بسیار سفر باید تا طرح نوی آید!
در شرایطی که جهان در حال تجربه پوستاندازی جدید سیاسی پساترامپ است و با شکست او در انتخابات ۲۰۲۰ امریکا، امیدها به احیای نظمی قانونمند در نظام بینالملل جان تازه گرفته است، افغانستان نیز به دنبال قمار انتخاباتی ترامپ و خلیلزاد با طالبان، در حال تجدید قوا و تشدید نیرو و تأکید بر مواضع برحق خود در دفاع از جمهوریت است.
این فرایند، به مثابه مهمترین راهبردهای امنیتی از سوی تیمی در حال عملیاتی شدن است که هم تعهد ملی بالا و هم توانمندی مدیریتی والا دارد؛ تیمی که در رأس آن داکتر حمدالله محب، در شورای امنیت ملی قرار دارد و در تکاپویی خلاقانه و مبتکرانه، مشغول طراحی کاربردیترین دکتورین امنیتی برای تقویت مواضع و استحکام جایگاه حقوقی ـ دفاعی نهادهای امنیتی میباشد.
سفر دورهای اخیر آقای محب به سراسر کشور و بازدید از تمامی قرارگاههای نیروهای امنیتی و دیدار و رایزنی با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح ملی و والیان ولایات، نمونهای بارز و برجسته از تولد افغانستانی نوین با شاخصههای بازتولید توان رزمی و دفاعی نیروهای مسلح و تزریق امید و بازآفرینی حس حیات توأم با آرامش و اقتدار در آحاد شهروندان بیمناک از سرنوشت آینده خود است.
همواره اینچنین بوده است که نیروهای فعال و خلاق و مبتکر و متعهد در شرایطی دشوار و دردناک ظهور میکنند تا از فروپاشی آخرین قلعههای امید و قلههای آرزوی مردم در برابر دشمنان ددمنش خود جلوگیری کند.
دونالد ترامپ، رییس جمهور امریکا به همان میزان که در رویکردی قماربازانه و کاملا انتخاباتی، با انجام مذاکرات فشرده هجدهماهه و امضای توافقنامه صلح دوحه با طالبان، حس برتری کاذب و متوهمانه را به این گروه تزریق کرد، حس ناامیدی و سرخوردگی و یأس و استیصال را در ذهنیت همگانی مردم افغانستان نیز کاشت، اما نجات کشور از بنبست و باتلاق بطالت و بیسرانجامی، هم ممکن است و هم مقدور. این امکان را نیروهایی به وجود میآورند که توانایی مدیریتی بالا و قدرت طراحی راهبردهای بازدارنده از فروپاشی را در آستین دارند.
با قرار گرفتن داکتر حمدالله محب در رأس شورای امنیت ملی، جوشش و جنبش فعال و اثرگذار در مدیریت و برنامهریزی این نهاد و نهادهای زیرمجموعه امنیتی آن برای مقابله هدفمند و مؤثر نیز رخ نمود و تلاش و تکاپویی پیگیر و مستمر برای روحیهبخشی به نیروهای مسلح در چارچوب دکتورین حیاتی امنیتی، به جریان افتاد.
موجبیت مدیریت جوان، تعامل و تعاطی تجارب با نیروهای کارآزموده و و بازخوانی آسیبهای گذشته و شناسایی ظرفیتهای بالقوه و بالفعل نیروها و نهادهای امنیتی در میدان مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی است. این نوع از مدیریت، به دلیل برخورداری از پشتوانه عظیم تئوریک و آمیختگی با پشتکار هدفمند و سیستماتیک، امکانات بسیار گستردهای برای بیدارسازی استعدادهای خفته و توانمندیهای نهفته نسلی را دارد که به چیزی جز نجات کشور نمیاندیشد.
آقای محب طراح ایده هوشمندانه و راهبردی برگزاری دور دوم مذاکرات بیناافغانی در داخل کشور است؛ چیزی که اگر از سوی برخی حلقات سستعنصر داخلی سبوتاژ نمیشد، اکنون هم از بسیاری از هزینههای بیمورد این روند و هم از مداخله مستقیم یا غیر مستقیم کشورهای مختلف در روند صلح و مخدوش شدن امنیت و منافع ملی، جلوگیری میشد.
طالبان که ادعای وابستگی دولت افغانستان به امریکا را ابزار ایستادگی لجاجتآمیز خود در برابر مردم خویش قرار دادهاند، نان وابستگی خود به پاکستان را میخورند و در فقدان استقلال فکری و سیاسی، بر سر دست یافتن به امتیازات کلان سیاسی با دولتی چانهزنی میکنند که برخاسته از رأی مردم و وابسته به اراده و منافع آنان است.
این نشان میدهد که طرح برگزاری دوم مذاکرات صلح، که دست برقضا با ادعای طالبان مبنی بر تصرف بخش قابل توجه خاک افغانستان نیز سازگار است، بسیار زیرکانه و دوراندیشانه و مبتنی بر وفاداری به منافع ملی افغانستان است.
با توجه به همین موارد است که سفرهای دورهای مشاور امنیت ملی به سراسر افغانستان برای استماع چالشهای فرماندهان نظامی و حکومتهای محلی، نویدبخش طراحی دکتورین امنیتی کاربردی برای آینده افغانستان و معطوف به مبارزه هدفمند و مؤثر با توطئهها و تبهکاریهای جریانهای تروریستی در آینده است.