تغییر رهبری تیم مذاکراتی طالبان پس از سفر به پاکستان
عباس استانکزی چون در گذشته در هند تحصیل نموده زیاد مورد اعتماد جنرالان پاکستانی نیست و باید کسی در راس تیم باشد که منویات اسلامآباد را بدون حرف و اما و اگری پاسداری کند. روی این محلوظ فکر میکنم که آقای استانکزی و امثال او از تیم جدا شده و منزوی میشوند
گزارشها حاکی است که رهبری تیم مذاکره کننده طالبان پس از سفر هیئت این گروه به پاکستان تغییر کرده است.
برخی منابع خبر دادهاند که رهبری تیم مذاکراتی طالبان از عباس استانکزی گرفته شده و این تیم را در مذاکرات میانافغانی شیخ حکیم رهبری خواهد نمود.
سمیع یوسفزی روزنامه نگار و صاحب نظر در امور گروه طالبان، در توییتی نوشته است که این تغییر در واقع کودتای ملا برادر علیه عباس استانکزی بود.
او نوشته: «در واقع، کودتای ملا برادر علیه عباس ستانکزی (امریکا و پاکستان نیز به عباس علاقهای ندارند) موفقانه بود، اما به جای برادر، شیخ حکیم هدایت تیم طالبان را بر عهده خواهد داشت، هنوز موقعیت برادر مشخص نیست!»
در این توییت دو موضوع برجسته به نظر میخورد؛ عدم علاقه پاکستان و امریکا به استانکزی و اقدامات ملا برادر علیه او، ولی معلوم نیست که این مسئله بر اساس چه شواهدی مطرح شده است.
با این حال، نکته مهمتر در تغییر رهبری تیم مذاکراتی طالبان، اعلان این تحولات پس از برگشت هیئت طالبان از پاکستان است.
چنین به نظر میرسد که این تغییر با نظر پاکستانیها انجام شده و اسلامآباد در پی نفوذ بیشتر در هیئت طالبان و بالتبع در روند صلح افغانستان است.
پاکستان از گذشتهها بر طالبان تاثیر و نفوذ کافی داشت/دارد، چون گروه طالبان با حمایت مالی و تخنیکی پاکستان ایجاد شد و کمکهای بیدریغ آی اس آی بود که این گروه را تا مرز تشکیل امارت و اشغال نزدیک به نود درصد خاک کشور قادر نمود.
هرچند با شکست طالبان از سوی امریکا، پاکستان امید خود را نسبت به گروه طالبان از دست داده و میدان را به رقیبش- هند- از دست رفته میدید، ولی با گذر زمان تلاش نمود و گروه از هم پاشیده طالبان را منسجم ساخت و دوباره از طریق آنان به اعمال نفوذ و فشار بر کابل روی آورد. اگرچه لحن دیپلماتیک اسلامآباد در برابر کابل نسبت به زمان حکومت کمونستی افغانستان تغییر نموده، ولی استراتژی نظامی ارتش آن کشور در قبال افغانستان و آنچه نفوذ هند از سوی این کشور خوانده میشود، تغییری نکرده و کما فیالسابق ادامه دارد.
در نزدیک به دو دهه گذشته، پاکستان یک بار دیگر سیاست «فشار با هزار زخم» را در افغانستان اجرا نموده و اکنون همانند دهه هفتاد میخواهد در روند صلح و مذاکرات میانافغانی نیز دست بالا را داشته باشد.
چنین میپندارم که پاکستان گروه طالبان را وادار به مذاکره خواهد کرد، ولی آنچه به دنبالش است ایجاد یک حکومت بیشتر حرف شنو از پاکستان و فراری از هند در افغانستان است که جز از مجرا و منفذ طالبان از روزن دیگر ممکن نیست؛ بنابر این، از بدو آغاز گفتوگوهای صلح میان طالبان و امریکا، آی اس آی تلاش کرد تا رهبران و تیم مذاکراتی طالبان را در دست داشته باشد و راهبرد امنیتی ضد هندی خود را پیاده کند؛ توهمی که پاکستان را فرا گرفته و نزدیک به ۴۰ سال است که افغانستان با هزار زخم تاوان یک توهم را میدهد.
به باور نگارنده، عباس استانکزی چون در گذشته در هند تحصیل نموده زیاد مورد اعتماد جنرالان پاکستانی نیست و باید کسی در راس تیم باشد که منویات اسلامآباد را بدون حرف و اما و اگری پاسداری کند. روی این محلوظ فکر میکنم که آقای استانکزی و امثال او از تیم جدا شده و منزوی میشوند، تا از یک طرف منافع پاکستان به خوبی محافظت شود و از جانب دیگر متحدان و کتلههای تندرو تر و نظامی گروه طالبان راضی باشند.