آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

تنش‌های فاریاب؛ در میان طا-لبان چه می‌گذرد!

پس از ۲۴ اسد سال روان، تحریک طا-لبان که دو دهه زیر عنوان جهاد رزمیده و در یک صف واحد قرار گرفته بود، به یک باره با دو موضوع اساسی و خطرناک مواجه شد: پایان جهاد و ماشین جنگی بدون هدف!

شکوهمند- خبرگزاری دید
هر سازمان، گروه، شبکه، تحریک و جنبشی نظامی و ملکی در جهان به دلیل سازه ماهوی چنین تشکلاتی دچار هرج و مرج، تنش و درگیری درونی می‌شود و جنبش طا-لبان نیز تافته جدا بافته از این بافتار نیست. این موضوع را از آن جهت نوشتم که روز پنجشنبه و جمعه گذشته تنش میان سازمانی در درون طا-لبان در فاریاب بروز کرد و ضرورت طرح پرسشی را دوباره مطرح ساخت که از دیر باز پرسیده می‌شود و پاسخی تاکنون در نیافته است: واقعاً در میان طا-لبان چی می‌گذرد؟
در گذشته نیز تحریک طا-لبان انشعابات و پراکنش‌هایی را تجربه کرده و از نگاه تاریخی ناآشنا با این مسایل نیست. انشعاب شاخه مولوی منان نیازی از این دست پراکنش‌ها بود.
اما مسئله رقابت، اختلاف و تنش میان هسته‌های مختلف طا-لبان پس از ۲۴ اسد که ساختار قدرت را به چنگ آوردند، از فاز اختفا بیرون شد و برای نخستین بار از ارگ به بیرون درز کرد. اختلاف میان جناح ملا عبدالغنی برادر و شبکه حقانی بر سر چگونگی ساختار کابینه و حکومت موقت رسانه‌ای شد، ولی طا-لبان موفق شدند آن را جمع و جور کنند.
ساختار نا متجانس تحریک طا-لبان متشکل از اقوام مختلف و هسته‌های متفاوت سیاسی نظامی است که در دو دهه گذشته در یک محور کانونی به عنوان دال مرکزی اتحاد و اجتماع کل ساختار گروه گرد آمده بودند. این نکته کانونی آموزه «جهاد» علیه اشغالگران کافر بود که تمام اختلافات را زیر شعاع قرار می‌داد و رهبری طا-لبان را قادر به سازماندهی متمرکز و عملیاتی تمام آن هسته‌ها می‌ساخت. آموزه جهاد به عنوان یک رکن دینی و فریضه مقدس ایمانی، روایت‌های قومیت، زبان، سمت و نژاد را به سود مبارزه علیه «امریکایی‌های اشغالگر» خنثی می‌ساخت و به هسته‌های دور از مرکز و متضاد اجازه نمی‌داد که در تقابل با هم قرار بگیرند. البته در این میان نقطه‌های کانونی فرعی نیز مطرح بود که در سطح محلی عمل می‌کرد و نیروی جنگی طا-لبان را از فروپاشی حفظ می‌نمود. رسیدن به غنایم شهری، برخورداری از آسایش و رفاه، دریافت امتیازات دولتی از این دست محورها بود.
پس از ۲۴ اسد سال روان، تحریک طا-لبان که دو دهه زیر عنوان جهاد رزمیده و در یک صف واحد قرار گرفته بود، به یک باره با دو موضوع اساسی و خطرناک مواجه شد: پایان جهاد و ماشین جنگی بدون هدف!
تحریک طا-لبان کانونی ترین محور اتحاد ماشین جنگی خود را با خروج کامل ناتو و امریکا به یک بار از دست داد و در نبود چنین کانون قدرتمندی، مسایل فرعی و سرکوب شده‌ای مثل قومیت و زبان و سمت و جناح دوباره تازه شد و هیچ محوری نیز وجود نداشت که به عنوان آلترناتیف جهاد جایگزین شود. مقاومت پنجشیر در تئوری می‌توانست آلترناتیف خوبی باشد، ولی دوام نکرد.
در کنار این، ماشین جنگی طا-لبان که در دوره جهاد با یک عراده موترسایکل، یک پتو، یک میل اسلحه و مقداری پول خرد می‌توانست شب و روز بگذراند و سختی‌های طریق را به امید پیروزی تحمل کند، اکنون پیروز شده و نیاز است که امتیازات خود را دریافت کند، ولی طا-لبان کشوری را به ارث برده‌اند که تمام ذخایر بانک مرکزی آن خالی است و ذخایر خارجی نیز بلوکه شده است.
اینجاست که اختلافات برجسته می‌شود؛ زیرا نه انگیزه و هدف نخستین وجود دارد و نه امتیازاتی که باید دریافت شود. هرچند نیروی جنگی طا-لبان بیشتر از آن که قومی باشد ایدئولوژیک است و به اسلام و جهاد شدیداً باور دارد، ولی حتا ایدئولوژیک ترین جریان‌های سیاسی-نظامی در جهان نیز وقتی هدف غایی موجودیت خود را خاتمه یافته می‌بیند، دچار پراکندگی و سردی می‌شود.
بنا بر این، اختلافات در سطوح مختلف هسته‌های نظامی و سیاسی طا-لبان یک موضوع کاملاً طبیعی است و پس از این شاهد بروز تنش‌های بیشتر خواهیم بود، زیرا دیگر فریضه «جهاد» خاتمه یافته و رهبری طا-لبان برای متحد نگاه داشتن صفوف نیروهای سیاسی و نظامی خود به یک نقطه کانونی و محوری جدید به عنوان آلترناتیف «جهاد» دارد.


نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا