تنور داغ انتخابات؛ محمد محقق: بحثى كوتاه با دوتايى پشه
محمد محقق از اعضای تیم ثبات و همگرایی با نشر نامهای با عنوان «بحثی کوتاه با دوتایی پشه» به امرالله صالح معاون اول تیم دولتساز تاخته است. در این نامه، آقای محقق تاکید نموده که قصد بگو مگو با آقای صالح نداشته و فقط از سر ناچاری چنین نامهای نوشته است.
محمد محقق از اعضای تیم ثبات و همگرایی با نشر نامهای با عنوان «بحثی کوتاه با دوتایی پشه» به امرالله صالح معاون اول تیم دولتساز تاخته است. در این نامه، آقای محقق تاکید نموده که قصد بگو مگو با آقای صالح نداشته و فقط از سر ناچاری چنین نامهای نوشته است.
به گزارش خبرگزاری دید، محمد محقق معاون ریاست اجرایی و از اعضای تیم ثبات و همگرایی با نشر نامهای بر امرالله صالح تاخته و او را «تحقیق شده»، «دوتایی پشه» و «پرتاب شده» خوانده است.
متن کامل نامه محقق:
بادو تايى پشه نمیخواستم بگو مگو كنم به دو دليل:
اولاً با كسى كه مثل من بارها طعم تحقير را چشيده و مثل توپ فوتبال از اين اداره به آن اداره زده شده وعرق پايش نخشكيده از آنجا به جاى ديگر پرتاب شده و مورد ظلم واقع شده، نمیخواستم درگير شوم ولى بعضى آدمها يخن انداز است هرچى خود را گوشه كنى باز به سراغ آدم میآيد من بارها حمله شان را پاسخ ندادم ولى باز هم حمله كرد واين بار بالاى حيثيت يک قوم بزرگ افغانستان به نام هزاره بينى پوچق.
دوماً دعوا بين من و ايشان نبود، دعواى من با اشرف غنى هست كه مرا ومردمم را تحقير كرده و مورد ظلم وتصفيه سياسى وتبعيض سيستماتيک قرار داده كه گفتم پاسخش را در انتخابات میدهم و مردم عزيزم خوب ايستادند پاسخش را دادند كه میتوانند به اسناد در ملوک مراجعه كند كه غنى بادارش از هزارهها چند فيصد راى به دست آورده.
اما ظاهراً اين آدم مامور است و معذور، ناحق به يخن مان میچسپد گويا مأموريت دارد كه روى اعصاب هزارهها راه رفته و جنگ روانى كند و بينى شان را به يادشان بدهد تا هزارهها زير تأثير رفته از حق خواهى وعدالت طلبى دست بكشد و مصروف بينى خود شود و خجالت بكشند كه چرا بينىشان كوچک است.
فلهذا دوسه نكته را به ياد معظمله میدهم كه شايد مفيد باشد.
(١) درست است كه هزارهها ساختار صورت شان بگونهاى است كه بينىهاى شان كوچک و گونههاى شان بر آمده و چشمهاى شان بادامى است، ولى مطابق رواج امروز دنيا، اين چهره نه تنها تحقير شده نيست بلكه بسيارند كسانی كه پولهاى گزاف خرج میكنند و با انجام عمل جراحى، بينى شان را كوچک وگونههاى شان را پركارى و چشمهاى شان را بادامى درست میكنند و هزارهها نياز به اين ندارند كه پول خرج كنند وخود را مطابق نياز امروز عيار كنند، از اين جهت خاطر محترمشان جمع باشد.
(٢) امروز در كشور ما مطابق قانون، راى انسان بينى بلند و بينى پوچق يا به تعبير امثال شماها (قلفک چپات) يک حكم دارد و حقوق انسانى همه يک سان است همانطور كه كه در روز انتخابات محاسبات تان را باطل ساختيم و دست تان از راى مردم خالى بر آمده كه حالا ناچار شدهايد كه به صندوقهاى خيالى و آراى غير بايومتريک روى بياوريد، اگر روزى نياز احساس شود كه تظاهرات عدالت خواهى به حمايت از آراى پاک مردم و در مقابله با تقلب انجام شود باز خواهى ديد كه بار ديگر اشتباه محاسبه كردهايد و نيز خواهى ديد كه هزارهها همگام با ديگر اقوام باهم برادر كشور در كابل و سراسر افغانستان به صحنه خواهند آمده و روى تقلب كاران را سياه خواهد كرد.
