انحصارگریهای ارگ؛ دیکتاتوری بر جنازه دموکراسی
ممانعت از پرواز هواپيمای حامل عطامحمد نور به كندهار، نشانه ديگری از تلاش غنی برای اعلام وضعيت استثنايی است. وضعيتی كه قانون به تعليق در ميآيد و آزادیهای فردی و سياسی و حقوق شهروندی مردم ناديده گرفته میشود و همه اختيارات و صلاحيتها را يك تن حاكم به دست میگيرد.
من اين وضعيت را چند روز قبل در روزنامه “هشت صبح” مشرح نوشتم و حالا باری ديگر تاكيد میكنم كه غنی در صدد تعليق قانون اساسی، لغو دموكراسی و آزادیهای فردی و تحكيم وضعيت استثنايی است.
به نظر میرسد كه افغانستان پس از ١٦ سال دموكراسی نيمبند، دارد گذار به توتاليتاريسم را تجربه میكند. يادمان باشد امروز اگر مانع پرواز هواپيمای حامل سياسيون شدند، فردا روزنامهها و تلويزونها را خواهند بست، روزی ديگر دستگاه تفتيش عقايد راه خواهند انداخت و محاكمههای فرمايشی برگزار خواهند كرد.
امروز اگر مانع سفر عطا محمد نور به كندهار شدند، فردا تعداد ديگری را در كابل محكوم به حبس و حصر خانگی خواهند كرد و پسفردا جنايات ديگری مرتكب خواهند شد.
در چنين وضعيتی من فكر میكنم، بهترين گزينه اين است كه نزاكتهای موجود را كنار بگذاريم، خودزنی را بس كنيم، و همه با هم جبهه دفاع از قانون و مردم سالاری تشكيل بدهيم.
اين جبهه بايد روی چند اصلی توافق كند و همه نيروهای دموكرات، خوشفكر و مخالف تكتازیهای غنی را زير چتری واحد گردهم بياورد.
از ديشب به اينسو متوجه هستم كه برخیها به جای آنكه اين اقدام مخالف قانون و غيرانسانی حكومت را نقد كنند، به طعن و كنايهگويی به اردوگاه حاميان استاد عطامحمد نور شروع كردهاند.
من خطاب به اينها فقط همان شعر «نيمولر» را پيشكش میكنم.
نيمولر در اين شعر خود وضعيتی را نقد میكند كه آدمی جنايت و نقض قانونی را بنگرد اما صِرف تماشا كند.
او در اين شعر، وضعيت تماشاگری در آلمان نازی را؛ جايی كه ميليونها انسان در كورههای آدمسوزی و اردوگاههای مرگ سوختانده شد، چنين به تصوير میكشد:
ابتدا به سراغ يهوديان آمدند
و من چيزی نگفتم؛ چون يهودی نبودم.
بعد نوبت كمونيستها شد
و من چيزی نگفتم،
چون كمونيست نبودم.
آنگاه سراغ اعضای اتحاديههای كارگری آمدند
و من باز چيزی نگفتم؛ چون عضو اتحاديه نبودم.
سپس سراغ من آمدند
و كسی باقی نمانده بود،
تا در دفاع از من چيزی بگويد.
تماشاگری در قطب متضاد شهامت مدنی قرار دارد. اگر واقعاً شهامت مدنی و دغدغه مردمسالاری و آزادی داريم، بهتر اين است كه همه در زير چتر واحدی براي دفاع از قانون و دموكراسی بسيج شويم.
به قول «پريمو لوی» : «هيچ انسانی يك جزيره جداگانه نيست.» ناقوس استبدادی را كه غنی امروز به صدا درآورده است، برای همه يكسان به صدا درآورده است.
عبدالشهيد ثاقب