توافقنامه صلح امریکا و طالبان؛ پیچیدگیهای پیشرو
ظرافتها و پیچیدگیهای این لحظه خاص باید درک شود. جامعه جهانی، به ویژه همسایگان افغانستان ممکن برای کمک و تشویق بازیگران سیاسی مختلف افغانستان برای حل اختلافات ناشی از جنجالهای انتخاباتی دست به کار شوند
پس از ده دور مذاکره طی هجده ماه گذشته، طالبان و ایالات متحده امریکا آماده امضای توافقنامه صلح هستند. بدون شک، این لحظه تغییر برای کل ملت افغانستان است؛ جایی که آنها ممکن شاهد ختم خشونتهای خانمانسوز و آغاز صلح باشند.
سرمقاله اخیر سراجالدین حقانی معاون رهبر طالبان در نیویارکتایمز در مورد عزم و اطمینان وی جهت ختم خشونت و احیای صلح در سراسر افغانستان باعث افزایش خوشبینیها شد. وی همچنان به صراحت نقشۀ راه آینده افغانستان را با طالبان به عنوان بازیگران سیاسی و ذینفعان ترسیم کرد. تضمین وی در تأمین حقوق زنان و ساختار اداری فراگیر، تعهد طالبان را برای ایفای نقش سیاسی بیشتر نشان داد.
علیرغم تمام این خوشبینیها، به نظر میرسد اجتناب از پیچیدگیهای خاص حین پیشبرد توافقنامه صلح غیرممکن است. نخست، پیشنهاد آتشبس هفت روزه هنوز جریان دارد و آزمایشی برای طالبان و گروههای وابسته به آن در میدان نبرد است. حملات پراکنده توسط این گروه ممکن این آتشبس نسبی را تهدید کند. تخریبکنندگان، به ویژه داعش ممکن از طریق انجام حملات این آتشبس را برهم زند و در نتیجه وضعیت را پیچیدهتر کند.
در صورت عدم حضور هر گونه ناظر و میکانیزم بیطرف بین ایالات متحده و طالبان، اجتناب از دامهای تخریبکنندگان این روند، دشوار خواهد بود.
دوم، انتظار میرود پس از تکمیل آتشبس هفت روزه، گام بعدی خروج نیروهای امریکایی باشد. در این حالت، دامنه جغرافیایی آتشبس احتمالاً محدود شود. ممکن این طور در نظر گرفته شود که خروج امنی به نیروهای خارجی داده شود. اگر طالبان میتوانند تنها برای هفت روز آتشبس کنند تا به هدف اصلی خود مبنی بر خروج نیروهای خارجی دست یابند، پس به تعهد خود عمل میکنند. اما پس از دستیابی به این هدف، چه کسی تعهد طولانیمدت این گروه را برای کاهش خشونت تضمین میکند؟ هم نیروهای امنیتی افغانستان و هم طالبان میتوانند با نشان دادن قدرت خود، خلاء امنیتی ایجاد شده ناشی از خروج سربازان خارجی را پر کنند و بدین ترتیب درگیری بین این دو جناح اجتناب ناپذیر است. پس چنین پیچیدگیهایی باید اکنون مورد توجه قرار گیرد.
حکومت افغانستان در حال حاضر دچار بحران سیاسی است. جنجالها و اختلافات پس از آن بالا گرفت که اشرف غنی پیروز انتخابات ریاست جمهوری اعلان شد. عبدالله عبدالله، گلبدین حکمتیار، عبدالرشید دوستم و رحمتالله نبیل نتایج انتخابات را نپذیرفتند و از تشکیل دولت موازی خبر دادند. این بحران سیاسی داخلی میتواند تخریبکنندگان صلح را ترغیب کند. علاوه بر این، با زیر سئوال رفتن مشروعیت حکومت، غنی و تیمش در سناریوی پسا-توافق طالبان با دشواریهای زیادی رو به رو خواهد شد.
در این زمان حساس، افغانستان نمیتواند از عهده آشفتگی و ویرانی دیگر بر آید. حسن نیت ایجاد شده بین طالبان و ایالات متحده به شدت نیاز به حمایت یک ملت متحد افغانستان دارد. تقسیم قومی و سیاسی به دلیل اختلافات سیاسی میتواند این کشور را بیش از پیش تضعیف کند. در صورت به حاشیه راندهشدن حکومت افغانستان، هر گونه تلاش برای گفتوگوهای میانافغانی – در صورت توافق ایالات متحده و طالبان – عملی نمیشود و تحقق نخواهد یافت.
دوم، دولت افغانستان وظیفه حفظ و نظارت از آتشبس با طالبان را بر عهده دارد، بنابراین، به حاشیه راندن آن از مذاکرات صلح توسط مخالفان سیاسی و طالبان به دستیابی به توافق نهایی میانافغانی کمکی نمیکند.
ظرافتها و پیچیدگیهای این لحظه خاص باید درک شود. جامعه جهانی، به ویژه همسایگان افغانستان ممکن برای کمک و تشویق بازیگران سیاسی مختلف افغانستان برای حل اختلافات ناشی از جنجالهای انتخاباتی دست به کار شوند. به این ترتیب، این یک آزمایش از تمام ملت افغانستان است تا به جهانیان بگویند که میتوانند در این لحظه تاریخی، قوی و متحد بمانند و به پیش روند.