برابری جایگاه اجتماعی مردان و زنان
وقتی ما از برابری افراد صرف نظر از جنسیت، نژاد، ملیت، مذهب و امثال آن صحبت میکنیم، یک برابری واقعی و نه صرفاً حقوقی را مد نظر داریم. تساوی حقوقی در جامعه طبقاتی که افراد آن از آوان تولد در شرایط نابرابر قرار داشته و از موقعیتهای غیرعادلانه برخوردارند، نمیتوانند برابری واقعی افراد را تامین کند.
در چنین شرایطی ضمن دفاع از حقوق مساویانه تمام افراد جامعه و مبارزه برای به دست آوردن آن، نباید به این نوع برابری اکتفا کرد، بلکه جهت برپایی نظامی مبارزه شود که امکانات و شرایط اجتماعی و اقتصادی مساوی را برای تمام مردم فراهم سازد. تساوی حقوقی شهروندان بدون در نظرداشت جنسیت، نژاد و مرام، تنها شرط لازم برای رسیدن به برابری کامل اجتماعی است و باید به این تساوی حقوقی به عنوان ابزاری جهت رسیدن به برابری واقعی نگاه کرد، نه به صورت یک هدف خودی.
زن و مرد باید در تمام شئونات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به برابری حقوقی و واقعی دست یابند. این امر مستلزم آن است تا تمام قوانینی که میان زن و مرد تبعیض قائل میشود برداشته و زمینه پذیرش این رفتار به عنوان یک اصل انسانی در برابر زنان فراهم شود. این حوزه میتواند چندین مؤلفه را در بر بگیرد که نمیشود به صورت مفصل به آن پرداخت، لذا به چند نکته اکتفا میکنیم.
هر چند زنان به لحاظ قانونی حق کارکردن و دستیابی به کلیه مشاغل را دارند، ولی متاسفانه کارشکنیهای در این راه وجود که مانع تطبیق قانون و بر پایی عدالت انتقالی شده است و این برخاسته از نفس جامعه سنتی افغانستان است. کارکردن زنان از جهت رفع نیازمندیهای اقتصادی تا رسیدن به خودکفایی و وابسته نبودن به مردان، امری لازم و ضروری برای آنان محسوب میشود؛ لذا این شرایط و امکانات باید فراهم شود تا بانوان بتوانند به لحاظ اقتصادی مستقل از مردان روی پای خود باستند.
در امورات سیاسی نیز زنان مانند مردان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را بر مبنای قانون اساسی دارند و هیچ مانع حقوقی در این زمینه وجود ندارد؛ اما رفتار سیاسی رهبران ما در برابر زنان بر مدار هیچ یک از قوانین کشور استوار نیست، بلکه مسئله زنان به عنوان یک ابزار تبلیغاتی برای جلب حمایت خارجی مورد استفاده قرار میگیرد.
استفاده برابر از امکانات آموزشی برای تمام زنان در جهت پرورش استعدادها، قابلیتها و بالا بردن سطح آگاهی و شعورشان برای رسیدن به سطح متعادل اجتماعی فراهم شود. از آنجای که زنان نقش حساس در نظام تربیتی جامعه را به عهده دارند؛ لذا باسوادبودن آنان هم به عنوان مادر و هم به عنوان همسر روند اصلاح جامعه را سرعت بخشیده و موثر است.
برای اینکه این امکانات به طور عادلانه در اختیار زنان قرار بگیرند و آنان از موقعیت برابر با مردان برخوردار شوند، لازم است تا تمام موانع فرهنگی و عرفی که به اشتباه از آدرس دین داخل شده و به نام شریعت رواج یافته است، برداشته شود و تعریف مشخصی از دین برای تثبیت جایگاه اجتماعی زنان صورت بگیرد. مبارزه وسیع و گسترده علیه افکار و عقاید مرد سالاری که موقعیت پایینتر و زیر ستم زن را موجه جلوه میدهد و تا بطن جامعه نیز رسوخ کرده است، سازمان داده شود.
علاوه از موارد بالا، زنان به علت نقش ویژهای که به عنوان مادر به عهده دارند، در نظام سرمایهداری با محدودیتهای بسیاری مواجه هستند، به این دلیل که نظام سرمایهداری در قبال این مسئله و در برابر فرزندان جامعه، هیچگونه مسوولیت و تعهدی را نمیپذیرد و آن را به دوش خانوادهها میگذارد. روی همین علت، زنان زیادی به دلیل فقر اقتصادی یا حتی فقر فرهنگی در موقع زایمان یا جان خود را از دست میدهند یا دچار نارساییهای میشوند که عواقب آن برای همیشه روی زندگی آنان سنگینی میکند. از این لحاظ اکثر زنان حتی از نظر ادامه حیات نیز با مردان برابر نیستند.
جامعه باید در برابر نقش مادری زنان، مسوول و متعهد باشند و با ایجاد امکانات وسیع و رایگان بهداشتی، درمانی و اجتماعی، محدودیتها و ستمهای وضع شده را که به زنان جامعه طبقاتی افغانستان تحمیل شده، از بین ببرند.
اما این یک مسئله اجتماعی است و راه حل نیز برای آن وجود دارد. باید امکانات و حقوق ویژهای برای مادران و زنان ایجاد شود و جامعه به سطحی از رفاه و آسایش دست یابند که بار مسوولیت طاقتفرسا از دوش زنان برداشته شوند. در عین حال تمام توجیهها و بهانههای که بورژوازی به خاطر مادرشدن، زنان را از حقوق برابر محروم میکند، نیز از میان برود تا زنان و مردان از امکانات، شرایط و حقوق مساوی برای پرورش استعدادها و قابلیتهای خود برخوردار باشند.
ساره همدرد – خبرگزاری دید