بوی گند ستون پنجم در نظام افغانستان
افراد انتحارکننده به کمک عناصر مشخص از اطراف کابل و منطقه «بُتخاک» به داخل شهر کابل آورده میشوند و به اهداف مشخص حمله میکنند. اعلامیهها و شبنامههای طالبان در منطقه «وزیر محمد اکبرخان» کابل ترتیب و نشر میگردد.
در بین مردم عوام متلهای عامیانه زیادی وجود دارد. زمانیکه یک خانم نان خوب و مزهداری را آماده میکند، از رنگ دیگ گرفته تا مرچ و مصالح را بر آن علاوه میکند. مردم میگویند ( کار را مصالح میکند لاف را بی بی میزند ) به عقیده من در افغانستان با همه جنایات سازمانیافته مستقیم یا غیر مستقیم، دست «ستون پنجم» که در داخل نظام حضور فعال دارد دخیل است. اما مسئولیت این همه جنایات را گاه به نام داعش و گاهی بنام طالب در رسانهها انعکاس میدهند. اصطلاح «ستون پنجم» در میان تحلیلگران و آگاهان نظامی و سیاسی در افغانستان از چند سال بدینسو نیز مروج شده است، ستون پنجمی که نسبت به دشمنان بیرونی افغانستان، از داخل نظام حاکمیت مردم را زیادتر تهدید میکند. اصطلاح «ستون پنجم» به گروهی از افراد خائن و مزدور بیگانه گفته میشود که از داخل یک دولت یا یک حکومت بر ضد آن کار میکنند زمانیکه دولتها به بحران فراگیر روبرو میشوند گروه ستون پنجم فعالیتهای خویش را ازدیاد بخشیده در مخالفت با عملکردهای دولت قرار میگیرند.
گروه «ستون پنجم» در تعریف و تفسیر با «جاسوس» فرق میکند. جاسوسها معمولاً زیادتر برای کشور خود کار میکنند، اما ستون پنجم برای دشمن در داخل نظام از اعتمادی که بر وی شده استفاده نموده کار میکند؛ گروه ستون پنجم بعضی اوقات به صورت سازمانیافته و هدفمندانه کار میکنند و گاهی هم بدون آگاهی.
اصطلاح ستون پنجم برای اولین بار در جریان جنگهای سهساله کشور اسپانیا (۱۹۳۶- ۱۹۳۹) به کار گرفته شد و سپس وارد ادبیات سیاسی در اکثر کشور ها گردید. در جنگهای اسپانیا از سالهای ۱۹۳۶ الی ۱۹۳۹ هنگامی که جنرال «امیلیومولا» یکی از سرکردگان اردوی جنرال فرانکو با افراد خود به سوی «مادرید» پایتخت اسپانیا پیشروی میکرد برای مسئولین حکومتی در شهر مادرید پیغام فرستاده گفته بود: من با چهار غند سرباز و تجهیزات از شرق و غرب و شمال و جنوب به سوی پایتخت اسپانیا پیش میآیم، ولی شما فقط روی این چهار غند محاسبه نکنید بلکه فرقه دیگری به نام «ستون پنجم» هم داریم که در مادرید و حتی در میان جمع شما رهبران حکومت اسپانیا حضور دارند که دانسته یا ندانسته برای ما فعالیت میکنند. شاید از نظر فکری هم با ما موافق نباشند ولی چون با عقیده و نظریه شما صد درصد مخالف هستند، لذا اعمالشان غیرمستقیم به نفع ما تمام میشود. اگر از چهار ستون اعزامی نگرانی ندارید از این «ستون پنجم» بترسید که در تمام امور و شئون شما نفوذ دارند و راه ورود چهار غند دیگر، ما را به آسانی به داخل شهر هموار میکنند.»
از آن پس اصطلاح ستون پنجم وارد قاموس سیاسی شد و به کسانی اطلاق گردید که بهعنوان جاسوس و عوامل مخفی در یک دولت و یا سازمان برای دولت متبوع خود کار میکنند. یعنی به مثابه عوامل دشمن در یک دولت کار کرده از داخل دست به تخریب زده و زمینه فروپاشی نظامها را مساعد میسازد. اما در مورد افغانستان نقش و نفوذ طالبان داعش و سازمان استخباراتی پاکستان در داخل نظام سیاسی کشور، حمایتهای حسابشده و تاکتیکی منابع دولتی نظام از طالبان و تروریزم که علیه نظام افغانستان قرار دارند و تلاشهای «اتنوسنتریک» بر محور قدرت حتی به قیمت منافع و مصالح ملی، تعریف ظاهری از ستون پنجم است که ظاهراً برای سیاستمداران، منتقدان و تحلیلگران سیاسی قابل فهم است. هرچند سیاستمداران و رهبران سیاسی هیچگاه به این تله نزدیک نشده، منافع شخصیشان را در برابر منافع ملی با خطر مواجه نساختند، ولی شماری از تحلیلگران و منتقدان بارها به گوش رهبران نظام سیاسی رساندهاند.
متاسفانه یا به حق یا به ناحق بعضی اوقات نیز اتهام ستون پنجم تا سطوح رهبری حکومت نیز وارد آمده. اما در این اواخر به یکبارگی حدس و گمانها و اتهامات زیادتر شده است. زمانیکه حمله شب گذشته بر هوتل انتر کانتینیتال را میبینیم که سه یا چهار نفر از تروریستان در حدود ۱۵ ساعت با نیرو های داخلی و خارجی میجنگند سلاح و مهمات ثقیله و خفیفه فراوانی در دسترس شان قرار دارد،؛ آیا اینقدر سلاح و مهمات همان لحظه انتقال شده که تروریستان وارد هوتل گردیده. نخیر ستون پنجمی بوده که قبلاً این برنامه را طراحی، سلاح و مهمات را با خاطر آرام به محل واقعه انتقال داده. متاسفانه با گذشت هر روز در کشور ما اصطلاح سیاسی ستون پنجم رنگ و شکل عینی میگیرد و برای عموم مردم تقریباً قابل درک و فهم شده است، پرسشهای زیادی مطرح میگردد.
آیا ستون پنجم را میتوان نزدیک به واقعیتهای عینی امنیتی و سیاسی افغانستان تعریفی واضح کرد؟ ستون پنجم کِی و
چگونه در افغانستان شکل گرفته و فربه شده است؟ برخورد دولت به خصوص حکومت با این پدیده چگونه بوده و بعد از این چگونه خواهد بود. به عقیده من کسی میپذیرد یا نمیپذیرد کسی قبول دارد یا ندارد. موجود بودن ستون پنجم در داخل دستگاه حاکمیت یک واقعیت انکارناپذیر است که نمیشود نسبت به آن با دیده اغماض نگریست. اگر ارادهای جهت تصفیه ستون پنجم از داخل نظام باشد، این حاکمیت به یک خانهتکانی جدی و فوری ضرورت دارد. با گذشت هر روز به خصوص ناامنیهای اخیر در افغانستان و شدت حملات هدفمندانه دشمن به خصوص حوادث «چهار صد بستر»، حمله به قل اردوی ۲۰۹ شاهین، حمله شب گذشته به هوتل انتر کانتینیتال، حمله بر مسجد باقرالعلوم، حمله به مسجد امام زمان به شمول حملات انتحاری در کابل و شهرهای دیگر بسیاریها را نگران ساخته است. به باور من با گذشت هر روز مهرههای ستون پنجم در درون حکومت وحدت ملی نسبت به هر زمان دیگر فعالتر گردیده و زمینه این حملات را به نفع دشمن فراهم میکنند.
خوب به یاد دارم زمانی استاد عبدرب الرسول سیاف از رهبران جهادی، گفته بود که هُشدارهایش در رابطه به فعالیتهای ستون پنجم در دولت نادیده گرفته شده است. آقای سیاف زمانی بطور علنی گفته بود که افراد انتحارکننده به کمک عناصر مشخص از اطراف کابل و منطقه «بُتخاک» به داخل شهر کابل آورده میشوند و به اهداف مشخص حمله میکنند. او همچنان گفته بود: اعلامیهها و شبنامههای طالبان در منطقه «وزیر محمد اکبرخان» کابل ترتیب و نشر میگردد. این ادعا همچنان از جانب برخی سران حکومت، بسیاری از تحلیلگران و آگاهان امور امنیت و استخبارات از طریق رسانهها مطرح گردیده، اما کسی از فرد و یا گروه مشخصی به مثابه ستون پنجم نام نمیبرد. ولی وظیفه نهادهای امنیتی و استخباراتی و رهبران سیاسی دولت است که با ستون پنجم برخورد کنند.
متاسفانه عوض اینکه مسئولین توجه جدی به امنیت و آسایش مردم داشته باشند و حکومت پلان و طرح برای از بین بردن این چالشها داشته باشد، این حاکمیت به جای پرداختن به مسئله امنیت، اقتصاد و رفاه عمومی، تا هنوز مشغول تقسیم قدرت و زد و بندهای داخلی خود است. از تعیینات پُستهای بالای حکومتی تا سطح مدیریتها مورد اختلاف رهبران حکومت وحدت ملی است. معرفی افراد در یک مقام دولتی و سپس مخالفت به آنها، تبدیل به یک روند طولانی شده است که کارکرد حکومت را آسیب زده است.
حکومت از اولویتهای اصلی خود مثل تمرکز بر امنیت، پیگیری پروسه صلح، اصلاح نظام انتخاباتی، توزیع تذکرههای الکترونیک، بهبود وضعیت اقتصادی مردم، مبارزه جدی با فساد اداری ومبارزه با مواد مخدر منحرف شده به مسایل شخصی و کوچک تمرکز کرده است. این وضعیت، خلای پاسخگویی را بهوجود آورده است و میزان باورمندی مردم به حکومت به شدت کاسته شده و روزانه صفهای طولانی را برای گرفتن پاسپورت و تایید اسنادشان در ادارات دولتی تشکیل میدهند تا به نحوی کشور را ترک کنند.
جنگ و صلح با طالبان در چارچوب یک استراتژی واضح برای مردم توضیح داده نمیشود. علاوه بر این، سرمایهها از کشور در حال فرار است و حکومت برنامهای برای بهبود وضعیت اقتصادی و امنیتی مردم ندارد و فقر و بیکاری بیداد میکند. از نظر مشروعیت پایههای نظام، انتخابات ولسیجرگه و حکومت لرزان است از سوی دیگر متاسفانه حکومت برای برگزاری انتخابات بودجه و برنامه لازم ندارد. وضعیت عمومی به شدت مخدوش و مردم نگراناند. مجموعه این فکتورها زمینه را برای فعالیت قوی دشمن مساعد ساخته و حکومت هم نه تنها هیچقاطعیت در برابر ستون پنجم در داخل کشور ندارد، بلکه گاهی تریبون دولت نیز برای اعلام نظر در اختیارشان گذاشته میشود که بگویند هیچطالب در پاکستان وجود ندارد، همه در داخل افغانستاناند.
در نتیجه این بیبرنامگیها، هر روز به درد و رنج مردم ما میافزاید. خبر از تلفات سنگین نیرویهای امنیتی خبر از فقر و افزایش جرایم، خبر از فرار و مهاجرتهای دستهجمعی. این یک تصویر کلی از وضعیت این حاکمیت است. از یک طرف حملات دشمن به همکاری ستون پنجم افزایش یافته و از طرف دیگر، حکومت چندپارچه است و به اولویتهای امنیتی و اقتصادی توجه نمیشود. این وضعیت سبب ایجاد فضای مناسب برای فعالیتهای جسورانه ستون پنجمیها شده است. فضا برای کسانی مساعد شده است که از داخل و بیرون حکومت، از طالبان و گروههای تروریستی دیگر حمایت میکنند؛ عدهای به این باور اند که تعدادی از ستون پنجمیها در شهر کابل بعد از مرگ «ملا عمر» برایش مراسم فاتحه برگزار کردند، اما هیچکس نگفت که چرا شما برای سربازانی که در راه وطن شهید میشوند مراسم فاتحه برگزار نمیکنید.
