به بهانه روز ولنتاین، عشق در کشاکش سنت و مدرنیته
این نامه، جرقهای بزرگ و تاثیر عمیقی بر دلباختهگان دنیا گذاشت و روز مرگ ولنتاین، بهنام روز عاشقان مسمی شد که همهساله به شکل قابل توجهی گرامی داشته میشود.
چهاردهم فبروری، در میان برخی از مردم جهان به «ولنتاین» یا «روز عاشقان» معروف است. اکثراً عاشقان در این روز با کارت فرستادن، هدیه کردن گل و… این روز را گرامی میدارند.
ولنتاین برگرفته از فرهنگ دنیای غرب است. این روز، به دلیل پیشرفت فزاینده ارتباطات و رسانههای نوین، در میان اغلب مردم دنیا گرامی داشته میشود. اکنون ولنتاین، فقط محصور به غرب و شرق نیست، بلکه در این روز، خیلی از دلباختهگان به پاس عشق به معشوق شان، نوای عاشقانه سر میدهند و تجدید خاطره میکنند.
گفته میشود، ولنتاین نام کشیش مسیحی است که در قرن سوم میلادی، عقد سربازان را میبست. در این سده، کلادیوس فرمانروایی میکرد و ازدواج سربازان را ممنوع اعلام کرده بود. ولنتاین، با این کار ضد دولتی که ناروا پنداشته میشد، به اعدام محکوم شد. وی در مدتی که زندان بود، عاشق و دلباخته دختر یکی از زندانبانان محبس عصر کلادیوس شد. آن دختر هرچند نابینا بود، اما ولنتاین قبل از رفتن به زیر چوبه دار، نامهای برایش فرستاد و در آخرش نوشته بود از طرف ولنتاین تو.
این نامه، جرقهای بزرگ و تاثیر عمیقی بر دلباختهگان دنیا گذاشت و روز مرگ ولنتاین، بهنام روز عاشقان مسمی شد که همهساله به شکل قابل توجهی گرامی داشته میشود.
اکنون ولنتاین، به یک فرهنگ بزرگ تبدیل شده است. از خرد و بزرگ تا پیر و جوان، به اشکالی گوناگون در دنیای حقیقی و مجازی، این روز را تجلیل میکنند. بعضی مردم افغانستان هم مانند دیگر مردم دنیا روز عاشقان را کمتر در دنیای واقعی و بیشتر در دنیای مجازی جشن میگیرند. این روزها، شبکههای اجتماعی پر است از پیامهای عاشقانه و خالصانه جوانان افغان که برای مخاطبان عام و یا خاص، این روز را تبریک میگویند.
اما جدا از کیفیت، ریشه و یاهم تاثیر فرهنگی مطلوب و یا نامطلوب این روز، چیزیکه بیشتر توجه مرا به خود جلب کرده است؛ واژه ارزشمند «عشق» است که در جهان سرمایهداری امروز، فقط نامی از آن باقی مانده و عظمت کهنِ سنتی و ارزشی خود را تحت تاثیر رسانهها، صنعتِ فرهنگ و تظاهر از دست داده است.
روز ولنتاین در جهان امروز در حالی میان ملتها تجلیل میشود، که عشق واقعی کمتر وجود دارد و بیشتر به عشق مجازی، معاشقههای انترنتی، محبتهای نمایشی، دوستیهای پولی و زودگذر بر میخوریم. به بیان دیگر، امروزه، بزرگترین عشق به انسانها، فقط به ثروت و شهرت خلاصه میشود؛ چه اینکه بعضی عشقها حتی از این مایه هم برخوردار نیستند و فقط به دوستی و محبت در شبکههای مجازی، فیسبوکی و درددلهای مدرن ختم میشود.
ولنتاین در قرن سوم میلادی، عاشق سراپاقرص و استواری بود که در حلقه دار هم به معشوق نابینایش میاندیشد. او عاشق سنتی بود. تظاهر نمیکرد و دنبال شهرت و جلال برای خودش از آدرس عشق نبود. او فقط و فقط به معشوق میاندیشید.
اما امروز، عشق توسط رسانهها بهعنوان عناصر ولولهانگیز دوران مدرن، ارزش سنتی خود را از دست داده و بهسرعت دارد به سوی مدرنیزم قدم بر میدارد. عشق امروز، محبتهای درونی و وسوسههای عمیق روحی یک عاشق سراسر دلباخته و دیوانهای نیست که برای معشوق ارزش بالاتر از جان قائل باشد، بل عشقی است که با ادبیات مدرن، زمینه زندگی جدید را با ابزارهای نوین و نگاه سرمایهدارانه به عشق فراهم میکند. بخشی از ولنتاین، امروز به خرید و مصرف، ظاهرنمایی و جنسیت میاندیشد.
اما هستند کسانی که با این عشق هنوز نتوانستهاند کنار بیایند. آنها عشق کهنِ ارزشمند و سنتی خود شان را با همان معشوق ساده و قدیمی میخواهند.
در اینجاست که باید از کشاکش عشق میان سنت و مدرنیته باید سخن گفت، هرچند که در عصر انفجار اطلاعات امروز، گریزی از عناصر جدی مدرنیزم وجود ندارد و زندگی سراسر تجددگرایانه و بدون توجه به ارزشهای ارزشمند گذشته، هم سخت میگذرد.
سیدعبدالبصیر مصباح نویسنده و پژوهشگر ارتباطات- تهران