آخرین اخبارافغانستانپاکستانتحلیلسیاستهند

بررسی عوامل دخالت هند و پاکستان در افغانستان

در حالی که اتهام فعالیت‌های ضدپاکستانی در افغانستان ممکن نگران‌کننده باشد، اما هم دخالت هند و هم تهدیدهای مربوط به آن، در پاکستان بزرگ‌نمایی می‌شود.

اکثر بحث‌ها در رابطه به نوع تعامل هند و پاکستان با افغانستان روی رقابت دو کشور در افغانستان متمرکز است. کارشناسان توصیه می‌کنند یا هند یا پاکستان افغانستان را به دیگری واگذار ‌کند یا اینکه به بهترین وجه اقدامات یکدیگر را مهار کنند. چنین پیشنهاد‌های نیم‌پخته، نه واقعیت‌های تاریخی و موجود را در نظر می‌گیرد و نه جایی برای همکاری سازنده باقی می‌گذارد. شاید تاریخ بتواند چشم ما را باز کند.
روابط هند – افغانستان
از زمان استقلال هند، روابط هند و افغانستان به طور کلی صمیمانه بوده است. یکی از دلایل صمیمیت این است که از زمان تأسیس پاکستان، هند و افغانستان مرز مشترک (و بحث برانگیز) ندارند. اگر شبه قاره هند تقسیم نمی‌شد، افغانستان و هند به احتمال زیاد در مسیر برخورد و تصادم قرار می‌گرفتند (به خاطر همان دلایلی که روابط پاکستان – افغانستان را متشنج خواهد کرد، بر علاوه تنفر شدید افراط‌گرایان هندو از افغان‌ها – نسل مهاجمان سابق هند).
در سال ۱۹۴۴، وقتی هنوز هیچ برنامه‌ای برای تقسیم این شبه قاره نبود، افغانستان مسئله پشتون‌های مرزنشین و مرز دیورند را با بریتانیا مطرح کرد. تصور عام مبنی بر این که افغانستان این مسائل را پس از تأسیس پاکستان برای آسیب‌رساندن به آن مطرح کرد، از نظر تاریخی نادرست است. بنابر این، پس از تقسیم، پاکستان (به خاطر موقعیتش) به جای هند، تمام مسائل استعماری مربوط به جمعیت پشتون و مرز با افغانستان را به ارث برد.
هند به دلیل نداشتن مرز مشترک با افغانستان برای پناه‌دادن به شورشیان (مجاهدین و طالبان)، طی ۴۳ سال درگیری در افغانستان، از حکومت به رسمیت‌شناخته شده افغانستان جانب‌داری کرد که در نهایت به محبوبیت هند در این کشور کمک کرد.
هند علاوه بر روابط صمیمانه در سطح دولت، در میان اقشار عادی جامعه افغانستان نیز محبوب است. هند، به ویژه پس از ۲۰۰۱، در ساخت پروژه‌های زیربنایی (مانند بند سلما و شاهراه زرنج-دلارام)، اعطای هزاران بورسیه تحصیلی به دانشجویان افغانستان و آموزش افسران ارتش این کشور در اکادمی نظامی هند در دهرادون به افغانستان کمک کرده است.
همچنین اعتقاد بر این است که هند به دنبال اهداف خود در افغانستان است. ادعا می‌شود که هند می‌خواهد حواس پاکستان را از تمرکز در مرز شرقی‌اش (از جمله کشمیر) منحرف کند. به این ترتیب، باور بر این است که هند مانند بسیاری ذینفعان در افغانستان، روی دارایی‌های اطلاعاتی سرمایه‌گذاری کرده است. در حالی که اتهام فعالیت‌های ضدپاکستانی در افغانستان ممکن نگران‌کننده باشد، اما هم دخالت هند و هم تهدیدهای مربوط به آن، در پاکستان بزرگ‌نمایی می‌شود.
روابط پاکستان – افغانستان
از زمان تأسیس پاکستان، به رغم برخی نکات مهم در روابط افغانستان و پاکستان که اغلب نادیده گرفته می‌شود، روابط دو کشور به دلیل اختلافات در مورد قانونی بودن مرکز مشترک و دخالت در امور پشتون‌های پاکستان (در ابتدا بین دهۀ ۱۹۴۰-۱۹۷۰)، به طور کلی متشنج بوده است. با این وجود، از دهۀ ۱۹۷۰ بدینسو، پاکستان با داشتن دست بالا و به خاطر گرایش به رژیم طرفدار پاکستان در کابل، همواره به مداخله در امور افغانستان متهم شده است.
همان‌طور که گفته شد، در جریان جنگ‌های هند و پاکستان در سال‌های ۱۹۶۵ و ۱۹۷۱، افغانستان رسماً بی‌طرف ماند، اما با اطمینان دادن از امنیت در مرز غربی پاکستان در اصل به این کشور کمک کرد. در نتیحه، پاکستان توانست با اعزام نیرو در مرز شمال غربی و بلوچستان، از پیشروی هند به داخل خاک پاکستان جلوگیری کند. اتهامات مبنی بر اینکه افغانستان در جنگ‌های هند و پاکستان از هند حمایت کرد، نادرست است. رهبران آن زمان پاکستان (ایوب خان و ذوالفقار علی بوتو) از حمایت افغانستان قدردانی کردند.
