بحران دیپلماسی ؛ تقابل شرق و غرب در میدان افغانستان!
برایند محتوم تقابل غرب و شرق و چربیدن بحران بر دیپلماسی، ادامه وضعیت موجود در افغانستان است؛ زیرا قدرتهای بزرگ در صورتی میدان افغانستان را از فهرست تقابلات خود کنار خواهند گذاشت که حسابهای خود را در نقاط دیگر همانند تایوان و اوکراین و ناتو و بریکس و سازمان شانگهای و بانک جهانی پالوده باشند
دو روز پس برگزاری نشست دوحه که در آن طا-لبان به دلیل پذیرفته نشدن شروط شان اشتراک نکردند، کشورهای منطقه با اکراه روانه دوحه شدند و ملل متحد نیز کوتاه نیامد، بحران تقابل از دل دیپلماسی سر بر آورده است. وزارت خارجه روسیه با حمایت از موضع طا-لبان در باره نشست دوحه و موارد مشابه، نشست آنتونیو گوترش را با فعالان جامعه مدنی شکست خورده خواند و تاکید کرد که هرگونه طرحی بدون حمایت منطقه و طا-لبان در باره آینده افغانستان ناکام خواهد بود. مسکو همچنان بر اهمیت جایگاه کشورهای منطقه و همسایه در کانتکست افغانستان تاکید کرد که برایند آن گروه تماس منطقهای به رهبری تهران است.
موضوع مهم دیگری که با انکار روسیه و ایران و چین مواجه شد، تعیین نماینده جدید ویژه سازمان ملل متحد برای افغانستان است. طا-لبان نیز در همین موضع ایستادهاند. طرفه این که پاکستان و هند از تعیین نماینده ویژه جدید ملل متحد حمایت کردهاند.
اما از جهت دیگر، وزارت خارجه ایالات متحد امریکا با حمایت از نشست دوحه و روندی به که به رهبری ملل متحد در امور افغانستان پیش برده میشود، تصریح کرده که طا-لبان تنها بازیگران آینده افغانستان نیستند.
اظهارات وزارت خارجه امریکا را میتوان تفسیری از سخنان چند روز پیش زلمی خلیلزاد در کانگرس آن کشور دانست که گفت: فصل پایانی افغانستان هنوز برای امریکا نوشته نشده است.
مواضع دو قطب مخالف جهان- روسیه و امریکا- در باره افغانستان حاکی از تقابل عمیق و تضاد ۱۸۰ درجهای است که احتمالاً در دو جهت متفاوت حرکت میکنند و در آینده انتظار تلاقی آن وجود ندارد؛ زیرا تقابل در میدان افغانستان نه برخاسته از تقابل منافع دو جانب که ریشه در بحرانهای دیگر در نقاط دیگر جهان دارد. جنگ بر سر نظم نوین جهانی به رهبری امریکا و کشورهایی که نگاهی متفاوت به جهان دارند، از فردای حملات یازدهم سپتمبر و لشکرکشی واشنگتن و ناتو به افغانستان و عراق آغاز شد. این جنگ در ادامه به شرق اروپا و خاور دور گسترش یافت و در اوکراین و تایوان متمرکز شد. اکنون اصل تقابل روسیه و چین و ایران به عنوان کشورهای قدرتمند منطقه و جهان با امریکا و فلسفه سیاسیاش، در هر عرصه خود نمایی میکند؛ از جمله در میدان افغانستان که تجربه دو دهه اشغالگری ناتو را نیز در تاریخ معاصر خود دارد.
از مواضع کشورهای درگیر در بحران افغانستان چنین بر میآید که دیپلماسی در گرو بحران و تقابل تقلا میکند و انتظار نمیرود که به این زودیها اجماعی همانند آنچه پس از یازدهم سپتمبر در شورای امنیت سازمان ملل متحد ایجاد شد، به میان بیاید. در آن دوره، نه چین چنین سریع رشد اقتصادی داشت و نه روسیه از شوک فروپاشی شوروی بیرون شده بود. اما اکنون به نظر میرسد که چین کمونست و روسیه وارث شوروی پیشین، پس از یک مقطع کوتاه برگشتهاند تا جنگ سرد را با بلوک غرب ادامه دهند؛ زیرا دیگر تحمل یکه تازی غرب را ندارند و این موضوع در میدان افغانستان نیز به تجربه گرفته شده است.
بنا بر این، برایند محتوم تقابل غرب و شرق و چربیدن بحران بر دیپلماسی، ادامه وضعیت موجود در افغانستان است؛ زیرا قدرتهای بزرگ در صورتی میدان افغانستان را از فهرست تقابلات خود کنار خواهند گذاشت که حسابهای خود را در نقاط دیگر همانند تایوان و اوکراین و ناتو و بریکس و سازمان شانگهای و بانک جهانی پالوده باشند.