ترامپ به نام افغانستان به کام پاکستان
راحل موسوی- خبرگزاری دید
دونالد ترامپ، رییس جمهوری فایدهگرا است. او همهچیز را در ترازوی سود و زیان مادی و سیاسی به سنجه میکشد و در این میان، تنها چیزی که برای او و امریکای مورد نظری وی، فاقد هرگونه اهمیت حقوقی و اخلاقی است، پیمانها و توافقنامههای استراتژیک با دولتها و سازمانهای بینالمللی است. او در کارنامه چهارساله سکونت خود در کاخ سفید، یازده مورد خروج از سازمانها و معاهدات بینالمللی دارد. بنابراین دستور او برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان که متضمن نقض پیمان امنیتی و استراتژیک کابل ـ واشنگتن است، صرفاً از آن جهت برای او و کسانی که از مشی و منش سیاسی وی آگاهی دارند، قابل توجیه است که او یک رییس جمهور فایدهگرا و ابزارینگر است و این اقدامش نیز با هدف سنگین کردن پله آرای انتخاباتیاش صورت گرفته است.
ترامپ به دلیل ناتوانی افتضاحآمیز در مدیریت ویروس کرونا، برخورد جانبدارانه و غیر دموکراتیک با اعتراضات ضد نژادپرستی و عقب ماندن در نظرسنجیها از رقیب دموکراتش جو بایدن، به هر خس و خاشاکی چنگ میاندازد تا برنده انتخابات ماه نوامبر شود. در این میان، تعهد او به مردم امریکا در کارزار انتخاباتی سال ۲۰۱۶ مبنی بر بازگرداندن نظامیان امریکایی از افغانستان، وی را بر آن داشته است که در آستانه انتخابات احتمالاً جنجالی پیش رو، از بازگشت این نیروها تا کریسمس امسال خبر دهد؛ چیزی که واکنشهای منفی بسیاری برانگیخت و تصمیمسازان ارشد امریکا را در موقعیتی متناقض و پارادوکسیکال قرار داد.
فراتر و مهمتر از مواضع متناقض مقامات امریکایی در مقابل تصمیم دونالد ترامپ، واکنش ینس استولتنبرگ دبیر کل ناتو بود. او به طور تلویحی یادآوری کرد که غیر از ترامپ و منافع تبلیغاتی و انتخاباتی او، کسان دیگری هم هستند (اعضای سازمان نظامی ناتو) که دوشادوش ایالات متحده برای هدف مشترک مبارزه با تروریزم وارد افغانستان شده و برای این کار هزینههای سنگینی کردهاند، پس باید با آنان مشورت شود.
نکته معنادار دیگری که در اظهارات آقای استولتنبرگ بازتاب یافت و کسی به پیام نهفته در آن برای ترامپ و امریکا توجه نکرد، این بود که: «مبارزه با تروریزم در افغانستان به سود امریکا هم هست.» مفهوم این سخن آن است که اولاً مبارزه با تروریزم در افغانستان به پایان نرسیده و همزمان با آن مأموریت نیروهای امریکایی نیز ـ برخلاف باور آقای ترامپ ـ برای این مبارزه مشترک ـ ادامه دارد و ثانیاً امریکا با خروج نیروهای خود از افغانستان، آن هم قبل از آنکه مبارزه با تروریزم به سرانجام برسد، باید منتظر پیامدهای زیانبار این تصمیم خود باشد؛ پیامدهایی که مستقیماً منافع و امنیت ملی ایالات متحده را نشانه خواهد گرفت.
از سوی دیگر در حالی که ترامپ از خروج تمامی نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان تا کریسمس پیش رو سخن به میان آورد، رابرت اوبرایان، مشاور امنیت ملی امریکا برخلاف تصمیم رییس کاخ سفید، نه از خروج ناگهانی و زودهنگام تمامی نظامیان امریکایی، بلکه از کاهش آنها تا سقف ۲۵۰۰ نفر خبر داد. او همچنین توییت اخیر دونالد ترامپ را مبنی بر بازگشت تمامی نیروهای امریکایی تا کریسمس به خانه در حد یک «آرزو» و نه الزاماً یک دستور نظامی فروکاست داد و گفت: «هیچچیز بزرگتر از بازگشت سربازانمان تا کریسمس به خانه نیست، اما در حال حاضر ما با متحدان اروپایی خود تعهداتی داریم. ما باهم به افغانستان رفتیم و باهم خارج خواهیم شد».
