بیکاری و گرسنگی؛ بحرانی که آغاز شده
کشورهای کمک کننده باید متوجه باشند که خود در وضعیتی کنونی مردم افغانستان نیز دخیل بوده و مسئولیت اخلاقی دارند که میلیونهای انسان را از گرسنگی نجات بدهند
شکوهمند- خبرگزاری دید
اگر شهر کابل و چند شهر بزرگ کشور را مبنا قرار بدهیم، ابعاد فاجعه بیکاری کارکنان خدماتی و نهادهای داخلی و خارجی با گذشت هر روز گسترش مییابد، اما اگر برویم به سوی روستاها که نه زمینه کار(دست فروشی و کارگری و …) مساعد است و نه زمین و اقلیم سر مهربانی دارد، فاجعه آغاز شده و گرسنگی و قحطی عظیم در راه است.
عوامل زیادی در این فاجعه دخیل است، از شیوع کرونا و خشکسالی تا سقوط دولت پیشین و قطع ارتباط اقتصادی و سیاسی جامعه جهانی با افغانستان. حاکمیت طالبان نیز یکی از عوامل بزرگ است، ولی آنچه باید به عنوان عامل اصلی و محوری بررسی شود، فساد گسترده و ناکارایی دولت قبلی است که در تمام عرصههای زندگی و حیات و کار و تجارت مردم را در بحران فرو برد و سرانجام نیز تمام هست و بود کشور را برباد داد. در این مقطع اما بررسی عوامل بحران لازم نیست، زیرا گذشته از این که عامل گرسنگی و فقر و بیکاری و قحطی که از همین اکنون آغاز شده کی و چی و کدام طرف است، اصل پدیده گرسنگی و قحطی در جامعه آغاز شده و باید جلو گسترش آن و فاجعه زمستانی را گرفت.
سیاست کشورها هرچه باشد، از بار اخلاقی گرسنگی کشیدن مردم افغانستان نمیکاهد، پس به رغم سیاستهای کشورها، باید جلو فاجعه قحطی و سقوط مردم افغانستان گرفته شود. در این خصوص طرق و نهادهای زیادی وجود دارد که سیاست را از شکم مردم جدا بسازند. سازمان ملل متحد، پروگرام غذایی جهان، کمیساریای ملل متحد در امور بیجا شدگان، سازمان صحی جهان، برنامه حمایت از کودکان سازمان ملل و دهها سازمان جهانی و غیر جهانی دیگر وجود دارند که میتوانند لابی کنند و کمکهای بشردوستانه را روانه افغانستان نمایند.
این که به خاطر زیر فشار قرار دادن طا-لبان، دولتهای مختلف بخواهند مردم افغانستان را شکنجه کنند و در گرسنگی قرار بدهند، نه منصفانه است و نه عادلانه، در این خصوص جای سیاست کردن و امتیاز گرفتن نیست؛ زیرا مردمی که در گرسنگی قرار دارند، نه این طرفی هستند و نه آن طرفی. این مردم فقط نان میخواهند و برای بقای خویش تلاش دارند.
در این زمینه، کشورهای کمک کننده باید متوجه باشند که خود در وضعیتی کنونی مردم افغانستان نیز دخیل بوده و مسئولیت اخلاقی دارند که میلیونهای انسان را از گرسنگی نجات بدهند.
آینده مبهم و تاریک است؛ زیرا اوضاع سیاسی آشفته مینماید و چشم انداز خوبی دیده نمیشود و زمستان سرد نیز در پیش رو؛ بنا بر این اگر امدادگران همین اکنون اقدامات لازم را جهت کمک برای مردم فقیری که فقط چند هفته تا مرگ حتمی فاصله دارند، روی دست نگیرند، کار از کار میگذرد و شاهد قتل عام مردم از گرسنگی در زمستان خواهیم بود.
هشدارهایی که در مورد بروز فاجعه در افغانستان داده میشود، جدی تر از جدی است، نه مردم توانایی خرید مواد ارتزاقی اولیه خود را دارند و نه بازارها مواد کافی برای عرضه. ذخایر خالی است که با گذشت هر ساعت قیمتها افزایش مییابد. پیشبینی میشود که در هفتههای آتی تورم به شکل نجومی افزایش یابد و ارزش پول ملی به شدت کاهش. در این صورت حتا وسایل خانه را نیز کسی نخواهد خرید و بازارها نیز خالی خواهد شد.
در چنین وضعیتی، در خوش بینانه ترین حالت، صدها هزار نفر از گرسنگی و سرما و بی سرپناهی قتل عام خواهد شد؛ چیزی که برای دههها وجدانهای جهان را آرام نخواهد گذاشت.