“بدن من”، کمپاینی است که توسط خانم فرانک عمیدی”خبرنگار” اینروزها در شبکه اجتماعی انستاگرام راهاندازی شده است و تعداد زیادی فارسیزبانان از سراسر دنیا در این کمپاین اشتراک کرده و در مورد تجربههایشان از آزارهای کلامی، میگویند.
خانم عمیدی، برگزارکننده این کمپاین درنظر دارد تا با راهاندازی این کمپاین به مردم بفهماند که بدن هرکس مالکیت خودش است و کسی حق ندارد در مورد فرم بدن فرد دیگری نظر بدهد. وی همچنان در نظر دارد تا اینگونه حساسیت افرادی که مورد آزار کلامی قرار میگیرند، به حداقلترین حد ممکن برساند.
یکی از این کابران نوشته:” ۱۴ سال میشود که درگیر این بودم که هیکل خوبی داشته باشم، همیشه ورزش میکردم البته نه برای سلامتی بلکه نظر دیگران برایم مهم بود ولی چند مدت نتوانستم ورزش کنم، بدنم از فرم افتاد، همه برایم میگفتند که لاغر شدم و حتا این حرف را از معلمم نیز شنیدم. این حرفها تاثیر زیادی بر من گذاشت و سرانجام دچار افسردگی شدم.”
یکی دیگر از اشتراککنندگان این کمپاین نوشته است که وی استعداد چاقی دارد علاقهمندیاش به خوردن شیرینی باعث چاقی بیشتر وی میشود، با گذشت زمان بیشتر چاق شده و حرفهای مردم به نگرانی وی میافزاید و سرانجام شوهرش تصمیم میگیرد که این زن را به دلیل چاقی طلاق بدهد.
اکنون که طلاق هم گرفته است همیشه اطرافیانش به وی توصیه میکنند تا لاغر شود و بتواند دوباره ازدواج کند.
این کمپاین زمانی شروع شد که افراد در شبکههای اجتماعی با فرستادن پیام به خانمها، حاوی این متنها، ” فرم بدنت خیلی بد است، یکم ورزش کن بهتر شوی، دماغت زشت است، اگر عمل کنی خوش قیافهتر میشی، خیلی چاق هستی، مگر نان نخوردی که اینقدر لاغر ماندی” و حرفهای امثال این باعث آزار و اذیت روحی زنان شده و در مواردی باعث میشوند که زنان دست به اقداماتی بزنند که اصلا لازم نیست از جمله رفتن به سراغ ژلهای لاغری یا چاقکننده که عوارض جانبی فراوان به همراه دارد.
اما در افغانستان این حرفها بیشتر از هر کشور دیگر روی زنان تاثیرگذار است زیرا تعداد زیادی از زنان بیسواد هستند.
آزار کلامی فقط در پیام و در شبکههای اجتماعی خلاصه نمیشود، بلکه هستند افرادی که در خیابانها نیز حرفهایی از این قبیل به خانمها و در مواردی نیز به آقایان میگویند.
نادیه ۱۸ ساله است و هنوز صنف پنج مکتب بود که با شنیدن حرفهایی در مورد اندامش، اقدام به ترک مکتب کرد و برای همیشه از رفتن به مکتب منصرف شد.
نادیه میگوید:”من دختر نسبتاً چاق هستم و چهره شبیه چیناییها دارم برای همین، همیشه از سوی استادان و همصنفیهایم مورد تمسخر قرار میگرفتم. در شروع برایم مهم نبود اما به مرور زمان برایم مشکلساز شد و همین بود که تصمیم گرفتم دیگر به مکتب نروم. هر قدر هم که خانوادهام سعی کردند مرا برای رفتن به مکتب راضی کنند فایدهای نداشت. چون تصمیم خودم را گرفته بودم.”
نادیه به مرور زمان گوشهگیر شده تا حدی که دیگر خودش را از همه پنهان کرده و حتا بیرون رفتن برایش عذابآور شده بود تا اینکه خانوادهاش متوجه این مشکل وی شده و به روانشناس مراجعه میکنند.
او میگوید: “هنوز هم از حرفهای آدمها اذیت میشود ولی نه به اندازه گذشته. رفتن نزد روانشناس برایش مفید بوده است و اندکی اعتماد به نفسش برگشته است ولی ناخودآگاه به فکر آن حرفها افتاده و ناراحت میشود، هر چند همیشه سعی میکند حرفهای دیگران را نادیده بگیرد.”
من از زمانی که وارد این اجتماع شدهام به عنوان کسی که کار میکند همواره مجبورم از خانه بیرون شوم ولی خیلی اتفاق افتاده که مورد تهاجم کلامی افراد قرار بگیرم. به عنوان یک دختر تا حدی زیادی تلاش میکنم که حرفهای مردم را نادیده بگیرم ولی در موارد هم است که دیگر این حرفها در ذهنم جا گرفته و باعث آزار من میشود.
کوتاهی قد، کمی وزن از جمله مواردی است که در بیشتر موارد باعث خنده و شوخی اطرافیانم میشود.
این در حالی است که مطابق قانون منع خشونت علیه زنان، هر گونه آزار جرم پنداشته شده و مجازات در پی دارد.
فاطمه فیضی