وقتی صحبت از ترویج برنامههای ضدتروریزم میشود، ترامپ و بایدن هر دو ضروریات ایالات متحده علیه گروههایی مانند القاعده را پیشنهاد میکنند. اما به نظر میرسد همین تعهد نیز زمانی که شرایط تعامل واشنگتن با طالبان تحت بررسی دقیق قرار گیرد، یک عقبگرد خواهد بود.
به زودی معلوم خواهد شد که سیاست خارجی دونالد ترامپ ادامه مییابد یا اینکه جو بایدن نامزد دموکرات برای بازسازی رهبری امریکا به کارش آغاز میکند. اما پس از دهها کمپاین انتخاباتی، پیامهای مبهم به متحدان اروپایی و بحثهای بینتیجه در مورد مداخلات خارجی، به نظر میرسد هر دو کاندید در رابطه به طولانیترین درگیری نظامی تاریخ این کشور و وعدۀ صلح در افغانستان، به طور محسوسی سکوت کردهاند.
بایدن و تمرکز فصلی ترامپ در مورد حل درگیری افغانستان بیانگر تضاد سازشی با رنج غیرنظامیان افغانستان است که در هفتههای اخیر زیر حملات طالبان و شبهنظامیان داعش داشتند.
بخشی از این گزینشگری ناشی از چالشهای دایمی اجتماعی، نظامی و سیاسی نسبت به ضروریات پالیسی تمرکز واشنگتن بر خروج در افغانستان است. برای مثال، این کشور همچنان ثبات سیاسی پسا-جنگ در افغانستان را نتیجه کاهش ضدتروریزم ایالات متحده میداند، حتی وقتی جنگجویان طالبان با اعمال خشونت بیسابقه خواستار خروج کامل نیروهای واشنگتن است.
ذبیح مجاهد سخنگوی گروه طالبان در مصاحبهای گفت: «هر چه امریکاییها زودتر افغانستان را ترک کنند، طالبان و اداره کابل بهتر میتوانند در مذاکرات صلح موفق شوند. اداره کابل حضور نیروهای امریکایی را برای بقای قدرت خود ضروری میداند و خروج آنها (امریکاییها) از این کشور آنها را مجبور میسازد که مذاکرات صلح را آخرین چاره بدانند».
اگر بایدن رییس جمهور شود، احتمال زیاد وجود دارد که با فرمول به اصطلاح خروج «مبتنی بر شرایط» مقابله کند. این احتمالات برگرفته از سخنان کمپاینهای انتخاباتی بایدن در مورد افغانستان است. برجستهترین اظهارات وی این است که یک معامله راحت بین دورنمای ملتسازی افغانستان و موفقیت عملیاتهای ضدتروریزم واشنگتن این ارزش را دارد.
برای ترامپ، محدودیتهای صلح پسا-خروج قابل پیشبینی است. حدس و گمان وی در مورد اینکه تمام نیروهای امریکایی تا کریسمس در خانه باشند به از دست رفتن اعتبار در جامعه استراتژیک کابل میافزاید. اورزلا نعمت، فعال جامعه مدنی موفقیتهای خودخوانده ترامپ در جنگ افغانستان را به عنوان نشانه مستقیم دولت وی برای ارزانفروشی «مردم افغانستان» میداند.
یک مانع اصلی برای روی کار آمدن هر دولت جدید امریکایی، لغو سناریوی نظامی ایالات متحده در زمینه کاهش قابل توجه خشونت در سراسر افغانستان است. ماه گذشته، مارک میلی رییس ستاد مشترک ارتش امریکا پیشرفت قابل توجه در زمینه کاهش خشونتها را در افغانستان نظر به دو تا پنج سال گذشته توجیه کرد. عدم تمایل میلی برای اعتراف به اینکه همین دستاوردها تقریباً در ماههای اخیر اصلاً وجود ندارد، این امکان را برای هر دولت جدید فراهم میکند تا بتواند از نقایص نظامی واشنگتن بر عدم انطباق طالبان یا نفاق سیاسی داخلی کابل جلوگیری کند.
واشنگتن به طور فزاینده تقاضای آتشبس حکومت افغانستان را در اولویت خود قرار میدهد و در مورد توانایی طالبان برای خلع سلاح قمار میزند، گرچه شواهد نشان میدهد که القاعده به شدت در صفوف طالبان جای گرفته است. این امر از یک دوگانگی مهم صحبت میکند، زیرا ترس از رابطه پایدار القاعده و طالبان دقیقاً همان چیزی است که دولت ترامپ را وادار کرد شرط خروج امریکا از افغانستان را به قطع روابط طالبان با سایر گروههای تروریستی وابسته سازد. تعهد برای قطع روابط به گونه گسترده از سوی کاخ سفید پشتیبانی میشود.
اما بیانیههای تیم نظارت کننده سازمان ملل متحد از گروههای تروریستی تأیید میکند که طالبان با القاعده از لحاظ نظامی و آموزشی همکاری دارد.
اختلاف ساده است: وقتی صحبت از ترویج برنامههای ضدتروریزم میشود، ترامپ و بایدن هر دو ضروریات ایالات متحده علیه گروههایی مانند القاعده را پیشنهاد میکنند. اما به نظر میرسد همین تعهد نیز زمانی که شرایط تعامل واشنگتن با طالبان تحت بررسی دقیق قرار گیرد، یک عقبگرد خواهد بود.
علاوه بر این، ستون فقرات افغانستان جمعیت ۳۸ میلیون نفری آن است که اگر گفتوگوهای میانافغانی شکست بخورد، بیشترین ضرر را خواهند کرد. زنان در مناطق روستایی – جایی که حدود ۷۶ درصد زنان این کشور زندگی میکنند – جنگ بین طالبان، نیروهای دولتی و ملیشههای محلی را روزانه تجربه میکنند. طالبان حملات خود را علیه زنان و کودکان افزایش دادهاند، حتی زمانی که نمایندگان امریکا و مذاکرهکنندگان حکومت افغانستان به شورشیان در مورد مقاومت شان در برابر آتشبس هشدار میدهند.
در نتیجه، مبارزات تبلیغاتی واشنگتن یک واقعیت بنیادی را تعیین میکند: ایالات متحده دیگر اهرم فشار برای آوردن صلح در افغانستان ندارد. این محدودیت همچنین توجیه گستردهتر و متناقضی را مطرح میکند که توسط نهادهای نظامی واشنگتن در مورد افغانستان مطرح میشود: این کشور نهایت تلاش خود را میکند که این جنگ متناسب با خواست مردم افغانستان و به طور کلی طبق منافع امنیتی ایالات متحده پایان یابد.