اگر ایالات متحده بخواهد برنامه خروج نیروهایش را تمدید کند و طولانیترین جنگ در تاریخ امریکا را خاتمه دهد، باید به طور رسمی چهارچوب «۲+۶» را احیا و گسترش دهد تا بازیگران منطقهای و بینالمللی بیشتری، از جمله ناتو و قدرتهای اروپایی شامل آن شود
چند هفته پیش، ملا عبدالغنی برادر معاون سیاسی گروه طالبان با انتشار نامه سرگشاده از رییس جمهور جو بایدن خواست به توافقنامه دوحه ۲۰۲۰ که از سوی دونالد ترامپ رییس جمهور پیشین منعقد شد، احترام گذاشته و نیروهای بینالمللی را قبل از مهلت ماه می خارج کند.
این نمایش دیپلماتیک پس از سفر هیئت طالبان در اواخر جنوری به ایران صورت میگیرد؛ جایی که ملا برادر با جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران و علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران ملاقات و در مورد «روابط بین دو ملت و اوضاع سیاسی و امنیتی در افغانستان و منطقه» بحث و تبادل نظر کرد.
چنین دیدارهای سطح بالا به ویژه بین ایران و طالبان بیسابقه است، گرچه شاید تعجبآورتر مواضع مشابه آنها در رابطه به روند صلح افغانستان باشد. هر دو طرف ایالات متحده را یک بازیگر «غیرقابل اعتماد» میبیند که نه تنها تعهدات خود را نقض میکند، بل یک نیروی بیثباتکننده است که به عنوان اقدام پیشرو صلح دایمی در افغانستان و خاورمیانه بزرگ باید تشویق به خروج از منطقه شود. با این وجود، تهران با استفاده از این گفتوگو بر مخالفت شدید خود علیه خشونت (به ویژه در ولایتهای هممرز غربی افغانستان با ایران) پافشاری و خاطرنشان کرد جناحهایی را که به دنبال قدرت از طریق درگیری مسلحانه در افغانستان باشد، به رسمیت نخواهد شناخت.
در هفتههای اخیر، ناآرامی همزمان با ترورها در افغانستان افزایش یافته است که واکنش جنرال ینس استولتنبرگ دبیر کل ناتو را در پی داشت. استولتنبرگ از طالبان خواست خشونت را کاهش داده و حمایت از سازمانهای تروریستی مانند القاعده را متوقف کند. ناتو حدود ۱۰ هزار نظامی در افغانستان داشته که وظیفه آموزش نیروهای امنیتی (افغانستان) را به دوش دارند. این سازمان هشدار داد که خروج نظامیانش منوط به تحقق توافقنامه دوحه توسط طالبان است.
با این حال، واقعیت موجود نشان میدهد که توافق صلح امریکا-طالبان با بنبست مواجه شده و مذاکرات بین طالبان و حکومت افغانستان چندان پیشرفتی ندارد. جدال سیاسی نیز به قوت خود باقی است. از یک طرف، رییس جمهور اشرف غنی به این خواسته که طالبان به نظام سیاسی فعلی بپیوندند و به آتشبس دایمی متعهد شوند، ادامه میدهد. از جانب دیگر، طالبان از خواسته خود مبنی بر تشکیل یک نظام جدید اسلامی کوتاه نمیآیند.
با توجه به توقف تخنیکی روند صلح میانافغانی، تمام افغانستان و ذینفعان بینالمللی منتظرند دولت بایدن سیاست خود را در قبال افغانستان بازنگری کرده و در مورد مهلت خروج نیروهای امریکایی از افغانستان تصمیم بگیرد. در همین حال، ایده تمدید مهلت خروج ماه می در محافل سیاست خارجی واشنگتن بسیار داغ است تا «به روند صلح برای بیرون دادن یک نتیجه قابل قبول» زمان کافی داده شود.
به همین ترتیب، «مادلین کربل آلبرایت» وزیر امور خارجه پیشین (امریکا) و «فدریکا موگرینی» نماینده عالی پیشین اتحادیه اروپا به تازگی استدلال کردند که دولت بایدن باید «از خروج غیرمسئولانه که منجر به فروپاشی دولت، جنگ داخلی و احیای پناهگاه امن تروریستان جهانی شود»، جلوگیری کند. با این وجود، آنچه آنها به رسمیت نمیشناسند این است که چگونه تمدید یکجانبه مهلت ماه می توسط ایالات متحده میتواند منجر به تشدید خشونت و ادامه جنگ در افغانستان شود.
بایدن اگر تصمیم بگیرد روند صلح یکجانبه ترامپ را با طالبان ادامه دهد، باید از بین گزینههای بد و بدتر، یکی را انتخاب کند. با این حال، هنوز یک مسیر سومی هم برای کاهش و مدیریت این وضعیت خطرناک وجود دارد – یک راهحل چندجانبه که با موفقیت دو دهه پیش انجام شد. تعامل چندجانبه فعال با ذینفعان منطقهای و بینالمللی، قابل اطمینانترین اقدام برای دستیابی به صلح و ثبات در افغانستان است.