افزون بر این، پیشتر رییس ستاد ارتش امریکا نیز خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را مبتنی بر شرایط، مسئولانه و آگاهانه خوانده بود.
این موارد نشان میدهد که عملیاتیسازی تصمیم ترامپ به عنوان رییس جمهوری به شدت خودشیفته و خودرأی، آنقدرها هم که تصور میشود ساده و آسان نیست، بلکه او در مورد اجرایی کردن تصمیم سیاسی ـ انتخاباتی خود برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، با موانع و چالشهای مهم داخلی و بینالمللی مواجه است.
با این حال، آنچه از این تصمیم ترامپ در کلیت امر آشکار شد این مهم بود که امریکا هرچه باشد، همپیمانی مورد اعتماد برای افغانستان نیست. این امر از آنجا آشکار شد که به دنبال دستور ترامپ برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، مرز تورخم، گذرگاه انتقال تجهیزات نظامی این نیروها به پاکستان شد! این یعنی نقض آشکار پیمان امنیتی کابل ـ واشنگتن توسط دونالد ترامپ پیمانشکن و ترجیح دادن پاکستان بر افغانستان به عنوان مرکز تولید و توسعه تروریزم سازمانیافته و گرانیگاه پخش تروریستهای رادیکال و افراطی طالبان و القاعده.
به موجب پیمان امنیتی امضاشده میان کابل ـ واشنگتن، امریکا پس از ترک افغانستان بایستی تجهیزات و پایگاههای نظامی خود را سالم و دستنخورده در اختیار نیروهای مسلح افغانستان قرار دهد، اما ترامپ برای خوشرقصی و خوشخدمتی به آیاسآی و جنرالان تروریستپرور اسلامآباد و بدون توجه به هزاران سرباز امریکایی در جنگی که با دستپروردگان تروریست پاکستان، خون شان در خاک افغانستان بر زمین ریخت و نیز بدون توجه به نزدیک به یک تریلیون دالر پول مالیاتدهندگان امریکاییِ که در جنگ افغانستان هزینه شده است، این تجهیزات و امکاناتِ شدیداً مورد نیاز نیروهای مسلح افغانستان را در اختیار جنگافروزان پاکستانی قرار میدهد تا دست نیروهای دولتی افغانستان که به نیابت از همه جهان علیه تروریزم بینالمللی میجنگند، خالیتر از گذشته شود.
این خیانت آشکار ترامپ به افغانستان است و نسلهای امروز و آینده این آب و خاک، هرگز آن را از یاد نخواهند برد. اگرچه در دو دهه گذشته و به رغم امضای پیمان امنیتیی که هرگز هیچیک از مفاد آن عملی نشد، کاخ سفیدنشینان همواره دست در کار خیانت به مردم افغانستان بودند. در دو دههای که پاکستان با گسیل گروهی هراسافکنان، دهها هزار شهروند نظامی و غیر نظامی افغانستان را به خاک و خون کشید و تأسیسات زیربنایی و راهها و امنیت و آسایش مردم افغانستان را بازیچه اهداف شوم تروریستی خود قرار داد و مانع استقرار امنیت و اجرای قانون و توسعه قلمرو دولت در سراسر کشور شد، امریکا به عنوان همپیمان استراتژیک و امنیتی افغانستان، جز تماشا کار دیگری نکرد و این هم به معنای خیانت به افغانستان و هم به معنای نقض پیمانها و توافقنامههایی است که میان کابل ـ واشنگتن امضا شده است. اینهمه در حالی است که جنگ افغانستان را نیز کسی جز امریکا شعلهور نساخته است. در چنین شرایطی بایسته و برازنده آن است که مسئولان دولتی و مخصوصاً شخص اشرف غنی، به جای چشم امید دوختن به همراهی و همدلی ترامپ یا بایدن، مردم را تکیهگاه دولت قرار دهد و با مراجعه به حمایت و حمیت تاریخی مردم افغانستان، پشتوانه نیرومندی برای نیروهای مسلح کشور ایجاد کند و با بسیج سراسری مردم، دفاع از مردم و جمهوریت را به امکانی غیر قابل انکار تبدیل کند.