بحران سیاسی و انتخابات؛ برایند «دموکراسی» پاکستان چه است!
احتمال میرود احزاب مسلم لیگ و مردم، برای ایستادگی در برابر قدرت ارتش، اگر نتوانند اکثریت مطلق را کمایی کنند، تن به ایتلاف سیاسی میزنند. دولت ایتلافی تشکیل میدهند و تلاش میکنند که مانور دهی ارتش را کاهش بدهند
انتخابات سراسری پارلمانی پاکستان روز پنجشنبه (۱۹ دلو) در حالی برگزار شد که این کشور با بحرانهای متعدد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی دست و پنجه نرم میکند. از دو سال به اینسو این کشور جنوب آسیا و دارای زرادخانه هستهای، به شدت در بحران اقتصادی فرو رفته و از ناحیه تروریزمی آسیب میبیند که خود عامل ایجاد و فربه شدن آن است. اما فراتر از مسئله اقتصادی و امنیتی، به نظر میرسد که اکنون اسلامآباد با خطیرترین پرسش و چالش وجودی خویش مواجه است؛ زیرا حرمت ارتش آن که در واقع نقطه کانونی و ستون محوری حفظ وحدت سر زمینی این کشور در نزدیک به ۸۰ سال گذشته بوده، از سوی معترضان هوادار عمران خان شکسته شد. پیش از آن همواره ارتش منجی عاری از فساد، منزه و متعهد به کیان کشوری بود که از بدنه هند برتانوی جدا گشته و پا به عرصه وجود گذاشت. ولی در دوره زمامداری عمران خان، که از قضا به کمک مستقیم و متداوم ارتش در برابر احزاب نیرومند «مسلم لیگ» نواز شریف و «حزب مردم» بوتو به قدرت رسید، طبق ماهیت و سنت سیاسی پاکستان، علیه ارتش و جنرالان راولپندی قرار گرفت و طلسم حرمت نظامیان شکسته شد.
در این دوره خطیر سیاسی پاکستان، مردم این کشور به یک باره متوجه شدند که ارتش نه تنها عامل نجات نیست که خود تا گلو در فساد غرق است و اگر نه یگانه عالم که یکی از عوامل موثر ناکارآمدی دولت ملکی در تمام شئون اقتصادی، اجتماعی و امنیتی در این کشور به شمار میرود.
در چنین احوالی، ارتش احساس خطر کرده و اتاقهای فکر راولپندی را به تکاپو انداخت که چاره بجویند و راهبرد طرح کنند. در همین چارچوب، ارتش خطر نکرد و نخواست یک دولت ملکی را که حس رهایی و آزادی عمل در امور داشته باشد بر سر کار بیاید، بناءً چهرهای را به نام انوارالحق کاکر که از دانشآموختگان دانشکده ارتش است و هنوز حس وفاداری قوی به این نهاد قدرت دارد موقتاً بر سر کار آورده شد تا انتخابات را به گونهای که منافع ارتش در آن لحاظ شود، مهندسی کند.
بنا بر این، به نظر میرسد که انتخابات کنونی پاکستان تلاشی است از سوی ارتش برای به قدرت رساندن جناحی که مطیع ارتش باشد، وجهه این نهاد را بازسازی کند و مشکلات اقتصادی را حل نماید. اما از جانب دیگر، سپهر سیاسی پاکستان حاکی از این است که بعید است قمار ارتش دو شش بیاورد؛ زیرا همانطور که در فوق تذکر رفت، طلسم قداست جنرالها شکسته شده و احزاب سیاسی نیز تلاش میکنند با اقتدار بیشتر به صحنه بیایند و قدرت ارتش را به چالش بکشند.
از این منظر، احتمال میرود احزاب مسلم لیگ و مردم، برای ایستادگی در برابر قدرت ارتش، اگر نتوانند اکثریت مطلق را کمایی کنند، تن به ایتلاف سیاسی میزنند. دولت ایتلافی تشکیل میدهند و تلاش میکنند که مانور دهی ارتش را کاهش بدهند. چنانچه پیش از این نواز شریف در یک همایش گفته بود که اگر دوباره قدرت اجرایی را کسب کند، تلاش میکند که اختلافات با هند را مدیریت کند و میان دو کشور حسن اعتماد ایجاد نماید.
در پاکستان همواره دو حزب بزرگ مسلم لیگ و مردم قدرت اجرایی را به همدیگر پاس میدهند، مگر این که ارتش مداخله کند. از این رهگذر، نخستوزیری دو ساله عمران خان را میتوان نوعی مداخله ارتش قلمداد کرد که توانست برای مدتی این دو حزب را از فضای دولت داری پاکستان به حاشیه براند، اما اکنون دوباره بر گشتهاند و شکی نیست که جناح طرفدار ارتش را مجال نخواهند داد، اما از این طرف، وضعیت اجتماعی و سیاسی در پاکستان نیز به گونهای است که به سختی بتوان یک جناح را به عنوان برنده مطلق نشانه کرد، بلکه از هوا و فضای این کشور بر میآید که برایند انتخابات هرچه باشد، ایتلافی از احزاب بزرگ علیه ارتش خواهد بود.