ترور مرموز وحید مژده، تحلیلگری که روابط نزدیک با طالبان داشت
در جریان چهاردهه جنگ در افغانستان، مژده با جناحهای مختلف روابط داشت اما از گرفتن اسلحه خودداری کرد. در اوایل دهه ۱۹۹۰، او چندین کتاب شعر را که در زمان جهاد علیه شوروی سروده بود، منتشر کرد؛ بعداً او قراردادهایی را برای رژیم طالبان به ثبت رساند.
در یک جامعه سرکش و ستیزهجو که شخصیتهای مردمی برای زندگی برچسبهای قومی، مذهبی و ایدئولوژیک دارند، وحید مژده به هیچ وجه متناسب با هیچکدام اینها نبود. در پایتخت خطرناکی که افراد قدرتمند با موترهای زره رفت و آمد میکنند، این نویسنده و تحلیلگر سیاسی مشهور به تنهایی به مسجد و دکانها پیاده میرفت.
در جریان چهاردهه جنگ در افغانستان، مژده با جناحهای مختلف روابط داشت اما از گرفتن اسلحه خودداری کرد. در اوایل دهه ۱۹۹۰، او چندین کتاب شعر را که در زمان جهاد علیه شوروی سروده بود، منتشر کرد؛ بعداً او قراردادهایی را برای رژیم طالبان به ثبت رساند. در سالهای اخیر، در بحبوحه نزاعهای سیاسی و هیاهوی جنگ داخلی بیرحمانه، او به عنوان یک مفسر مستقل متفکر شناخته شد که هرگز صدایش را بلند نکرد.
بنابراین، وقتی این مویسفید ۶۶ ساله توسط افراد مسلح مرموز موترسایکلسوار در ۲۰ نوامبر سال جاری میلادی هنگام بازگشت به خانه از مسجد به ضرب گلوله کشته شد، شوک گسترده بود و تأثیر هولناک آن آنی.
حتى در پایتختى که مدتها در معرض بمبگذاریها و حملات مسلحانه است، کشته شدن هدفمند مژده بسیار غیرمعمول بود.
چهرههای برجسته از همه اقشار دو روز بعد برای یک مراسم عزاداری پرشور جمع شدند. روزنامهنگاران و عالمان، مژده را به عنوان یک روشنفکر متفحص ستایش میکنند. طالبان مرگ وی را «ضایعه بزرگ» خواندند که توسط «دشمنان افغانستان» تنظیم شده بود.
عبدالله عبدالله رییس اجرایی حکومت با عجله به خانه مژده رفت. پولیس از خانواده وی دیدار کرد و وعده تحقیق داد.
و تقریباً بلافاصله شایعات آغاز شد. در رسانههای اجتماعی و مطبوعات، مردم این قتل تأمل برانگیز را به عنوان بخشی از تلاش گروههای قدرتمند برای خفه کردن مخالفان شان اشاره کردند. گفته میشود که این گروهها، روی افرادی که زمانی وابسته به طالبان بودهاند و یا برای ایجاد ارتباط با رهبران شورشیان کار میکردند و برای احیای مذاکرات صلح امریكا و افغانستان در قطر به صورت خصوصی كار میكردند، توجه و رفتار خاصی دارند.
پس از سرنگونی رژیم طالبان در سال ۲۰۰۱، آنها دوباره به عنوان شورشیان تهاجمی صفبندی کردند و از آن زمان به بعد، با نیروهای حکومتی جنگیدند. این گروه اکنون حدود نصف قلمرو افغانستان را یا تحت کنترول دارد یا دست به دست میشود و خشونتهای بیرحمانهای را دامن زده که موجب کشته شدن دهها هزار نیروی امنیتی و افراد ملکی افغانستان شده است.
مژده که زمانی در وزارت امور خارجه طالبان کار میکرد، یکی از معدود افغانهای آن دولت بود که پس از سقوط رژیم اسلامی، علناً به زندگی خود ادامه داد. وی با برخی از آنها در تماس بود، از جمله نظر محمد مطمئن ۴۶ ساله که مقام پیشین ولایتی طالبان بود و حسن حقیار مسئول سابق طالبان در امور معادن. طی چندین سال گذشته، این مردان و سایر همدستان برای دیدار با رهبران سیاسی طالبان به قطر سفر کردند.
به گزارش رسانههای افغانستان، در اواخر اکتوبر حقیار توسط افراد مسلح ناشناس هدف گلوله قرار گرفت و زخمی شد. مدتی پس از کشته شدن مژده، مطمئن گفت که او نیز هدف حمله قرار گرفت ولی توانست جان سالم به در برد. او در مراسم تشیع مژده سخنرانی کرد، اما بعداً کشور را به هدف ترکیه ترک گفت. وی در مصاحبه تیلفونی در هفته جاری از استانبول، گفت که چندین بار دستگیر شده و هشدارهای نامعلومی برای متوقف کردن فعالیتهای سیاسیاش دریافت کرده است.
مطمئن میگوید:« ما تهدیدی برای کسی نیستیم. ما برای صلح کار میکنیم. من تماسها و پیامهای ناشناس دریافت میکنم که از من میپرسد، آیا برای طالبان کار میکنم. آنها میخواهند ما را تحت فشار قرار دهند تا ما را خاموش کنند.»
مطمئن از مژده چنین توصیف میکند:« یک مرد دلیر بود که عاشق کشورش بود. من هر روز برای او دعا میکنم.»
هیچ گروه مسئولیت این قتل را به عهده نگرفت و از هیچ مظنونی نیز یاد نشد. مقامات افغانستان برای اظهار نظر یا اطلاعات به درخواستهای واشنگتنپُست پاسخ ندادند. پولیس کابل همه سؤالات را به سخنگوی وزارت امور داخله ارجاع داد که در دسترس نبود و به پیامها نیز پاسخ نمیداد. صدیق صدیقی سخنگوی رییس جمهور اشرف غنی گفت سعی میکند از وزارت امور داخله کمک بگیرد اما بعداً در دسترس نبود.
چندین نفر از نزدیکان مژده گفتند که روابط خوب وی با طالبان و نقش فزاینده وی در تلاشهای قدرتهای منطقهای برای تأثیرگذاری بر روند صلح ممکن موجب خشم و سوءظن شده باشد. او در چندین کنفرانس مربوط به صلح در مسکو اشتراک کرد.
عبدالهادی ارغندیوال وزیر پیشین اقتصاد که همصنفی مژده در دانشگاه کابل بود، گفت:« من در مورد پُستهایی که وی گرفت نگران بودم.»
او مژده را فرد «دانا و صادق» خواند و افزود:« متأسفانه، برای بسیاری از مردم افغانستان که تحت (سلطه) طالبان رنج زیادی را متحمل شدند، شندین از کسی که از آنها دفاع میکند ممکن غیرقابل تحمل باشد.»
شماری از ناظران سیاسی میگویند که آنها معتقدند مژده به خاطر بیان نمودن آشکار دیدگاههایش و به عنوان بخشی از تلاشهای گروههای قدرتمند طرفدار دولت برای خفه کردن مخالفان شان، هدف حمله قرار گرفته است. آنها از حکومت غنی به دلیل ناتوان بودن در محافظت از وی انتقاد میکنند. چندین رسانه بزرگ افغانستان گزارش دادند که مژده دستکم یک بار دستگیر شده بود.
عبدالحکیم مجاهد سفیر سابق طالبان و عضو شورای عالی صلح حکومت میگوید:« اکنون همه باید محتاط باشند. مراکز قدرت خاصی وجود دارد که اظهارات آشکار را نمیتوانند تحمل کنند.»
او میافزاید:« مژده صریح صحبت میکرد اما افراطی نبود. او از حکومت و طالبان نیز انتقاد میکرد. مرگ وی مردم زیادی را متأثر کرد.»
مژده هرگز عضو ملیشههای مذهبی طالبان نبود، اما یک مسلمان سنیمذهب جدی بود که زندگی خانوادگی ساده و عاری از تجمل در کابل داشت. دو فرزند وی از دانشگاه معتبر امریکایی در افغانستان فارغ التحصیل شدهاند.
در هفته جاری، احمد جاهد ۲۸ ساله پسر وی در خانهاش محزون و غمگین بود ولی در مورد پدرش صحبت میکرد و میگفت او عاشق یادگیری بود و اغلب در مورد این که میخواهد صلح بیاید، سخن میگفت.
جاهد میگوید:« او همیشه اشخاص را به خانه میآورد و هرگز نمیترسید. کسی به فکر ما نمیآید که بخواهد او را بکشد. او کشورش را دوست داشت و آرزوهای زیادی داشت.»
یکی از داراییهای عزیز خانواده، کتاب اشعار کمحجمی است که مژده سالها پیش هنگامی که وی عضو مجاهدین ضد شوروی بود، نوشته است. جلد کتاب نقاشی شلیک شبهنظامیان به تانکها است. اشعارش بیانگر ترکیبی از اعتقاد مذهبی و شجاعت جنگ است.
یکی به زبان فارسی میخواند:« ما از زندانی شدن هراس نداریم … من از قربانی کردن زندگیم هراس ندارم. خداوند ما را در این مسیر قرار داده است … اگر ما مشعل قرآن را در دستان خود بگیریم، هرگز از مقاومت کردن هراس نخواهیم داشت.»