بی کمال ناصر اصولی
وکیل پارلمان، کمال ناصر که بیشتر مصداق بی کمالی و بی اصولی است، در سخنانی تازه و البته تکراری، بخشی از مردم افغانستان را به اخراج از کشور تهدید کرده است؛ از جمله، تاجیکها را گفته به تاجیکستان بروند، ازبکها به ازبکستان ، ترکمنها به ترکمنستان و عربها به عربستان بروند. بلوچها و نورستانیها چون کشوری به نام قومشان وجود ندارد به گورستان بروند. دقیق مثل هزارهها که باید به آشوویتس بروند. چون تعدادشان زیادست در گورستان نمیشود، جا شوند؛ منتها این چند مشکل دارد که بی اصولی و بی کمالی گوینده را اثبات میکند. اول اینکه، باید همه جمعیت افغانستان«آزمایش دی ان ای» شود، تا معلوم شود خلوص نژادیشان و بعد طبق این آزمایش جایشان معلوم شود. بدیاش این است که اولاً افغانستان سیستم دیتابیس حسابی ندارد و معلوم نیست چقدر جمعیت دارد و دوم اینکه، نژاد افغان خالص هم رشته دی ان ای شان معلوم نیست. به فرض که اعلا حضرت فقید را معیار بگیریم، به احتمال قوی خود آقای بی اصولی هم از رده خارج میشود، حالا تکلیف خود او کلاً سخت میشود، چون او از آن چند گروپ مذکور ازبک و تاجیک و عرب و ترکمن نیست، نه تنها آن کشورها نمیشود برود، بلکه گورستان هم راهش نمیدهد، سلاخخانه یا کوره آدمسوزی آشویتس هم راهش نمیدهد. مجبور بین زمین و آسمان و آنهم دقیق سر مرز دیورند، آویزان شود. مشکل بعدی این است که آن کشورها با این وجود ادعای مرزی و ارضی بر افغانستان خواهند داشت، وقتی معلوم شود اینهمه جمعیت درین کشور دارند، باید آنها با زمینهای اجدادیشان به کشور مبدا ملحق شوند. مشکل بعدی این است که این اقوام درین سرزمین تاریخ دارند. مثلاً بیشتر از هزار سال حاکم مطلق این سرزمین و سرزمینهای اطراف ترکها بودهاند، نه نام سرزمین را تغییر دادند نه زبان و فرهنگشان را و نه کسی و قومی را از آن اخراج کردهاند. بلکه کلی هم برای ارتقای فرهنگ خدمت کرده اند، اگر چار تا فرهنگی ترک در دربارشان بوده، هفتصد تا شاعر فارسی زبان از همه جای دنیا را به حضور پذیرفته، برایشان باغ و زمین و طلا دادهاند که کارشان را بکنند. صفاریان و سامانیان که عربها را پس زدند و اولین استقلال ملی را ساختهاند، ظاهراً تاجیک و بلوچ بودند. غوریهای هزاره هم هیچکس را اخراج نکردهاند، اما آقای اصولی در همان حال آویزان از زمین و آسمان در دیورند باید کتابهای تاریخ را هم پاک کند؛ چون نمیشود که این اقوام در حال خروج باید تاریخشان را هم با خود ببرند و این خیلی کار سختی است؛ چون تاریخ ماده قابل حمل نیست. برای اینهم باید این دوست ما با نبوغ فوقالعادهاش راهی پیدا کند. مشکل بعدی این است که این ایده، ایده یک گروه آدم پشتونیست دیگرست که از قضای پارادوکسیکال آنها اصلاً پشتون نیستند، یا عرباند یا هندی یا ترک. حالا با اخراج آنها از افغانستان، نه شاعر میماند نه تیوریسن و تنها خود اعلیحضرت مرحوم میماند در قبر. چون باقی تیر و طایفه جلالی او همه در غرب زندگی میکنند و به هیچ وجه قصد برگشت ندارند. در آن صورت که همه مردم با تاریخ و فرهنگ و قبرهای اجدادشان از وطن رفتند تنها در افغانستان یک نفر میماند و آنهم در داخل قبر و یک نفر دیگر آویزان بین زمین و آسمان در مرز. یک بی کمالی و بی اصولیگری دیگر این دوست یا دشمن وکیل ما این است که عکسهای او با استاد عطا محمد نور، والی قدرتمند بلخ و سرکرده فارسیوانها و اسناد خدمتگذاری او به آن استاد سیاستگر در اینترنت دست به دست میشود، حالا دمب خروس را باید باور کرد یا قسم وکیلی را… خلاصه اینکه، این یک گپ برآمده از خامی و بی کمالی یک آدم بی اصول است که ناصر عقوبت و بدبختی است.
رضا محمدی- خبرگزاری دید