باز هم مذاکره در دوحه؛ امریکاییها به دنبال چه هستند؟
پالیسیسازان امریکایی احتمالاً متوجه این موضوع شدهاند که خروج زودهنگام و غیر مسئولانه نظامیان شان از افغانستان فرصتی برای چین و روسیه به وجود آورده و پکن و مسکو را به گونه غیر قابل مهار به طا-لبان نزدیک کرده است
شکوهمند- خبرگزاری دید
پس از سقوط کابل در ۲۴ اسد(۱۵اگست) و خروج نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان، فروپاشی دولت جمهوری در افغانستان و تسلط دوباره طا-لبان بر کشور بعد از ۲۰ سال، برای نخستین بار هیئت ایالات متحده امریکا و هیئت طا-لبان در یک فارمت کاملاً جدید در دوحه دیدار کردند. این دیدار برای دو روز(شنبه و یکشنبه هفته روان) از سوی طا-لبان در سطح وزیر امور خارجه(ملا امیرخان متقی و برخی اعضای دیگر طا-لبان) و از جانب ایالات متحده امریکا در سطح معاون سیا(CIA) و نمایندهای از وزارت امور خارجه آن کشور انجام شده است. دو مسئله در این دیدار کاملاً مشهود بود: غیبت خلیلزاد و تغییر در جایگاه طا-لبان.
پالیسیسازان امریکایی احتمالاً متوجه این موضوع شدهاند که خروج زودهنگام و غیر مسئولانه نظامیان شان از افغانستان فرصتی برای چین و روسیه به وجود آورده و پکن و مسکو را به گونه غیر قابل مهار به طا-لبان نزدیک کرده است. این موضوع زمانی کاملاً برای واشنگتن نگران کننده میشود که همین اکنون سفارت چین و روسیه در کابل فعال است، ولی سفارت هیچ کشور عضو ناتو به شمول امریکا در کابل باز نیست. این خلاء دیپلماتیک که با خروج نظامیان ناتو ایجاد شده، از جانب واشنگتن به تحقیری در سطح راهبردی تفسیر میشود و تلاش صورت میگیرد تا از افتادن بیشتر طا-لبان در جبهه چین و روسیه جلوگیری شود.
ایالات متحده؛ به ویژه دولت بایدن تلاش و هیاهوی زیادی برای تغییر دکترین راهبرد خارجی امریکا از حوزه خاورمیانه و خلیج به آسیا-پاسفیک به راه انداخت و در همین فارمت نیز پیمان آکوس را امضا کرد، اما کم کم متوجه شده که بازی را در افغانستان؛ کشوری با اهمیت فوقالعاده جئوپولتیک در منطقه از باخته و آن را دو دستی به چین و روسیه واگذار کرده است.
ایالات متحده در افغانستان اهرم فشار زیادی علیه دو رقیب نظامی و اقتصادی خود داشت؛ از تحریک اسلامی ترکستان شرقی تا جنبشهای رادیکال در آسیای میانه، اما اکنون نه تنها آن اهرمها را از دست داده که ناگزیر است برای به دست آوردن منافعش مذاکره هم بکند.
در گذشته، رییس جمهور بایدن زمانی که معاون اوباما بود گفته بود که پاکستان نسبت به افغانستان ۵۰ بار برای ایالات متحده با اهمیت تر است. این موضوع مبنای دیدگاه بایدن را برای خروج سریع و همه جانبه از افغانستان میساخت، اما احتمالاً رییس جمهور امریکا این موضوع را مد نظر نداشت که پاکستان به جاسوسی چند جانبه میماند و اگر سر با امریکا میجنباند، از آن طرف به چین دل میدهد و در واقع بیشتر از آن که برای امریکا مفید باشد، برای حفظ منافع خود در سایه پکن بازی میکند.
سیاستهای جئو استراتژیک منطقه نیز با سرعت به سویی در حرکت است که دست کم مانع از حضور پر رنگ امریکا در منطقه میشود؛ زیرا اگر کشورهای منطقه را در دو کتگوری قدرتمند و ضعیف دسته بندی کنیم، ایالات متحده ناخواسته با خروج آنچنان افتضاح از افغانستان این پیام را به کشورهای ضعیف منطقه ارسال کرد که بر واشنگتن نمیتوان تکیه کرد، کشورهای قدرتمند نیز به درستی درک کردند که امریکا شکست خورده و باید جایش را قدرتهای دیگری مجموعاً پر کنند.
بنا بر این، دیدار اخیر هیئت امریکایی به رهبری سیا با جانب طال-لبان هرچند ظاهراً برای مسایل حقوق بشری، تخلیه شهروندان امریکا و پابندی طالبان به توافق دوحه بوده، اما اگر پشت پرده را نگاه کنیم، دیده میشود که امریکا تلاش دارد دوباره جای پایی در افغانستان داشته و دست پکن و مسکو را از قضایا کوتاه تر کند؛ زیرا در نبود حضور استخباراتی دست کم، ایالات متحده نمیتواند به درستی با کارت افغانستان در منطقه بازی کند.
هردو طرف اهرم فشار بر طرف مقابل دارند. امریکا ذخایر ارزی افغانستان را بسته کرده و همچنان مسئله به رسمیت شناختن دولت طا-لبان را مبدل به اهرم فشار ساخته و از این جانب، طا-لبان نیز با داشتن متحدان قدرتمندی چون چین و روسیه، بیاعتنایی دیپلماتیکی را در برابر امریکا اتخاذ کردهاند. با آن که طا-لبان به خوبی میدانند که بدون رسمیت و مشروعیت داشتن در عرصه بینالمللی در دراز مدت حکومت نمیتوانند و امریکا نیز به خوبی آگاه است که اگر مقداری امتیاز به طا-لبان ندهد، آغوش چین به ویژه از نگاه اقتصادی به روی همه جناحهایی که با امریکا مشکل دارند، باز است.