايستادن و «نه» گفتن را داشت، به بيرون تبعيد شد.
تاج محمد جاهد، وزير پيشين امور داخله را كه از فيصلههاي اتمر سر باز زد، بركنار كرده و به جايش ويس برمك را گذاشتند، كه از جنس همان تاجيكان مورد نظر مخكش است.
داكتر عبدالله و محقق نيز البته بارها خود شان از بيصلاحيتي شكايت كردهاند. محمد خان، معاون اول رياست اجراييه هم كه هنوز مصروف مطالعه «راهنماي مسايل جنسي» است.
وزارت خانههايي را كه متعلق به تيم اصلاحات و همگرايي است، خلع صلاحيت كرده و وظايف مسئوليتهاي شان را يا به كميسيوني در ارگ يا به نادر نادري انتقال دادهاند.
وزير دفاع و رييس عمومي امنيت و وزارت ماليه هم كه ماشاالله از خود شان است.
در بخش قراردادها هم كميسيوني به نام تداركات ايجاد كردهاند، كه بيشتر از شهر وندان كشور به لبنانيها دلسوزي و اعتماد دارد.
بنابراين، اگر اينهمه انحصارگري نيست پس چيست؟ شلغم است؟
نویسنده: عبدالشهيد ثاقب