ورود پناهندگان افغان به پاکستان پس از کودتای کمونیستی ۱۹۷۸ در کابل و به دنبال آن حمله شوروی در دسمبر ۱۹۷۹، کمک گسترده‌ای به پاکستان از جانب افغانستان داشت. برای اولین بار در طول تاریخ، پاکستان این فرصت را داشت که هزاران افغان را در خاک خود آموزش دهد. این یک فرصت بی‌سابقه برای پاکستان بود که افغان‌های متمایل را پیدا کند تا بعداً پیشنهادات پاکستان را در افغانستان انجام دهند.
قبل از ورود افغان‌ها، پاکستان توانایی محدودی در جمع‌آوری اطلاعات در افغانستان داشت. امروز، دارایی‌ها و توانایی پاکستان برای جمع‌آوری اطلاعات در افغانستان بسیار گسترده‌تر از هر قدرت منطقه‌ای است. علاوه بر این، این پناهجویان دوستی و روابط حرفه‌ای و شخصی طولانی‌مدتی در سراسر پاکستان ایجاد کرده‌اند. همان‌طور که اهل خرد در پاکستان نشان می‌دهند، پناهندگان افغانستان سرمایه‌گذاری درازمدت پاکستان را در افغانستان تشکیل می‌دهند.
جایی که پاکستان از آن بهره‌ای نبرده است، تلاش‌های بیهوده‌اش برای داشتن یک رژیم وابسته در کابل است. توانایی پاکستان برای تأثیرگذاری بر وقایع تحت اداره مجاهدین و طالبان (آن‌هایی که از پاکستان به عنوان عمق استراتژیک استفاده کردند، نه برعکس) محدود بود. سیاست‌گذاران پاکستانی تازه فهمیدند که دوستی واقعی با افغان‌ها، وسیله موثرتر و کم‌هزینه‌تر است تا تلاش برای تأثیرگذاری از طریق نیابتی‌ها؛ امری که تا کنون نتیجه عکس داشته است.
گیرودار هند و پاکستان با افغانستان
نخست، از ۱۹۷۸ تا ۲۰۰۱ (یا همان‌طور که برخی ادعا می‌کنند تا کنون)، سیاست پاکستان برعکس آنچه بوده که هند انجام می‌داد (یعنی پشتیبانی از دولت‌های به رسمیت‌شناخته شده افغانستان). در نتیجه، از محبوبیت پاکستان در افغانستان کاسته و به هند افزوده شد. حتی برخی مجاهدینِ که پاکستان در دهۀ ۱۹۸۰ از آن‌ها حمایت کرد، پس از به دست گرفتن قدرت در کابل در سال ۱۹۹۲ به تدریج طرفدار هند شدند.
با آنکه پاکستان از مجاهدین افغانستان علیه اتحاد شوروی حمایت کرد و حسن‌نیت افغان‌ها را به دست آورد، اما وقتی به جای پشتیبانی کامل از دولت مجاهدین، بازی جانب‌داری از جناح‌های مختلف مجاهدین را آغاز کرد که در سال ۱۹۹۲ به قدرت رسیدند، از محبوبیت‌اش کاسته شد. افغان‌ها به این فکر افتادند که آیا پاکستان واقعاً به آن‌ها در آزادسازی کشورشان کمک کرده یا به عنوان یک ارباب جدید خارجی، فقط سعی کرده جایگزین اتحاد جماهیر شوروی شود.
اما هند به پشتیبانی خود از دولت افغانستان در سراسر دهۀ ۱۹۹۰ ادامه داد. مجاهدین شورشی به دریافت حمایت از پاکستان راضی بودند. اما مجاهدین حاکم از مداخله پاکستان بیزار شدند. با شدت‌گرفتن جنگ در میان جناح‌های مختلف مجاهدین، محبوبیت پاکستان بیشتر سقوط کرد. بعداً، حمایت پاکستان از طالبان محبوبیت آن را به پایین‌ترین حدش رساند، تا جایی که هنوز هم باید بهبود یابد. این یکی از دلایل بیشتر شدن محبوبیت هند در افغانستان است.
علاوه بر این، امروز پاکستان نباید از حضور هند در افغانستان هراس داشته باشد. نخست، پاکستان حضور گسترده‌تر و دارایی‌های بیشتر نسبت به هند در افغانستان دارد. دوم، مجاورت با افغانستان به پاکستان دست بالاتر می‌دهد تا نیروها را به اطراف (به داخل یا از مرز افغانستان) منتقل کند و اقدامات قوی‌ علیه عناصر ضدپاکستانی انجام دهد. سوم، روابط بین افغان‌های عادی و پاکستانی‌ها قوی‌تر است و همواره در مقابل روابط پرتنش در سطح دولت مقاومت کرده است.
