توافقنامه پرسش برانگیز؛ آیا خلیلزاد به مردم افغانستان خیانت کرد؟
نماینده امریکا، قربانیهای غرب را نادیده گرفته و با اتکا به اصول «هیچ چیز توافق نمیشود تا زمانیکه همه چیز توافق شود» به مردم افغانستان نیز خیانت کرده و دو موضوع مهم از چهار مسئله را به گفتوگوهای میانافغانی در آینده واگذار نمود، از جمله آتشبس فراگیر و جامع.
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
مذاکرات صلح ایالات متحده و گروه طالبان به رهبری زلمی خلیلزاد نماینده ویژه امریکا در امور صلح افغانستان فراز و فرودهای زیادی را به خود دیده است.
به دنبال توقف سه ماهه در گفتوگوهای صلح، رییس جمهور ترامپ به تاریخ ۲۸ نوامبر سال ۲۰۱۹ طی سفر غیر منتظره در روز شکرگزاری به افغانستان آمد. وی در دیدار با رییس جمهور غنی به خبرنگاران گفت که مذاکرات صلح را با طالبان از سر گرفته و مشتاق امضای توافقنامه است.
وی گفت: «طالبان میخواهند توافق کنند و ما با آنها ملاقات میکنیم و میگوییم که باید آتشبس باشد. آنها آتشبس را نمیخواستند و اکنون میخواهند این کار را انجام دهند».
این اظهارات در یک سفر غیر منتظره از سوی ترامپ بیان شد در حالی که به دنبال برجسته نمودن دستاوردهایش در کمپاینهای انتخاباتی بود. ذبیحالله مجاهد سخنگوی گروه طالبان در واکنش به این اظهارات ترامپ گفت: « ما آماده هستیم مذاکرات را از مرحلهای که متوقف شده است، آغاز کنیم. با این حال، آغاز رسمی مذاکرات صلح با ایالات متحده مدتی طول خواهد کشید».
خلیلزاد فصل جدیدی از روند صلح را در اکتوبر سال ۲۰۱۹ در دیدار با رهبران پاکستان، چین، روسیه، اروپا، ناتو و ملا غنی برادر معاون سیاسی گروه طالبان آغاز کرد. خلیلزاد به تاریخ ۷ دسمبر مذاکرات با طالبان را در دوحه احیا کرد. مذاکرات پشت دروازههای بسته برگزار شد.
به تاریخ ۲۹ فبروری سال ۲۰۲۰، ایالات متحده و طالبان توافقنامه تاریخی را در دوحه امضا کردند که منجر به کاهش نیروهای امریکایی از افغانستان طی ۱۴ ماه میشود. توافقنامه امریکا و طالبان یک سری تعهدات را از سوی دو طرف در مورد میکانیزم خروج نیروهای خارجی از افغانستان، مبارزه با تروریزم، گفتوگوهای میانافغانی و آتشبس دایمی و جامع در افغانستان از پیش تعیین کرد. طالبان نیز توافق کردند به نیروهای ایتلاف و امریکایی حمله نمیکنند و در عوض ۵ هزار زندانی این گروه از زندانهای افغانستان رها شود. اما به رغم این تعهدات، ملیشههای این گروه به نیروهای امنیتی افغانستان حمله میکنند.
این درست است که این توافقنامه، یک فرصت تاریخی برای ختم طولانیترین جنگ جهان است، در صورتی که گفتوگوهای میانافغانی آغاز شود. اما پایان دادن به حدود دو دهه جنگ مانند پایان دادن به یک فصل نمایش تلویزیونی نیست.
پیامدهای وسیع توافق بین ایالات متحده و طالبان همچنان مبهم است. بسیاری از مردم افغانستان بر این باورند که مجبور نمودن یک ابرقدرت جهان برای خروج، پیروزی بزرگی برای طالبان بوده است، با توجه به اینکه هیچ تعهد روشنی در توافقنامه برای تأمین و تضمین دستاوردهای پسا-۲۰۰۱ ، از جمله قانون اساسی، حقوق زنان، حقوق بشر، حقوق مدنی و سیاسی برای همه شهروندان وجود ندارد.
خلیلزاد با منافع و اهداف واضح، به یک جناح مغرضانۀ این درگیری تبدیل شد. به عبارت دقیقتر، وی نقش قهرمانی را بازی کرد که از مافوق خود دستور انجام تکالیفی را میگرفت و مسئله را طوری دیگر نمایان میکرد. به نظر میرسد که نماینده امریکا، قربانیهای غرب را نادیده گرفته و با اتکا به اصول «هیچ چیز توافق نمیشود تا زمانیکه همه چیز توافق شود» به مردم افغانستان نیز خیانت کرده و دو موضوع مهم از چهار مسئله را به گفتوگوهای میانافغانی در آینده واگذار نمود، از جمله آتشبس فراگیر و جامع.
خلیلزاد همچنین اظهار داشت كه «مذاكرات میانافغانی» نباید فقط توسط تیمی از جانب دولت افغانستان انجام شود، بلكه توسط یک تیم ملی فراگیر و كارآمد. این تیم شامل حکومت، جنگسالاران، جامعه مدنی و نمایندگان زنان میشود. تغییر رویکرد خلیلزاد موضع رسمی و بینالمللی حکومت افغانستان را بیشتر به حاشیه برده و تضعیف کرد.
مشارکت در مذاکرات دوجانبه شاید تنها رویکرد دیپلماتیک برای آوردن طالبان پای میز مذاکرات مستقیم با حکومت افغانستان بود. اما به نظر میرسد این امر به عنوان ابزاری برای تشویق طالبان جهت انجام مذاکرات صلح واقعی، با بُنبست رو به رو شده است. خلیلزاد به فشارهای طالبان تسلیم شده و گفتوگوی حیاتی در مورد نظام سیاسی آینده افغانستان را به گفتوگوهای میانافغانی که ممکن آغاز شود یا نشود، واگذار کرده است.