(٣) ايشان مرا بیخانمان و سياستمدار ناكام توصيف نموده و خواسته از اين طريق براى خودش شخصيت كمايى كند كه خواستم در چند جمله كوتاه خودم را برايش معرفى كنم تا سر در گريبان فرو برده فكر كند كه من ناكامم يا حضرت خودشان.
-من ١٤ سال جهاد افغانستان را باسر فرازى در داخل افغانستان در مقابل حكومت كمونيستى و اشغالگران آن زمان سپرى كردم و اين افتخار را دارم كه به حيث مسئول زون شمال حزب وحدت اسلامى در پيروزى جهاد سهم داشتهام و در طول اين ١٤ سال هيچگاه به هيچ كشورى پناهنده ويا حتى مهاجر نشدم و در كنار مردمم از وطن دفاع كردم.
-من در دهه مقاومت از وجب-وجب خاک كشورم دفاع كردم، حتى در سه سال اخير مقاومت كه دشمن ادعاى حاكميت بر نود و پنج در صد كشور را داشت، صحنه را ترک نكردم همه میدانند كه اگر در شمال شرق كشور جبهه شمالى و پنجشير، تخار وبدخشان مقاومت میكرد، فراموش نشود كه يک ضلع ديگر مقاومت درشمال كشور بود كه در كوهستانات شمال ومركزى، ولايات سرپل، بلخ، سمنگان، فارياب، باميان وغور و ديگر ولايات مركزى ضلع ديگر مقاومت بود كه بنيان گذاران و مدافعان اين جبهه مقاومت من و بزرگان نامدار ديگرى در شمال بوديم چون جنرال صاحب دوستم، استاد خليلى، استادعطامحمد نور امير محمد اسماعيل خان و فضل كريم ايماق، اگر خودت اطلاع ندارى از همشهريانت، ياران قهرمان ملى شهيد، جنرال بسمالله خان، عارف خان، امانالله خان گذر و جان احمد خان و ديگر مجاهدان پنجشير و شمالى پرسان كو تا مطلع شوى.
- در دودهه دموكراسى از آدرس جبهه مقاومت بحيث معاون اداره موقت بودم وعضو كابينه،
- درانتخابات رياست جمهورى اول با كسب يک مليون راى جايگاه سوم را از ميان هژده كانديد حايز شدم وجايگاه مردمم را تثبيت كردم.
- در انتخابات ولسى جرگه اول با كسب پنجاه ودو هزار راى در صدر جدول تمام وكلاى ملت بودم.
- در تصويب قانون اساسى و گنجانيدن اهداف عدالتخواهانه ملت نقش اساسى داشتم.
- در انتخابات ٢٠١٤ راى اكثريت را برديم كه حلقات بيرونى و داخلى سر ملت ظلم كرد، كه خودت هم در كنار ما بودى و داد میزدى كه غنى تقلب كرد ودر تمام جلسات اپوزيسيونى از همه كرده داغ تر بودى ( حالا كه تف خود را پس ليسدى به خودت مربوط است).
- در اين انتخابات هم به حول وقوه خداوند و راى ملت، ما پيروزيم به اساس آراى پاک و بايومتريک شده اين كه بادار شما تلاش دارد تا راى بدون بايومتريک وتقلبى را راى جور كند دليل واضح بر ناكامى شما است.
- حالا بيا قضاوت كن كه مه ناكام هستم يا خودت.
در پايان باز هم يکبار ياد آور میشوم كه علاقه به بحث و جدل با ايشان را نداشتم و ندارم چون طرف دعواى من كسى ديگر است.