در سال ۲۰۰۱، زمانی که امریکا افغانستان را اشغال کرد، ایالات متحده به یک ایتلاف غیررسمی متشکل از ایران، هند، روسیه و اتحاد شمال پیوست که از اواسط دهۀ ۱۹۹۰ برای سرنگونگی طالبان همکار بودند. با استفاده از چنین دیپلماسی خلاقانه و جسورانه (غیررسمی)، واشنگتن و تهران به رغم روابط خصمانه با همکاری اطلاعاتی و نظامی علیه طالبان در افغانستان مبارزه کردند.
از لحاظ دیپلماسی رسمیتر، ایالات متحده عضو ایتلاف «۲+۶» شد که شامل ایران، چین، پاکستان، تاجیکستان، ازبیکستان، ترکمنستان و روسیه میشود تا به جنگ داخلی افغانستان و آینده این کشور رسیدگی کنند. در حقیقت، همین گروه بعداً همراه با جناحهای مخالف افغانستان در کنفرانس سازمان ملل متحد در بن شرکت کردند؛ جایی که آنها دولت معتدل و با اعتبار بینالمللی افغانستان را، با قانون اساسی موقت، تضمینکننده انتخابات دموکراتیک و همکاریها برای مبارزه با تروریزم جهانی در افغانستان، موفقانه تشکیل دادند.
امروز هم، همان مسائل – از ایجاد صلح و ثبات در افغانستان گرفته تا جلوگیری از سقوط این کشور و تبدیلشدن به پناهگاه امن گروهای تروریستی ماننده القاعده – همچنان نگرانی مشترک بازیگران اصلی در افغانستان است. استثناهای قابل توجهی از جمله حضور طالبان به عنوان یک نیروی سیاسی غیرقابل انکار و داشتن سهم در آینده افغانستان و دخیل نمودن بازیگران جدیدی مانند ترکیه در معادله صلح افغانستان، وجود دارد.
سال گذشته، زلمی خلیلزاد نماینده ویژه امریکا در امور صلح افغانستان در نشست مجازی «۲+۶» با حضور دیپلماتهای ایران، روسیه و کشورهای همسایه افغانستان اشتراک کرد. از چنین گفتوگوهای چندجانبه باید استقبال و تشویق شود، به ویژه تحت ریاست جمهوری بایدن. باید این واقعیت را پذیرفت که نادیده گرفتن ذینفعان مهمی مانند تهران، مسکو و پکن در گذشته موجب شکست گفتوگوهای صلح شده است. اقدام رییس جمهور بایدن برای حفظ خلیلزاد به عنوان نماینده ایالات متحده، یک نشانه مثبت و علامت دوراندیشی این دولت است. اگر کاخ سفید به خلیلزاد برای شرکت در بحثهای گروه «۲+۶» هدایت بدهد، مسلماً روند صلح افغانستان سودمند خواهد بود.
اگر خروج عجولانه امریکا منجر به یک دولت شکستخورده شود که به شبکههای تروریستی بینالمللی پناه دهد و امنیت منطقه و جهان را تهدید کند، هیچ یک از طرفهای دخیل – از جمله ایران و پاکستان – بهرهای نخواهد برد. پس از سفر طالبان به تهران، وزارت امور خارجه افغانستان با انتشار بیانیهای تأیید کرد که ایرانیها با دولت افغانستان قبل از این سفر مشورت کردهاند و تأکید کرد که «ایران میخواهد اطمینان حاصل کند افغانستان پسا-درگیری به پناهگاه امن برای گروههای تروریستی تبدیل نمیشود و همچنان مرکز همکاریهای منطقهای و بینالمللی باقی خواهد ماند.» در همین راستا، اسد مجید خان سفیر پاکستان در ایالات متحده از تمایل اسلامآباد برای میانجیگری بین طالبان و ایالات متحده خبر داد و اظهار داشت که امریکا نباید به طور یکجانبه در مورد تمدید مهلت ماه می برای خروج کامل نیروهایش از افغانستان تصمیم بگیرد.
اگر ایالات متحده بخواهد برنامه خروج نیروهایش را تمدید کند و طولانیترین جنگ در تاریخ امریکا را خاتمه دهد، باید به طور رسمی چهارچوب «۲+۶» را احیا و گسترش دهد تا بازیگران منطقهای و بینالمللی بیشتری، از جمله ناتو و قدرتهای اروپایی شامل آن شود. فضای امنیتی فعلی افغانستان زمینههای مشترک کافی را برای شکلگیری چنین ایتلاف متنوع فراهم میکند. ایجاد اهرمهای بیشتر علیه طالبان، حفظ توافقنامه و آتشبس را تضمین میکند.