آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

تحرکات چین و روسیه در آسیای میانه؛ آینده منطقه در گرو چیست؟

هر بازی که در خاورمیانه، شرق اروپا و خاور دور اجرا شود، بالای امنیت و ثبات در افغانستان تاثیر مستقیم داشته و این پاسخ ساده را پیش روی ما می‌گذارد که ثبات و آرامش و صلح در منطقه، در گرو بازی‌های کلان جهانی است.

با سقوط اتحاد جماهیر شوروی در آخرین دهه قرن گذشته، جهان شاهد تحولات زیاد بود. دیوار برلین فروریخت، جنگ سرد خاتمه یافت، ۱۵ جمهوری شوروی مستقل شد، بلوک وارسا فروپاشید و خرس قطبی عرصه را برای بوفالو خالی کرد.
تمام ماجرا از اواخر دهه هفتاد میلادی آغاز شد- زمانی که شوروی به افغانستان لشکر کشی کرد و تعادل منطقه را که از زمان استعمار پیر شکل گرفته بود، برهم زد.
دهه هشتاد قرن بیست بود که سرویس‌های اطلاعاتی ناتو، ثروت جهان عرب و استراتژی پاکستان متحد شدند تا در برابر قشون سرخ در افغانستان ایستاد شوند. این آغاز ماجرای بنیادگرایی است که امروز میل اسلحه را به سوی آفرینندگان خویش دور داده است.
با فروپاشی شوروی، یکباره گروه‌های بنیادگرایی که در میدان افغانستان علیه نظام کابل و حضور نظامی شوروی می‌جنگیدند، عرصه را خالی یافته و به دنبال جبهات و حریف تازه شتافتند.
القاعده که تا آن زمان تنها متوجه شوروی بود، یک باره متوجه جهان عرب و غرب شد- جایی که تا آن زمان مصئون مانده بود.
اما مهمترین و خطرناک‌ترین پدیده بازمانده از فروپاشی جبهه شوروی، همین گروه‌های بنیادگرایی است که امروز جهان با آن مواجه است.
القاعده، داعش، شبکه حقانی، جیش محمد، سپاه صحابه، لشکر جنگوی و ده‌ها گروه و گروهک دیگر تروریستی که از افغانستان پس از ۱۳۷۱ خورشیدی متوجه جبهات دیگر شدند.
پس از جنگ سرد، جهان دو قطبی که تعادل را در کشورهای کوچک و ضعیف مثل افغانستان حفظ می‌کرد به قطب‌های جدید ولی کوچکتر تجزیه شد. هند و چین به پا ایستادند، ایران از جنگ با عراق فارغ شده و صنایع دفاع موشکی‌اش را توسعه داد، جهان عرب مثل گذشته مشتری بی چون و چرای تسلیحات غربی ماندند، اروپا از سایه شوروی و رقابت‌های تسلیحاتی نفس به راحت کشید و پاکستان در پی آن شد که از گروه‌های تروریستی برای مقاصد راهبردی خودش استفاده کند.
همین بود که جنگ داخلی درست پس از فروپاشی نظام کمونستی در افغانستان رخ داد و سبب جابجایی این گروه‌ها در نقاط مرزی شد.
اکنون چین و روسیه به خوبی می‌دانند که گروه‌های تروریستی در بدل امتیازات مالی دست به هرکاری خواهند زد. گذشته از این شبکه‌های با ایدئولوجی دگماتیک که برای آن قداست آسمانی نیز قایل هستند، نیروی محرک کافی برای برهم زدن ثبات این منطقه حساس در آسیا دارند.
روی این ملحوظ است که چین و روسیه این منطقه راهبردی را با شدت و حساسیت بالا زیر نظر دارند و هر نوع تحرک را در آن تحمل نمی‌کنند. مسکو و پکن به خوبی درک کرده‌اند که اگر یک بار این گروه‌ها در حیاط خلوت آسیای میانه وارد شد، نه مسکو امنیت می‌داشته باشد و نه پکن.
روسیه به تازگی در تاجیکستان سپر دفاع موشکی اس-۳۰۰ نصب کرده و چین نیز بر مراقبت از مرزهایش با تاجیکستان افزوده است.
به باور نویسنده، اکنون به پاسخ این پرسش می‌رسیم که آینده منطقه در گرو چیست، چنین می‌پندارم که صلح و آرمش پایدار در افغانستان و آینده منطقه در گرو اطمینان کشورها از مصئون بودن در برابر گروه‌های تروریستی و حضور امریکا است. استقرار سپر دفاع موشکی پیشرفته اس-۳۰۰ در تاجکیستان بدون شک برای کنترول عبور و مرور چند تروریست با واسکت انتحاری نیست. پس باید متوجه بود که رقبای جهانی برای هم دیگر خواب‌های سیاهی دیده‌اند و احمقانه است اگر فکر کنیم که تاکید بر نیرومندی داعش و القاعده در افغانستان صرفاً جنبه شوخی دارد.
ناامنی در افغانستان ارتباط مستقیم با شرق اروپا، خاورمیانه و حوزه جنوب آسیا و شرق دور دارد. هر بازی که در خاورمیان، شرق اروپا و خاور دور اجرا شود، بالای امنیت و ثبات در افغانستان تاثیر مستقیم داشته و این پاسخ ساده را پیش روی ما می‌گذارد که ثبات و آرامش و صلح در منطقه، در گرو بازی‌های کلان جهانی است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا