تظاهرات تیم ثبات و همگرایی؛ مردم «نه» گفتند!
تظاهرات امروز نشان داد که رهبران قومی تنها شدهاند و مردم دانستهاند که این رهبران نمیتوانند بیشتر از دایره خانوادگی خویش فکر کنند و منافع ملی و قومی برای آنها در خانواده و خویشاوندان درجه یک خلاصه میشود.
از چند روز به این طرف رهبران تیم ثبات و همگرایی همواره هشدار میدادند که اگر کمیسیون انتخابات روند بازشماری آرا را متوقف نکند، هواداران آن به جادهها خواهند ریخت و به زور متوقف خواهند کرد.
تظاهرات، اعتراضات، راهپیماییها، تحصن، اعتصابات و ابراز مخالفت از اصول بدیهی جمهوریتها است و هیچ بهانه و عذر و موضوعی نمیتواند ممانعت از برگزاری آن را توجیه کند. اصلاً جمهوریت بدون اعتراض و راهپیمایی موضوعیت خود را از دست میدهد. هرگاه در کشوری جمهوریت به معنی واقعی کلمه حاکم شد، اعتراضات نیز همگام با جمهوریت نهادینه میشود. پس اعتراض و برپایی راهپیمایی از حقوق اولیه هر شهروند افغانستان و اعتراضات امروز هواداران ثبات و همگرایی نیز از این دسته بندی خارج نیست. دولت نیز در جمهوریتها مکلف هستند که امنیت معترضان را تامین کنند.
در افغانستان اما، کمی وضعیت متفاوت است. بحث من روی اصل اعتراض و تظاهرات نیست و نه هم در نقد مردمی است که امروز به خیابان ریختند و از موضع تیم ثبات وهمگرایی حمایت کردند، اصل حرف من متوجه رهبران این تیم و به اصطلاح «تیکه داران قومی» است که همواره بر طبل احساسات مردم میکوبند و هر امتیاز و صلهای را به نام خود و خانواده خویش مصادره میکنند.
در تظاهرات امروز(جمعه۸ قوس) آنگونه که انتظار میرفت و رهبران تیم ثبات و همگرایی مدعی بودند، کسی به جادهها نریخت. بنابر ادعای این رهبران باید دهها هزار نفر جادههای کابل را مسدود میکردند و با تجمع در برابر ارگ، بر حکومت فشار وارد میساختند که موقف تیم ثبات و همگرایی، مد نظر گرفته شود.
اما کسی به خیابان حاضر نشد و اگر اهرمی برای وارد کردن فشار نداشته باشیم، بدون شک حرف و حدیث ما نیز جدی گرفته نمیشود. ادعاها و هشدارهای تیم ثبات و همگرایی هم جدی گرفته نخواهد شد چون اهرم فشاری به جادهها حاضر نکرد که حکومت را وادار به تمکین کند.
عدم حضور مردم در جادهها نشاندهنده دو موضوع است.
۱ – تیم ثبات و همگرایی رای ندارد؛
۲- مردم به تیکه داران قومی بیباور شدهاند،
زمانی که به خواسته یک تیم انتخاباتی که از قضا چهرههای زیاد قومی و مدعیان رهبری اقوام مختلف در آن حضور دارند، مردم به خیابان نریزند، نشان میدهد که این رهبران در میان قوم خود نیز محبوبیت نداشته و مردم به آنها بیباور هستند. تظاهرات امروز نشان داد که رهبران قومی تنها شدهاند و مردم دانستهاند که این رهبران نمیتوانند بیشتر از دایره خانوادگی خویش فکر کنند و منافع ملی و قومی برای آنها در خانواده و خویشاوندان درجه یک خلاصه میشود. اعتراضات جنبش روشنایی و جنبش تبسم نشان داد که اگر منافع شخصی رهبران قومی ایجاب کند، به قوم و منافع مردمی خویش پشت کرده و در کنار مرکز قدرت میایستند، ولی زمانی که از سوی هسته اصلی قدرت طرد شدند، به قوم و به پایگاه مردمی رجوع میکنند.
تظاهرات امروز نشان داد که تیم ثبات و همگرایی به رغم سر و صدایی که ایجاد کرده، رای ندارد چرا که اگر رای میداشت هوادران آن برای حفاظت از رای خویش به جادهها میریختند ولی کسی به جادهها نیامد و رهبران این تیم فقط با حلقه خاص نزدیکان و برخی مردم «اجارهای» به جاده برامدند. اگر یک حساب سرانگشتی کنیم، باید در تظاهراتی که بر سر «حیات و ممات» یک دسته انتخاباتی برگزار میشود، هزاران تن بلکه دهها هزار نفر تجمع کرده و تا زمانی که به خواسته شان نرسیدهاند، از میدان به خانه نمیرفتند، ولی گویا هواداران این تیم میدانستند که در حدی نیستند تا خواسته شان برآورده شود و اهرم فشاری باشند علیه حاکمیت. آنان به اندازه نیروهای امنیتی مربوط به گارنیزیون کابل نیز نبودند. از تصاویر پیداست که تظاهرات کنندگان انگشت شمار هستند. تیمی که نتواند هزار نفر را به جاده بکشاند، چطور میتواند مدعی بردن رای چند صد هزاری باشد.
آنچه از تظاهرات امروز هواداران ثبات و همگرایی در خاطرهها خواهد ماند، تصاویر خیابانهای خالی و طنزهایی خواهد بود که کاربران شبکههای اجتماعی از این جادههای خالی ساختند. « در دشت برچی وضعیت حساس است، ششها نفر تظاهرات کردند……» این جالبترین طنزی است که احتمالاً از این تظاهرات نقل خواهد شد.