هیچ افغان نمی‌خواهد موضعی اتخاذ کند که به پاکستان آسیب برسد؛ تاریخ دوبار این امر را در سال‌های ۱۹۶۵ و ۱۹۷۱ ثابت کرد، وقتی پاکستان برای بقای خود در برابر یک دشمن بسیار بزرگ‌تر می‌جنگید. در سال ۲۰۱۱، رییس جمهور حامد کرزی با تأکید گفت که حتی اگر ایالات متحده به پاکستان حمله کند، افغانستان از پاکستان پشتیبانی می‌کند. افغان‌ها به بقا و سعادت پاکستان علاقمند هستند.
از این گذشته، در ارتباط به جدایی طلبان بلوچ و تحریک طالبان پاکستان که از خاک افغانستان استفاده می‌کنند، باید یادآوری کرد که پس از سقوط طالبان، دولت افغانستان تمایلی به پناه‌دادن به جدایی طلبان بلوچ نداشت. تنها پس از ظهور دوباره طالبان از پاکستان، افغان‌ها استفاده خاک افغانستان از سوی جدایی طلبان بلوچ و تحریک طالبان پاکستان را نادیده گرفتند. بهبود روابط پاکستان و افغانستان منجر به کاهش اقدامات خشونت‌آمیز در هر دو کشور خواهد شد.
در کنار آن، نهادها و سیاست‌گذاران پاکستانی نباید افغانستان را به مسئله کشمیر پیوند دهند. گره‌دادن این دو کمکی نمی‌کند و موضوعات را برای پاکستان پیچیده خواهد کرد. این امر افغان‌ها را بیشتر نسبت به پاکستان شکاک می‌کند و احتمالاً هند را به کوشش برای استفاده از افغانستان به عنوان پایگاه بی‌ثبات‌سازی پاکستان تحریک خواهد کرد. افغان‌ها بسیار خوش خواهند شد اگر هند و پاکستان مسائل دوجانبه شان را خود حل کنند و پای افغانستان را به میان نکشند.
علاوه بر این، به نفع افغانستان است که از هند، قدرت اقتصادی رو به رشد در همسایگی‌اش، کمک اقتصادی دریافت کند. پیش‌بینی می‌شود که هند تا سال ۲۰۳۰ به سومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شود. اشفق کیانی رییس پیشین ستاد ارتش پاکستان بر این باور بود که هند می‌تواند یک نقش اقتصادی در افغانستان داشته باشد. پاکستان خود ۶۰-۷۰ درصد از مواد فعال موجود در داروهایی را که در پاکستان فروخته می‌شود از هند وارد می‌کند.
هندی و هندو نمی‌تواند مترادف باشد (پاکستانی‌ها هم تا ۱۹۴۷ هندی بودند). تقریباً همان قدر مسلمان که در پاکستان است، در هند نیز وجود دارد. وقتی تنش‌ها بین هند و پاکستان بالا می‌گیرد، زندگی برای مسلمانان هند سخت می‌شود. قرار دادن رقابت بین هند و پاکستان در چوکات مبارزه بین اسلام و هندوییزم به ضرر مسلمانان هند است؛ کسانی که مانند پاکستانی‌ها با افغان‌ها روابط مذهبی، تاریخی و اجدادی دارند. اینکه انتظار داشته باشیم افغان‌ها از مسلمانان هند فاصله بگیرند، عملی‌شدنی نیست.
به همین ترتیب، این تصور که وقتی طالبان در افغانستان به قدرت برسند، پاکستان در این کشور دست بالا خواهد داشت، غیرواقعی است. وقتی طالبان به قدرت برسند (از طریق توافق تقسیم قدرت)، آن‌ها می‌خواهند روابط دوستانه به هند و پاکستان داشته باشند. طالبان بر این باور هستند که کشمیر یک موضوع داخلی هند است و از پاکستان و هند خواسته‌اند پای افغانستان را به این قضیه نکشانند. این احساس در اکثریت مردم افغانستان وجود دارد.
به همین منوال، هند نیز باید درک کند که هر گونه تلاش برای استفاده از خاک افغانستان جهت تضعیف پاکستان، پیامد معکوس برای هند خواهد داشت. به عنوان یک مسلمان، برای مردم افغانستان قابل قبول نیست که به پاکستان، کشوری با اکثریت مسلمان، آسیبی برسد. علاوه بر این، بقا و رفاه پاکستان برای بقا و رفاه افغانستان مرتبط و حیاتی است. هند هرگز نباید انتظار داشته باشد كه روابط صمیمانه این كشور با افغانستان بتواند به عنوان وسیله‌ای در برابر پاکستان استفاده شود.
برای پایان بخشیدن به این مطلب، مثالی از کریکت باید کافی باشد. حضور اخیر بازیکنان افغان در سوپرلیگ پاکستان، اتفاق قابل استقبال است. بازیکنان افغان نباید بین بازی در لیگ برتر هند و سوپرلیگ پاکستان یکی را انتخاب کنند؛ آن‌ها باید در هر دو لیگ بازی کنند. همان‌طور که لیگ برتر هند، لیگ بزرگ‌تر با پول بیشتر است، سوپر لیگ پاکستان نیز در یک کشور همسایه نزدیک بازی می‌شود که به افغان‌ها در بازی و عشق به کریکت الهام داده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا