تفاوتها چهگونه، منجر به درگیری میشود؟
مردم و به ویژه سردمداران قدرت و هویت در این سرزمین برای رسیدن به منافع شخصی و یاهم مردمی شان، بیشتر در صدد تقسیمبندی تفاوتها بودهاند تا استفاده مطلوب از این ویژگی انسان.
انسانها با تفاوتهای بیشماری خلق شده اند. این تفاوتها هستند که منجر به تمییز میان انواع آدمها میشوند. تفاوت میان بشریت را میتوان در ابعاد نژادی، منطقهای، زبانی، رنگ، خون، گرایش، شکل و شمایل و… دانست. به بیان ساده به تعداد آدمها تفاوت میان بشریت وجود دارد.
دیدگاه واقعبینانه این است که تفاوت همواره وجود داشته است و وجود خواهد داشت. این تفاوتها را میتوان در همه ابعاد طبیعت و انسانها دید. حتی عالم حیوانات، گیاهان و اشیا هم در تفاوت زندگی میکنند. این تفاوتها، جزء لاینفک زندگی هستند. اما گاهی این تفاوتها به عامل درگیریهای کلانی تبدیل میشود، درگیریهای بزرگی نظیر جنگهای خانمانسوز، اقدامات بزرگ ضد ملی و… که تاروپود انسانیت را به هم میزنند و بهجای روشنی، تاریکی را به بار میآورند.
کشیده شدن تفاوت به درگیری، به عامل کلان اجتماعی بستهگی دارد که باعث تغییر در دیدگاههای انسان میشود. این عامل را میتوان تبدیل تفاوت به تقسیمبندی دانست. به بیان سادهتر، هر زمانیکه انسانها تفاوتها را تقسیمبندی کردند، آنگاه تفاهم به جدل مبدل میشود. اما این مورد در افغانستان از سالها بهاین سو، به شکل عمیق و گسترده آن جریان دارد. مردم و به ویژه سردمداران قدرت و هویت در این سرزمین برای رسیدن به منافع شخصی و یاهم مردمی شان، بیشتر در صدد تقسیمبندی تفاوتها بودهاند تا استفاده مطلوب از این ویژگی انسان.
هیچکس تفاوت در زندگی و وجود انسانها را رد نمیکند، اما آنهایی که به توسعه و سطح بلندی از درک اجتماعی رسیدهاند، این تفاوت را بهانهای برای امتیازطلبی و یا هم رد دیگران استفاده نمیکنند. از تفاوتها جهت حل مشکلات متفاوت استفاده میکنند و تفاهم را به جای تضاد به کار میگیرند. اما مشکل اساسی در کشور ما این است که به جای داشتن ظرفیت تحمل تفاوتها و نگاه مثبت به آن، آنرا خلا دانستیم و استفاده ابزاری کردهایم. بدون شک، این دیدگاه منازعهآور و تنشزا است.
حتی در برخی موارد، دیدگاههای عجیبی هم در این کشور وجود داشته است. دیدگاههایی که وجود تفاوت را رد کرده و به دنبال یکی کردن همه بدون در نظرداشت خواستها، سلیقهها، گرایشها و ظرفیتها هستند. این دیدگاه هم یکطرفه و غیر واقعبینانه است. بنابراین مردم افغانستان باید دیدگاه معتدل، مطلوب و محور را بپذیرند. دیدگاه مطلوب ایجاب میکند که تفاوتهای دیگران در عرصههای دینی، اجتماعی، فرهنگی و… را بپذیریم. سرسازش با انواع تفکرات داشته باشیم و فقط خودمان را مستحق عام و تام ندانیم. این دیدگاه، تقسیمبندی را کنار میگذارد و در مقابل آن، تفاهم را با حفظ تفاوتها در صدر آجندا قرار میدهد. این دیدگاه باعث میشود که همه اقوام، مذاهب، گرایشها و فرهنگها در این کشور زیر یک چتر با حفظ ارزشها و خواستهای شان جمع شوند. توجه به این مولفه، با این رویکرد زمینه ملت شدن را فراهم میکند؛ در غیر آن تمرکز روی تقسیمبندی و لبیک گفتن به گفتههای عدهای خاص زمینه را برای منازعات دیگر به مرور زمان فراهم خواهد کرد.
سیدعبدالبصیر مصباح، استاد دانشگاه و پژوهشگر ارتباطات