بمب ساعتی که بیخ گوش اتمر منفجر میشود
اتمر از قدرتش گفت اما از دلیل قدرتش نه. یك رژه قدرت در مقابل رقبای ارگی و بیرون از ارگاش نشان داد. نشان داد كه حتی میتواند از میان خود آنها اجیر استخدام كند، و در وزارتی كه بدنهاش را در طی سالها پنجشیریها ساختهاند، میوه باغاش از آن اوست. فرماندهان پنجشیری برای او هورا میكشند…
سخندوانی حنیف اتمر و صحبتهای تبلیغاتی وی در میان جنرالان وزارت امور داخله، طبق انتظار بسیار مودبانه و ظریف بود، اما اسطورهای در قصههای قدیم است به نام «سایرن»(موجودی كه با شیرینی كلام طعمههایش را شكار می كند)خوشصحبتی اتمر، دقیقا عین قصه است. اتمر سیاستمداری با حوصله و زیرك است. این را در لحن صحبتهایش میتوان درك كرد. وقتی در سمت وزارت امور داخله قرار داشت، با قدرت این وزارت، عدهی زیادی از چهرههای مدنی و مطبوعاتی را خریده بود. لیست معاشبگیرانی كه بعدها انتشار یافت، رقمی بین ۱۲۰ تا ۱۳۵ نفر مواجببگیر ماهانه را افشا میكند. این چهرهها بین ۲ هزار تا ۲۰ هزار دالر ماهانه دریافتی داشتهاند. همان كاری كه اتمر در وزارت معارف هم میكرد و حدود ۱۰۰ مشاور و ۸۰ كارشناس قراردادی داشت. معروفترین آنها آقای «اشپون» مرحوم است كه ماهانه ۲۵ هزار دالر معاش از اتمر میگرفته است.
پروژهی او در وزارت داخله تمام نشد و اخراجش این قصه را تا امروز ابتر مانده بود. كه یكی از نزدیكان وفادارش را به سمت وزارت رساند و در عوض مجال جولان یافت. او پس از كسب اقتدار در هر دو وزارت امنیتی، حالا فرصت عرض اندام و قدرتنمایی یافت. به هیچكس ظاهرا توهین نكرد.هم از رییسجمهور و معاوناش نام گرفت هم از رییس اجرايه و معاونان آن، اما همهی آنها را با خاك یكسان كرد.
همه رهبران را تحقیر كرد. نشان داد كه قدرت اول افغانستان اوست. اوست كه اسلحه پیدا میكند، اوست كه با خارجیها گپ میزند و پول پیدا میكند. اوست كه همهچیز را اداره میكند و متوجه همهچیز هست.
اوست كه وزیر داخله و دفاع را تعیین میكند و هر جنرالی را خواسته باشد، بیخاصیت میكند. در حقیقت او فرمانده كل قوا است.
این همان چیزی بود كه مدتها دربارهاش صحبت میشد( قدرت نامحدود اتمر) او خود را البته در كنار این نمایش قدرت، مردی سالم و معصوم توصیف كرد. برای جوانان معترض شهید، وزارت داخله را مواخذه كرد، بی آنكه خود را در آن صاحب نقش بداند و البته كه وزیر سابق داخله و به طور نمادین همه مجاهدین را ظالم و قصاب جوانان خواند.
او نگفت با اینكه همه قدرتها به او ختم میشوند، چطور در این كشتارها بیگناه بوده است؛ نگفت قاتلان مامور معذور از كدام دفتر با صلاحیت، امر فیر گرفتهاند.
اتمر از قدرتش گفت اما از دلیل قدرتش نه. یك رژه قدرت در مقابل رقبای ارگی و بیرون از ارگاش نشان داد. نشان داد كه حتی میتواند از میان خود آنها اجیر استخدام كند، و در وزارتی كه بدنهاش را در طی سالها پنجشیریها ساختهاند، میوه باغاش از آن اوست. فرماندهان پنجشیری برای او هورا میكشند، وگرنه هركدامشان را به بهانه فساد برباد میكند. او نگفت كه كشت مواد مخدر از مثلث خبیثه او در كجا و به نفع چهکسی میشود. كیها از این راه میلیونر شدهاند.
و چطور همه این میلیونرهای مواد مخدر، دوستان و همپیمانان اویند. نگفت كه حلقه بعدی مثلث خبیثه چطور از او فرمان میگیرند و دست به ترور و جابجایی مواد منفجره میزنند، اما خود را به طرز غمباری افشا كرد. گاف بزرگ او نمایش بیش از حد قدرتش بود كه نقطه آشیلش شد. وقتی او با تمام وجود دعوا میكرد كه تنها مرجع تامین اسلحه در افغانستان اوست، ناغلطی دستش را در تجهیز تروریستها نمایان كرد. او از فروش اسلحه به تروریستها یا حتی تحفه اسلحه و نان و وسایل نظامیان به تروریستها گفت و به اشتباه به كارهای خود اعتراف كرد، به اشتباهات خود! در روانشناسی به این حماقت ناخودآگاه یا گوش خر شاه میگویند. نتیجه سخنرانی شیرین او تماما برعلیه خودش شد. او یك ساعت تمام در مقابل جنرالان، مثل روانپریشی آشفته و درهم، به اتهاماتش اعتراف كرد. نگرانیهایش را برای رقبایش افشا كرد و اگر این رقبا صاحب هوشی امنیتی باشند، مثل هدیهای چندین نقطه ضعف او را دریافتهاند و سخنرانی او مثل یك بمب ساعتی معكوس برعلیه خود او منفجر میشود. این بدترین اشتباه سیاسی او بود!
فیصل یقین- کارشناس مسایل امنیتی-لندن