برای نجات افغانستان، روشهای دیگر را امتحان کنید
طا-لبان از رویکرد حداکثری استفاده میکنند تا از هر موضوع عادی در مذاکرات به عنوان یک اهرم فشار استفاده کنند
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
با توجه به اینکه توجه جهان از افغانستان به سمت اوکراین و جاهای دیگر معطوف میشود، قبل از اینکه مسیر سقوط آزاد کشور تحت سلطه طا-لبان غیرقابل برگشت شود، زمان را از دست ندهید. هیچ راهحل معجزهآسایی برای مشکلات فرا راه افغانستان وجود ندارد. برخی موارد نیز ممکن به تصمیمات سخت، ناراحتکننده و صبر استراتژیک نیاز داشته باشد تا به ثمر بنشیند.
در حالی که وضعیت اقتصادی به سرعت رو به وخامت میرود و خلاء قدرت ناشی از فروپاشی دولت جمهوری اسلامی، جامعه بینالمللی را وادار کرد تا مسئولیت اصلی کاهش بحران در افغانستان را بر عهده بگیرد، طا-لبان باید نقش خود را ایفا کنند تا جهان مشارکت معنادارتر داشته باشد. بدیهی است که کمکهای بشردوستانه به تنهایی نمیتواند همه مشکلات افغانستان را حل کند. بنابراین، برای رسیدگی به این مشکلات افزایش کمکها باید وابسته به شرایط باشد. با این حال، مشروط بودن کمکها و تعامل دیپلماتیک قویتر با طا-لبان، باید بخشی از یک ساختار جامع با انتظارات خاص قابل اجرا باشد.
درخواستها برای رفع تدریجی تحریمها، آزادسازی داراییها و اقدامات مشابه باید در مقابل تغییرات واضح در رفتار حکومت انجام شود. طا-لبان باید به قصاصهای خودسرانه پایان دهند و به مشکل ابهامات قانونی رسیدگی کنند. گام مهم برای عادیسازی وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور.
علاوه بر این، جامعه بینالمللی باید برخی موارد اساسی غیر قابل مذاکره را برای حمایت و حفاظت از مردم افغانستان برای طا-لبان تعریف کند. از جمله مهمترین آنها حقوق و آزادیهای مدنی زنان است.
از سویی هم، دسترسی به ذخایر خارجی بانک مرکزی باید مشروط به اصلاح شورای حکام این بانک باشد تا نمایندگان بینالمللی مانند مقامات صندوق بینالمللی پول در آن حضور داشته باشند. چنانچه بسیاری پیشنهاد کردهاند میکانیزمهای قوی نظارت مستقل و اجرای کامل قانون بانک مرکزی باید امکانپذیر باشد. طا-لبان باید به این بانک اجازه دهند تا یک کارشناس مستقل را به عنوان رییس بانک تعیین شود.
با این حال، موضوع داراییهای افغانستان در خارج از کشور فراتر از ذخایر این بانک است. املاک تجاری قابل درآمد در خارج از کشور وجود دارد. صدها هواپیمای نظامی در کشورهای همسایه ازبیکستان و تاجیکستان است که سرنوشت شان تا کنون معلوم نیست. صدها میلیون افغانی در یک کشور اروپایی که در ماههای آخر جمهوری اسلامی چاپ شده. تعداد سفارتخانههایی که دیپلماتها با کمبود منابع و تدارکات، از جمله پاسپورت مواجهاند. یک گروه ویژه تحت هدایت سازمان ملل متحد باید ایجاد شود که شامل سایر نهادها مانند بانک توسعه آسیایی و سازمان همکاری اسلامی باشد تا تمام داراییهای خارجی افغانستان را مدیریت کند. این روند میتواند تا زمان ایجاد یک دولت واقعاً نماینده در کابل ادامه یاد.
نقشهراه سیاسی: تکثرگرایی غیرمتمرکز
مداخلات برای رسیدگی به بحران اقتصادی تنها در صورتی میتواند مؤثر واقع شود که راهحلهای سیاسی نیز به طور موازی برای تضمین ثبات پایدار اجرا شود. بهترین راه حل، روند سیاسی تعیین یک نقشهراه برای آینده کشور است که شامل تمام اقشار جامعه افغانستان باشد. پیکربندی غیرمتمرکز و کثرتگرا، تنوع سیاسی و اجتماعی-فرهنگی کشور را برآورده میکند. طا-لبان از تمرکززدایی عملیاتی در شورش خود استفاده کردهاند و محاسن آن را به خوبی میدانند. آنها باید تن به تمرکززدایی سیاسی دهند تا دستکم ثبات و حتی بقای خود را تضمین کنند.
چنین روند سیاسی باید جامع و چند لایه باشد. یکی از دلایل شکست مذاکرات دوحه، سادگی طرح و نبود نقشهراه جامع و بلندمدت برای این امر، نیازی به آغاز فوری روندهایی مانند برگزاری جلسات و کنفرانسهای بزرگ نیست. همان اتفاقی که در سال ۲۰۰۱ در بن و در مذاکرات دوحه در سال ۲۰۲۰ رخ داد و فاجعهبار بود. آخرین کاری که جامعه بینالمللی باید انجام دهد این است که گاردهای قدیمی فاسد را بازگرداند یا طبقه جدیدی از این قبیل را بسیج کند. تمرکز باید بر تغییرات ساختاری باشد تا ادغام نمادین افراد در امارت طا-لبان.
چنین روند سیاسی باید با یک سری اقدامات یکجانبه از سوی طا-لبان آغاز شود تا اعتمادسازی صورت گیرد و تمایل طا-لبان را برای همکاری با دیگران نشان دهد. طا-لبان باید بدانند که به رغم تسلط مطلق بر قدرت، در پایان هر گونه درگیری احتمالی وجود دارد.
پیش شرط: اقدام جمعی
مسلماً دستیابی به این اهداف آسان نخواهد بود. اما هر چانسی برای موفقیت نیازمند اعتبار و اقتدار مجدد جامعه بینالمللی است تا بتواند نقش مثبت و موثری ایفا کند. اولین قدم برای انجام این کار، هماهنگی و انسجام بهتر درونی است. عدم اتحاد و عدم اجماع یکی از عوامل کلیدی تضعیف تلاشهای جهانی برای پایان دادن به درگیریها در افغانستان بوده است. به نظر میرسد که حتی بین دو فرستاده امریکایی هم فقدان هماهنگی وجود دارد: رینا امیری رویکرد انتقادیتری در مورد حقوق بشر دارد در حالی که توماس وست اغلب به نظر میرسد آمادگی بیشتری برای سازش در جبهه سیاسی دارد. بسیج منسجمتر برای فشار بر این حکومت ضروری است. تعاملات دوجانبه انفرادی تنها توانایی طا-لبان را برای چانهزنی و بازی با ذینفعان متعدد را علیه یکدیگر تقویت میکند. علاوه بر این، همکاری با کشورهای منطقه برای اثربخشی تلاشهای خارجی حیاتی است. استفاده از یک استراتژی قویتر و منسجمتر هنوز هم میتواند نتایجی را به همراه داشته باشد.
مؤلفه دیگر وجود یک استراتژی کلنگر و چند بعدی مذاکره است. طا-لبان از رویکرد حداکثری استفاده میکنند تا از هر موضوع عادی در مذاکرات به عنوان یک اهرم فشار استفاده کنند. برای مثال، برخلاف وعدهها و تضمینهای قبلی، آنها کل کشور و مردم آن را به گروگان گرفتهاند، تا حدی به این خاطر که از آنها به عنوان ابزار چانهزنی علیه جامعه بینالمللی برای تحکیم حاکمیت خود استفاده کنند. با این وجود، جهان کاملاً نمیداند که از این حکومت چه میخواهد و در صورت رد خواستههایش چه خواهد کرد. اتحادیه اروپا با وجود اینکه هیچ یک از معیارهای پنج مادهایاش به طور کامل برآورده نشد، نمایندگی دیپلماتیک خود را در کابل بازگشایی کرد. به همین ترتیب، در حالی که تقریباً تمام رهبران طا-لبان در فهرستهای تحریم قرار دارند، اما در سراسر جهان میگردند. چنانچه به تازگی در ترکیه شاهد بودیم. انتظار میرود که در لندن نیز برای شرکت در کنفرانس کشورهای کمککننده شرکت کنند. برای انجام مذاکره مؤثر، جامعه بینالمللی باید در مورد منافع و اولویتهای خود شفافیت داشته باشد. محدود کردن تعامل با طا-لبان به مأموریت سازمان ملل در کابل و دفتر این گروه در دوحه، نمونهای از این درجهبندی استراتژیک است. اگر به تخلفات (از سوی حاکمان و اعضای جامعه بینالمللی) رسیدگی نشود، تحریمها هیچ پیامدی برای طا-لبان نخواهد داشت. تا زمانی که جامعه بینالمللی از اهرمهای فشار خود به طور مؤثر استفاده نکند، به زودی مجبور خواهد شد با درماندگی بیشتر نسبت به گذشته تسلیم شود. همه این موارد به ضرر آینده افغانستان و تضعیف منافع امنیت ملی کشور است.