تحولات خاور میانه؛ افغانستان در کجا ایستاده است!
در هنگام حمله ایتلاف عربی به رهبری سعودی به یمن، دولت پیشین افغانستان از موقف ریاض حمایت کرد که این مسئله تبعات زیادی بر کابل تحمیل کرد؛ چون بازیگران منطقهای هر کدام حساسیتهای خود را دارند
اخیراً خاور میانه که یکی از نقاط خبرساز جهان است، شاهد ترافیک سنگین سیاسی بوده و رهبران کشورهای قدرتمند جهان به آن سفر کردند. ترافیک اخیر با سفر جو بایدن به اسراییل و عربستان آغاز شد، با نشست شورای همکاری خلیج فارس و دیدار بایدن با ولیعهد سعودی، سفر ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان روسای جمهور روسیه و ترکیه به تهران و اکنون نیز با سفر سرگئی لاوروف به مصر و چند کشور دیگر شمال افریقا ادامه یافته است.
ترافیک سران کشورهای متخاصم در خاور میانه، وضعیت دوفاکتوی قطب بندی شده این منطقه را وارد مراحل پیچیده تر کرده است؛ زیرا از یک طرف کشورهای حوزه خلیج فارس به رهبری عربستان در تلاش ایجاد رابطه دیپلماتیک با ایران و از جانب دیگر با اسراییل هستند و از سوی دیگر، تحولات جهانی مثل جنگ اوکراین، مسئله انرژی، مواد غذایی، رفتارهای اعتماد شکن امریکا در چند سال اخیر در منطقه، قدرتگیری مجدد روسیه پس از فروپاشی شوروی سابق و همچنان حضور پرقدرت چین در منطقه، این منطقه را به بزرگراه تحولات، یارگیری و دیپلماسی سرد و گرم مبدل کرده است.
در قطب دیگر خاور میانه ایران است که توانسته با دیپلماسی نیابتی بر کشورهای عراق، سوریه، لبنان، یمن و تا جایی هم قطر و عمان تاثیر گذاشته و جناحی را تشکیل داده که حمایت روسیه و ترکیه را داشته باشد.
دو قطبی شدن خاور میانه در حالی که هر بازیگر تلاش دارد تا دیدگاه خود را به کرسی نشاند، نشانه آرایشهای جدید و جدی در این منطقه متلاطم است و بدون شک اثرات آن بر کشورهای در حاشیه ملموس خواهد بود.
در اینجا افغانستان مد نظر است که در یک سال گذشته دچار تحولات بنیادی شده و هم اینک با بحران سراسری اقتصادی درگیر است.
افغانستان کشوری است که هم با ایران روابط عمیق فرهنگی، دینی، تاریخی و زبانی دارد و هم با کشورهای عربی از نقطه نظر دینی و سیاسی اشتراکات فراوان. از این منظر، تحولات در خاورمیانه مستقیماً بر وضعیت در افغانستان اثر میگذارد در تلاطم قطب بندیهای جدید و یارگیریهای داغ حوزه خاورمیانه، افغانستان ناگزیر است که موضع و موقف خود را روشن بسازد.
اکنون حکومت طا-لبان را هیچ کشور به رسمیت نمیشناسد. تمام کشورهای منطقه نیز به نحوی با کابل در تعامل هستند و ساده لوحانه است اگر به این باور باشیم که آنها محض رضای خدا و آرامش افغانستان تعامل میکنند. بنابر این، در یارگیریهای منطقهای هر کشور تلاش میکند که در امتیازاتی پیشنهاد کند و خواستههای خود را مطرح نماید.
البته وضعیت افغانستان طوری است که نمیتواند در یک قطب واقع شود، زیرا موقعیت جئوپولتیک و جئوکلچریک آن ایجاب میکند که با تمام کشورهای منطقه به صورت متوازن در ارتباط باشد. در هنگام حمله ایتلاف عربی به رهبری سعودی به یمن، دولت پیشین افغانستان از موقف ریاض حمایت کرد که این مسئله تبعات زیادی بر کابل تحمیل کرد؛ چون بازیگران منطقهای هر کدام حساسیتهای خود را دارند و کشورهایی که دارای جایگاه استوار و محکم از نگاه اقتصادی و نظامی و امنیتی و سیاسی نباشند، نمیتوانند در جناح بندیهای منطقهای طرف واقع شوند.
بنا بر این، افغانستان باید با درک این مسئله، تلاش نماید که توازن را در تحولات در نظر گرفته و در هر دو جناح سرمایه گذاری کند، تا به عنوان یک متحول بیطرف همانند عمان، به ثبات سیاسی و رشد اقتصادی برسد.