بحران در شمال؛ سفر سرنوشتساز رییس جمهور به بلخ
آقای غنی به درستی درک کرده است که دیپلماسی صلح، به مثابه نقطه ضعف دولتمردان شناخته میشود و طالبان نیز با رفتار متضاد دوگانه، در پی بهرهبرداری جنگطلبانه از رویکرد صلحجویانه حکومت است
محمداشرف غنی رییس جمهوری برای بررسی وضعیت عمومی و امنیتی شمال کشور، به شهر مزارشریف مرکز ولایت بلخ سفر کرد.
ارگ ریاست جمهوری با نشر خبرنامهای گفت که آقای غنی امروز (چهارشنبه ۲۰ اسد) به شهر مزار رفته و قرار است با مسئولین نظامی و غیرنظامی، رهبران سیاسی و جهادی، بزرگان قومی و ریشسفیدان دیدارهای جداگانه داشته باشد.
مارشال عبدالرشید دوستم، معاون پیشین ریاست جمهوری و از شخصیتهای سیاسی پرنفوذ در شمال نیز شب گذشته به این شهر رسید.
آقای غنی در حالی وارد بلخ شد که ناامنیها و جنگ در بیش از ۲۵ ولایت کشور جریان دارد و طالبان در برخی نقاط پیشرویهای چشمگیری داشتهاند. طالبان علاوه بر تصرف شمار زیادی از ولسوالیها، تاکنون توانستهاند مراکز ولایتهای نیمروز، جوزجان، تخار، سرپل، کندز، بدخشان و فراه در غرب و شمال و شمال شرق را تصرف کنند و غزنی را نیز در جنوب، در آستانه سقوط قرار دهند.
در این میان، مزار شریف، مرکز ولایت بلخ، از شهرهای راهبردی و کلیدی در شمال است که هماکنون مورد هجمه سنگین طالبان قرار دارد و با تصرف فیضآباد، مرکز بدخشان، اکنون تنها مراکز ولایتهای
بلخ و فاریاب در کنترول دولت قرار دارد.
از این واقعیت هم نباید چشمپوشی کرد که اگر ایستادگی چندماهه مقاومت مردمی بلخ، به رهبری استاد عطامحمد نور نبود، مزار شریف جزء نخستین شهرهایی بود که به دست طالبان سقوط میکرد. بنابراین آقای غنی در این سفر به این مهم هم باید توجه داشته باشد که ظرفیتها و امکانات مقاومتی جهادی و مردمی در دفاع از نظام و شهرها و به ویژه شهرهای استراتژیک شمالی، بزرگترین سرمایهای است که افغانستان برای نجات از چکمه و چنگال تروریزم بینالمللی در اختیار دارد و باید از آن به نحو احسن و با مدیریت عالی و هدفمند، استفاده شود.
در هر حال، سفر آقای رییس جمهور به بلخ، نشانه وخامت جدی اوضاع و شکست رسمی روند مذاکرات صلح دوحه است. این سفر به مثابه ناامیدی از مؤثر بودن مذاکرات جاری صلح تفسیر میشود و نشانگان درک این واقعیت است که تنها عنصر تعیینکننده در واقعیت میدانی افغانستان، جنگ خونین با دشمن و توسل به اهرمهای مشابه مورد استفاده آنان برای غلبه بر دولت جمهوری اسلامی افغانستان است.
اگرچه همزمان آقای عبدالله، رییس شورای عالی مصالحه در سفری سه روزه به قطر رفته تا آخرین امکانات دست یافتن به صلح با طالبان را در نشستی مشترک با حضور نمایندگان کشورهای منطقه و امریکا، روسیه و چین بررسی کند، اما تردیدی نیست که این سفر نیز همانند سفر قبلی آقای عبدالله به دوحه، فراتر از برخی تشریفات دیپلماتیک، نتیجهای نخواهد داشت که به تغییر وضعیت نگرانکننده کنونی بینجامد.
جالب این است که آقای عبدالله حتی در شرایط وخیم کنونی هم نتوانست از پوسته ظواهر دیپلماتیک بیرون شود. او با محافظهکاری افراطی و بدون آن که بار مسئولیت فجایع جاری در کشور را به دوش دوستان بینالمللی افغانستان بیندازد و آنان را مسئول درجه یک بحران موجود کشور معرفی کند، با لحنی آمیخته با ترس و تمنا از جامعه بینالمللی خواست که درباره بحران بیسابقه انسانی در افغانستان بیتفاوت نمانند و «به طالبان در مورد صلح پیام واضح بدهند!»
اینگونه موضعگیری، دولت را در موقعیت آسیبپذیرتر قرار میدهد و شیب تحولات نفرتانگیز و نومیدکننده کنونی را بیش از گذشته افزایش میدهد.
اما در این میان، سفر آقای غنی به بلخ و پیشتر از آن اعزام مارشال دوستم با دهها کماندو برای سرکوب طالبان، نشانه جدیت حکومت مرکزی در دفاع از نظام و دستاوردهای بیستساله آن در برابر تهاجم دستاوردبرانداز طالبان است.
آقای غنی به درستی درک کرده است که دیپلماسی صلح، به مثابه نقطه ضعف دولتمردان شناخته میشود و طالبان نیز با رفتار منتضاد دوگانه، در پی بهرهبرداری جنگطلبانه از رویکرد صلحجویانه حکومت است.
بنابراین، بایسته آن است که به طالبان پاسخی داده شود که برای این گروه قابل فهم باشد؛ پاسخی همانند آنچه خود این گروه در میدان عمل انجام میدهد.
به همین جهت است که سفر آقای غنی به مزار شریف، سفر تعیین سرنوشت نهایی «جمهوریت» در برابر «امارت» است. آقای غنی به بلخ رفت تا آخرین برنامههای بنیادی برای دفاع از جمهوریت را در جئوپولیتیک راهبردی شمال طراحی و عملیاتی کند.
اما این به تنهایی کافی نیست. ایجاد اجماع سیاسی و حمایت همهجانبه از خیزشهای مردمی و هدفمندسازی آن در قالب تشکلهای مقاومت سازمانیافته، در کنار قبولاندن مسئولیت سنگین جامعه جهانی به دولتهایی که در بیست سال گذشته با افغانستان همکار بودند، از محورهای استژاتریک و مؤثر برای تغییر وضعیت است و دولت جمهوری اسلامی افغانستان به ویژه آقای غنی به عنوان رییس جمهور کشور، باید نسبت به آن اهتمام آنی بورزد.