عدهای بدبختانه آگاهانه به اشاره اربابان قدرت، تعصبات قومی و زبانی را دامن میزنند پروسههای ملی را سبوتاژ نموده ارزشهای مردمی را گروگان گرفتهاند. امیدوارم رییس جمهور آقای غنی و رییس اجرایی عبدالله عبدالله بدانند که در واقع، این سبوتاژ تاریخ یک ملت است که برایش جفا روا داشته میشود فراموش نشود ستون پنجم تنها در برابر نظام و حکومت یا در برابر ثبات سیاسی نیست؛ بلکه ستون پنجم مسیر تاریخ به سوی یک آینده درخشان را سد گردیده و تا سقوط نظام دست از جنایت بر نمیدارند.
بنابراین، تا زمانیکه رهبران حکومت وحدت ملی به این مسایل اولویت ندهند و هرچه زودتر خود را از قید و بند تقسیم قدرت و دامنزدن به تعصبات قومی و زبانی که بنیاد اختلاف میان سران این حکومت را میسازد، نرهاند و برای شناسایی و سرکوبی ستون پنجم که خطر بالقوه برای حکومت میباشد، به شدت وارد عمل نشوند، احتمال سقوط حکومت دور از تصور نبوده و در آینده شاهد جنایات هولناکتر نیز در مناطق مختلف بدست دشمن خواهیم بود. تاریخ افغانستان و منازعات سایر کشورها نشان میدهد که فعالیت قوی «ستون پنجم» در درون نظام، حتی سبب فروپاشی حکومتها شده است. این حاکمیت نیز مجزا نیست، بهتر است رهبران حکومت وحدت ملی وقتشان را بیشتر به مسایل کلان امنیتی و سیاسی صرف کنند و با ایجاد استراتژی قوی امنیتی و تحلیل از جامعه سیاسی افغانستان، طرح اساسی برای مقابله با دشمن و عوامل مخرب در درون نظام (ستون پنجم) را پیریزی و به منصه اجرا بگذارند تا از خطر بالقوه سقوط جلوگیری و نگرانی مردم را نسبت به آینده رفع کنند. به باور من زدودن ستون پنجم از داخل نظام کار آسانی نخواهد بود
این حقله کثیف چه به صورت جمعی و چه به صورت فردی به شکل دینامیک گرایش جدی به طرف مخالفان مسلح و منافع بیگانگان دارند.
اما بدبختانه برخورد متسامحانه حکومت در برابر ستون پنجمیها، ناشی از اجبارهای دست و پاگیر زمامداران است که در این هاون مخلوط کوبیده شده.
نتیجه:
به باور من، عمق ریشه ستون پنجم فراتر از آن است که با سادهانگاری بتوان با آن مبارزه کرد. به عقیده من ستون پنجم صرفاً یک نیروی محلی داخل نظام نیست، بل یک مجموعه از نیروهای مخرب داخل نظام، سازمانهای اطلاعاتی منطقهای و همکاران بینالمللی یاریرسان آنها است. تا زمانیکه مداخله مستقیم سازمانهای اطلاعاتی منطقه و همسایگان به خصوص پاکستان ادامه داشته باشد و بازی دوگانه حامیان بینالمللی افغانستان و عدم صداقت آنان در سرکوب کامل دشمنان مردم افغانستان و دامنزدن زمامداران به تعصبات قومی و زبانی ادامه داشته باشد متاسفانه همین روز و روزگار تلخ ادامه خواهد داشت.
احمد سعیدی