انفجارهای خونین در ایران؛ از تلاشهای تفرقهافکنانه تا خونشریکی دو ملت!
آخرین مورد از خونشریکی دو ملت ایران و افغانستان، شهادت ۱۲ شهروند افغانستان در انفجارهای خونین روز چهارشنبه هفته گذشته در شهر کرمان و در هنگام مراسم چهارمین سالگرد شهادت جنرال قاسم سلیمانی بود که خون آنها با خون شهیدان ایرانی یک جا شده و سنگفرش گلزار شهدا را رنگین کرد. این موضوع نشان میدهد که مردم افغانستان با ایران فراتر از مناسبات دیپلماتیک و چارچوبهای سیاسی رفته و شریک غم و شادی هم تا مرز خونشریکی است
گزارشها از آمار جان باختگان دو انفجار مرگبار در استان کرمان ایران که در هنگام مراسم چهارمین سالگرد شهادت جنرال قاسم سلیمانی به وقوع پیوست، حاکی از شهادت ۱۲ شهروند افغانستان است. این شهروندان افغانستان در مراسم حضور یافته و در کنار ایرانیانی که خون شان در اثر حمله تروریستی ریخت، به خاک افتادند. در این تبصره کوتاه قصد ما پرداختن به عوامل، ریشه و زمینههای وقوع این حمله تروریستی یا حملات مشابه در گذشته نیست؛ زیرا این مورد فراتر از حوصله نبشته کنونی و بیربط به موضوعی است که قصد پرداختن به آن را داریم. اما مسئلهای که از دو سه سال به این سو شدت یافته و از سوی برخی حلقات و نهادهای رسانهای خارج از ایران و افغانستان نیز بر آتش آن دمیده میشود، برجسته میگردد و به خورد مخاطب عام دو کشور داده میشود یا به اصطلاح در افکار عامه تزریق میشود، موضوع افغانستانی هراسی ایران و ایرانی هراسی در افغانستان است؛ موردی که از بد حادثه با یکی دو مورد جنایی نیز همراه بوده و خوراک بسیار چربی برای حلقات مغرض مهیا کرد.
اخیراً در جامعه ایرانی گاه به صورت خزنده و گاه به صورت بسیار هجومی و با استفاده از تمام امکانات رسانهای، اجتماعی و فرهنگی افغانستانی هراسی القا میشود، رسانههای مشخصی روی یک موضوع مشخص مانور میدهند و گاه در مقام قاضی به قضاوت در مورد پیشآمدها و قضایای کاملاً عادی میپردازند و به اصطلاح معروف از کاه کوه میسازند. چنین اقداماتی هرچند برای نخبگان و عقلای قوم معلوم است که از کجا آب میخورد و از سوی کدام آدرسها به خورد مردم عام ایران داده میشود، اما برایند آن تنفر شدیدی است که گاه عوامالناس را تهییج میکند تا علیه کتلههای مهاجر موضع سفت و سخت بگیرند. نمونههای این گونه برخوردهای احساساتی و ناشی از جوّ سازیهای رسانهها و حلقات مشخص کم نیست؛ چرا که در پشت آن برخی آدرس های معلوم الحال فرهنگی و رسانهای ناخشنود از همزیستی مسالمت آمیز دو ملت قرار دارد و همواره تلاش میکند که تنفر پراکنی کند.
اظهارات اخیر حسن کاظمی قمی نمانیده ویژه و سفیر ایران در کابل در باره حمله تروریستی دو روز پیش در شهر کرمان مبنی بر این که تروریستها و حامیان شان ثبات، صلح و همزیستی مسالمت آمیز ملتها همسایه را در تقابل با راهبرد خود میدانند، شاهد روشنی بر این موضوع است. شکی در این نیست که ثبات و همزیستی مسالمت آمیز ملتهای همجوار ایران و افغانستان که ریشهها و فرهنگ و زبان و دین و سرنوشت مشترک نیز دارند، به مذاق برخیها چه در منطقه و چه در جهان خوش نمیخورد. بنا بر این به تروریزم چه در شکل سخت و چه در شکل نرم که همان تبلیغات و پروپاگندای رسانهای است رو میآورند.
در افغانستان نیز موجهای نفرت پراکنی علیه ملت ایران کم نیست، اگر در فضای اجتماعی ایران برای مهاجر ستیزی تلاش میشود، در افغانستان روی تنفر پراکنی سرمایه گذاری میشود. کوچکترین مسایل برجسته و این موضوع خطرناک را در اذهان مردم القا میکند که حس تنفر و انزجار را قوت ببخشد.
مردم افغانستان از دههها به این سو در ایران زندگی میکنند و در مقاطع حساس نشان دادهاند که هم قدر شناس هستند و هم در غم و شادی ملت ایران شریک؛ چرا که در میان شهدا، جانبازان و اسرای جنگ ایران و عراق، نامهایی با اصل و نسب افغانستانی دیده میشود؛ جایی که خون مردم دو کشور با هم عجین شده و در سنگرهای داغ نبرد ریخته است.
آخرین مورد از خونشریکی دو ملت ایران و افغانستان، شهادت ۱۲ شهروند افغانستان در انفجارهای خونین روز چهارشنبه هفته گذشته در شهر کرمان و در هنگام مراسم چهارمین سالگرد شهادت جنرال قاسم سلیمانی بود که خون آنها با خون شهیدان ایرانی یک جا شده و سنگفرش گلزار شهدا را رنگین کرد. این موضوع نشان میدهد که مردم افغانستان با ایران فراتر از مناسبات دیپلماتیک و چارچوبهای سیاسی رفته و شریک غم و شادی هم تا مرز خونشریکی است.
این موضوع نشان میدهد که مهاجران افغانستانی مقیم ایران با توجه به اصل همزبانی، همریشگی، همدینی و همفرهنگی مشترک، احساس یگانگی با ملت ایران داشته و همدل و هم صدا و متحد و یک پارچه است.
شهادت ۱۲ شهروند افغانستان در مراسمی که برای ملت ایران از اهمیت خارق العاده برخوردار است و حیثیت حماسی یافته، از سوی دیگر میتواند دستاویز و رسن محکمی باشد برای تقویت همدلی و همپذیری میان دو ملت که باید عقلای قوم از هردو جانب روی آن غور نمایند و به عنوان مدافعه علیه هجمه ویران گری که از سوی حلقات مغرض و مشخص برای ایجاد تنفر و انزجار میان دو ملت اجرا میشود، قرار بگیرد. تاکید بر این نکته که شهروندان افغانستان یک جا با شهروندان ایرانی خون شان ریخته شده، برجسته سازی این مسئله و عطف توجه به پیشینه محسنه مهمان نوازی ایرانیها از مهاجران افغانستانی و حضور سازنده مهاجران در ایران، محورهای بسیار عظیم و اثرگذار در تقریب دو ملت، همزیستی مسالمت آمیز، مبارزه با هراسافکنی فرهنگی و نژادی، مبارزه با افراطیت از هر نوع و ایجاد فضای تفاهم در دو طرف است.