برگه استعفای کهنه؛ حسن نیت والی بلخ و استفاده سیاسی ارگ
در چنین فضایی اما، والی بلخ تنها نیست. خیلی از رهبران پر نفوذ و شخصیتهای داخل جمعیت هم از داکتر عبدالله ناراض بودهاند و در نتیجه به آقای نور نزدیک شدهاند، مانند صلاحالدین ربانی، وزیر خارجه و رییس جمعیت
والی افغان که بیشترین عمرش را برای خدمت به بلخ سپری کرده و از قدرت و نفوذ انکار ناپذیری برخوردار است، در جریان حکمرانیاش به ویژه بهخاطر آوردن ثبات و برنامههای انکشافی در ولایات شمال کشور معروف است، برکناریاش اما برای آینده کشوری که دچار تزلزل است چه معنی میدهد؟
یک همکار نزدیک به داکتر عبدالله میگوید، پس از هر سخنرانی آقای نور، داکتر عبدالله به تیماش میگوید: «ما با استاد عطا نمیجنگیم. ولی باید عطا را از عطا نجات بدهیم.»
من سال گذشته از زندگی این والی قدرتمند و با نفوذ گزارشی ساختم.
در فبروری، اشرف غنی آقای نور را رسماً والی تعیین کرد؛ با آنکه او ۱۳ سال در این پست کار کرده بود. هفته گذشته اما رییس جمهور با پذیرش یک استعفانامه کهنه، اعلان کرد که استعفایش را پذیرفته. در حالیکه این نامه به عنوان حسن نیت در جریان مذاکرات آقای نور به غنی داده شده بود. در آن زمان هم غنی و هم استاد عطا تلاش داشتند تا نقش عبدالله را کمرنگ کنند.
آنطور که توقع میرفت، والی بلخ و جمعیت این استعفانامه را رد کردند و آقای نور هنوز در این پست در ولایتی که به مرکز اقتصادی تبدیل شده، باقی مانده است.
قدرتش چنان حمله ناپذیر است که در مواقعی، سازمانهای خارجی از اتهامات حقوق بشری که متوجه اوست، چشم پوشیدهاند.
با صدا زدن عبدالله «ماری در آستین» مشخص است که هدف آقای نور از کسی است که باعث برکناریاش شده.
آقای نور و داکتر عبدالله سالهای متمادی با هم متحدان نزدیک بودند. دوستیشان به زمان جنگهای داخلی بر میگردد؛ زمانیکه هر دو در کنار احمدشاه مسعود می رزمیدند. آقای نور حتی در انتخابات ۲۰۰۹ و ۲۰۱۳ به نمایندگی از جمعیت از عبدالله حمایت کرد که منجر به بن بست شد.
ولی دوستیشان دو سال پس از آن خراب شد که آقای نور عبدالله را بهخاطر وعده خلافی و عدم تطبیق وعدههایش به جمعیت، متهم کرد.
در اوایل امسال، آقای نور از عبدالله به عنوان دوستی مردهاش یاد کرد.
اوگفت: «او به وعدهها و تعهداتی که داشت عمل نکرد. با آنکه هنوز دوستم است ولی از نظر سیاسی راه ما جداست»
آقای نور در ماه اپریل به من گفت: «فکر نکنم از دید سیاسی منبعد در یک مسیر حرکت کنیم. ولی هر دوی ما اهداف مشترک زیاد داریم از جمله مبارزه علیه تروریسم و عشق ما به افغانستان.»
تنشها میان حکومت و آقای نور در ماههای گذشته افزایش یافته است.
در ماه جون تظاهرات گستردهای که توسط جمعیت حمایت میشد زندگی کابل را مختل کرد و منجر به مرگ چهار تظاهرکننده به دست پولیس شد.
با آنکه خواستههای تظاهرکنندگان کمتر عملی شد، اما این رویداد موقف جمعیت در داخل حکومت را تقویت بخشید. در نتیجه خود حزب هم از داخل دچار جنگ قدرت شد.
یک چیز دیگر را که باید به خاطر داشته باشیم موضوع وابستگی قومیت در سیاست افغانستان است. مثلاً جمعیت به شکل گسترده از تاجیکها، «بزرگترین ملیت پس از پشتونها»، نمایندگیمیکند. وفاداری به جمعیت هم بین رهبران مجاهدین تقسیم شده است. گمان میرود روابط سیاسی در راستای قومیت به یک معضله تبدیل شود.
مثلا همین حالا جنرال دوستم معاون نخست ریاست جمهوری و از متنفذین قوم اوزبیک برای فرار از اتهامات بدرفتاری علیه یک بزرگ دیگر اوزبیک در تبعید به سر میبرد.
چند ماه پیش آقای دوستم یکجا با عطا محمد نور و محمد محقق ایتلاف نجات برای افغانستان را تشکیل دادند که شکاف عمیقتری را در سیاست افعانستان ایجاد کرد.
آقای نور در گذشته آرزو داشته است تا در ازای ترک گفتن بلخ موقف بهتری را در مرکز اشغال کند. اکنون اما خودش را مکلف میداند تا برای حفظ بقایش بلخ را محکم کند.
در چنین فضایی اما، والی بلخ تنها نیست. خیلی از رهبران پر نفوذ و شخصیتهای داخل جمعیت هم از داکتر عبدالله ناراض بودهاند و در نتیجه به آقای نور نزدیک شدهاند، مانند صلاحالدین ربانی، وزیر خارجه و رییس جمعیت. از آنطرف برخی رهبران دیگر مانند امرالله صالح حمایت شان را از عبدالله اعلام کرده اند.
چنین مینماید که چنین کشمکشهایی توجه رهبران را از موضوع امنیت به زد و بندهای سیاسی منحرف کند.
تیم داکتر عبدالله از صحبت در مورد انتقادات آقای نور طفره رفتهاند. اما رسیدگی به شکاف موجود در داخل حزب بدون شک از اولویت هاست.
اینکه عبدالله هنوز میخواهد «عطا را از عطا نجات بدهد»، باید دیده شود.
گزارش از روچی کومار
منبع : روزنامه نیشنل