آخرین اخبارافغانستانتحلیلروند صلحسیاستصلح

بلای جنگ و بیم صلح؛ روز جمعه در دوحه چه رخ می‌دهد!

واقعیت این است که زیان هرگونه شتابزدگی برای صلح، کمتر از زیان جنگ نیست؛ زیرا اگر صلح، غیر عادلانه و مغایر عزت دولت جمهوری اسلامی افغانستان و مردم آن باشد، امیدی به پدرامی و پایداری آن نیست

قرار است فردا جمعه ۲۵ سرطان، هیئتی بلندپایه به ریاست عبدالله رییس شورای عالی مصالحه ملی، برای گفت‌وگو با طالبان به دوحه برود.
این اتفاق در شرایطی می‌افتد که جنگ به اوج خود رسیده و روزنه‌های صلح از هر جهتی، فروبسته به نظر می‌آید، اما مقامات همچنان در کار تزریق امید به مردم هستند. از جمله عبدالله عبدالله گفته است: فرصتی «شاید» در این روزهای نزدیک به وجود بیاید که در یک سطح دیگر مذاکره برای پیشرفت روند صلح صورت بگیرد.
او توضیح نداده که منظورش از «مذاکره در سطح دیگر» چیست، اما به روشنی مشخص است که با سفر این هیئت بلندپایه دولتی به قطر که در رأس آن خود عبدالله قرار دارد و در ترکیبش کسانی مانند کرزی و کریمی و حکمتیار و… دولت سطح نماینده‌های خود برای شرکت در گفت‌وگوهای صلح را بالا برده است؛ چیزی که مطمئناً متضمن صلاحیت تصمیم‌گیری این هیئت از یک سو است و مستلزم افزایش سطح انتظارات و امتیازطلبی طالبان از سویی دیگر.
نکته دیگری که در بیان عبدالله وجود داشت، انعطاف شدید دولت در برابر صلح است. او تأکید کرد که اگر طرف دیگر (طالبان) دوامدار بر جنگ اصرار کرد، در شدیدترین حالت جنگ «ما آماده مذاکره هستیم».
او همچنین تاکید کرد که اگر کمترین فرصتی برای فراهم شدن مصالحه وجود داشته باشد، جانب دولت آن را ضایع نمی‌کند.
این گونه مواجهه با موضوع صلح، بدون شک، سطح انتظارات و امتیازطلبی طالبان را در میز مذاکره بالا می‌برد و قدرت چانه‌زنی آن گروه در روند گفت‌وگوها را افزایش می‌دهد.
این در حالی است که حامد کرزی، رییس جمهور پیشین نیز از آغاز زودهنگام «مذاکرات جدی صلح» خبر داد.
از سوی دیگر محمد محقق، مشاور رییس جمهور هم گفته است که که در نشست آینده قطر که روز جمعه برگزار می‌شود، دو طرف به توافقی دست خواهند یافت.
در شرایطی که جنگ به اوج خود رسیده و دومینوی سقوط ولسوالی‌ها به شدت ادامه دارد، افکار عمومی بیش از گذشته نسبت به تحقق صلح، ناامید شده بود، اما از سرگیری مذاکرات صلح که حدوداً از دو هفته پیش و دور از چشم رسانه‌ها در قطر از سر گرفته شد، بار دیگر به امید از دست‌رفته مردم، جانی تازه بخشید. اما آنچه اکنون از سوی رییس شورای عالی صلح، رییس جمهوری پیشین و مشاور اشرف غنی در مورد زودرس بودن توافق صلح مطرح می‌شود، نشانه نزدیکی بی‌سابقه طرف‌های گفت‌وگو در دوحه است. اگرچه با توجه به پیش‌روی‌های سریع طالبان و سقوط سریالی ولسوالی‌ها در ولایات شمالی و شمال شرقی و غرب و مناطق مرکزی و تا حدودی جنوب، این نگرانی را نیز به میان آورده است که توافق صلح زودرسی که از آن خبر داده می‌شود، چقدر به نفع مردم و دستاوردهای بیست ساله و جمهوریت جوان کشور است؟
آیا صلحی که قرار است به زودی و بر پایه گفته‌های مقامات به دست بیاید، صلح باعزت مورد تأکید و توجه آقای غنی هست یا نه؟
اگر سخنان عبدالله را معیار ارزیابی نوع صلح آینده قرار دهیم، هیچ نشانه‌ای از قدرت و غرور در آن دیده نمی‌شود تا پی‌آوردش صلح باعزت برای افغانستان باشد. وقتی او می‌گوید حتی اگر طالبان بر جنگ اصرار کنند «در شدیدترین حالت جنگ ما آماده مذاکره هستیم» معنایش این است که از تعیین نوع صلح چشم‌پوشی شده و دو مؤلفه «عزت و عدالت» در صلح جستجو نمی‌شود.
حقیقت این است که افغانستان به صلح فوری نیاز دارد؛ صلحی که فرصت را از جولان جنون‌آمیز جنگ بگیرد و از کشتار و آوارگی مردم و تخریب زیرساخت‌ها پیش‌گیری کند، اما از جانب دیگر واقعیت چیز دیگری است؛ واقعیت این است که زیان هرگونه شتابزدگی برای صلح، کمتر از زیان جنگ نیست؛ زیرا اگر صلح، غیر عادلانه و مغایر عزت دولت جمهوری اسلامی افغانستان و مردم آن باشد، امیدی به پدرامی و پایداری آن نیست.
با این حال، مردم همچنان به صلح امیدوارند، اما نباید از یاد برد که امید به صلح، زمانی معنا پیدا می‌کند که طرف جنگ، از جنگ بیزار باشد و تنها نظامی‌گری و زورآزمایی مسلحانه و جنگجویانه را راه رسیدن به قدرت سیاسی نداند. طالبان باید نشان دهند که از جنگ بیزارند و برای رسیدن به قدرت از راه زور، اصراری ندارند و می‌خواهند به یک توافق سیاسی برای پایان دادن به جنگ و تشکیل دولت دست پیدا کنند. فعلاً اما گروه طالبان دچار توهم کاذب برتری نظامی شده و تفاهم سیاسی را به مثابه یک نیاز و تنها راه حل برای پایان دادن به جنگ و خشونت نمی‌داند.
موضوع دیگری که برایند دور جدید مذاکرات صلح قطر و سفر هیئت عالی‌رتبه دولتی به دوحه را با بیم و بلا همراه می‌سازد، تأثیرپذیری آن از سفر زلمی خلیلزاد به منطقه است.

آنچه اکنون افغانستان با آن دست و پنجه نرم می‌کند، محصول‌ سفرهای دنباله‌دار خلیلزاد و تبانی تروریست‌مآبانه او با رهبران طالبان در دوحه است. چه تضمینی وجود دارد که خلیلزاد این بار هم با توطئه‌های وحشتناک دیگری نیامده باشد و دشنه‌های زهرآگین و کشنده دیگری را در آستین نهان نکرده باشد؟
بنابراین دولت با تکیه بر حمایت مردمی که مخصوصاً با خیزش‌های سراسری در برابر طالبان خودش را نشان داد، بایستی واپسین گام‌ها را در مسیر صلح، با احتیاط فراوان بردارد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا