توافق امریکا و طالبان؛ پاکستان پیروز شد
یک مشکل بنیادی پاکستان است. طالبان بدون حمایت پاکستان خارج نمیشوند. در حالی که خلیلزاد و دیپلماتها مذاکرات را به منظور آوردن صلح بین جناحهای افغانستان در لفافه نگه داشتهاند، مذاکره کنندگان طالبان در قطر مستقر هستند و به رهبرانی در کویته پاسخ می دهند که به نوبه خود از سازمان اطلاعاتی پاکستان هدایت میگیرند.
جنگ ایالات متحده در افغانستان به تدریج پایان مییابد و پاکستان برنده شده است. طرح اصلی توافقنامه که توسط زلمی خلیلزاد نماینده ویژه امریکا مذاکره شده، چیز جدیدی نیست: ایالات متحده نیروهای خود را در ازای تعهد طالبان مبنی بر قطع رابطه با تروریزم یا استفاده نشدن خاک افغانستان به عنوان پناهگاه امن برای گروههای تروریستی، خارج میکند.
مشکلات توافقنامه بسیار است. طرف داران دیپلماسی با طالبان اغلب میگویند که جنگها فقط از طریق دیپلماسی پایان مییابد. هیلاری کلینتون میگوید:« شما با دوستان تان صلح نمیکنید. اگر انتظار دارید شرایطی را برای ختم شورش (هراسافکنی) ایجاد کنید، باید مایل باشید با دشمنانتان دست و پنجه نرم کنید.» اما توافقنامهای که توسط خلیلزاد بیان شد، با آنچه که مقامات دولت کلینتون در سالهای قبل از ۱۱ سپتمبر با طالبان منعقد کردهاند، تفاوت چندانی ندارد: در آن زمان، طالبان وعده دادند تروریزم را کنار میگذارند و اسامه بن لادن رهبر القاعده را قرنطینه میکنند. حملات تروریستی متعاقب آن در نیویارک و واشنگتن بر عدم صداقت آنها تأکید دارد. شاید طالبان تغییر کردهاند، اما نه لزوماً برای بهتر شدن؛ همانطور که افزایش حملات در طول مذاکرات خلیلزاد گواه آن است. به نظر میرسد رییس جمهور دونالد ترامپ و خلیلزاد، از بسیاری جهات مدرسه دیپلماسی جان کری را در آغوش گرفتند که در آن ناامیدی برای یک توافق، جایگزین آوردن اهرم تحمل و اعتماد به مخالفان شده است؛ امری که برای آنها شکست در چانه زنی به معنای سرنوشت بدتر خواهد بود.
یک مشکل بنیادی پاکستان است. طالبان بدون حمایت پاکستان خارج نمیشوند. در حالی که خلیلزاد و دیپلماتها مذاکرات را به منظور آوردن صلح بین جناحهای افغانستان در لفافه نگه داشتهاند، مذاکره کنندگان طالبان در قطر مستقر هستند و به رهبرانی در کویته پاسخ می دهند که به نوبه خود از سازمان اطلاعاتی پاکستان هدایت میگیرند. زمانی کولین پاول وزیر امور خارجه (امریکا) در مورد احتمال مذاکره با «طالبان متعادل» سخن گفت. در آن زمان او مورد تحقیر و تنبیه قرار گرفت، اما حتی اگر آوردن طالبان زیر چتر بزرگی اکنون ترجیح داده شود، اینها طالبانی نبودند که خلیلزاد با آنها مذاکره کرد، بلکه آنها کاکازادههای افراطیتر تحت کنترول پاکستان هستند. به عبارت ساده تر، طالبان برای پاکستان همان چیزی است که حزبالله برای ایران.
علاوه براین، یک مشکل اساسی مشروعیت است: طالبان هراسافکنی و تروریزم خود را با این حقیقت توجیه میکنند که آنها – نه دولت اشرف غنی – حاکمان مشروع افغانستان هستند. با خارج کردن حکومت منتخب غنی از مذاکرات، خلیلزاد با این تصور طالبان بازی کرد. اما مشکل منطقی باقی مانده است: اگر طالبان باور دارند که آنها در چشم مردم افغانستان مشروع هستند، چرا سلاحهای شان را کنار نمیگذارند و در انتخابات شرکت نمیکنند؟ جواب ساده است: اکثر مردم افغانستان طالبان را دست نشانده خارجیها میدانند و به آنها رأی نخواهد داد. مطمئناً، بسیاری زنان افغانستان و بسیاری گروههای قومی این کار را نخواهند کرد. ممکن است امریکاییها طالبان را فقط به عنوان مردم افغانستان فکر کنند، اما افغانستان یک کشور کثیرالقومی است و بیشتر مردم افغانستان طالبان را به عنوان برتری جویان و نژادپرستان پشتون میشناسند که مایل به تجاوز به حقوق و قتل مردم غیر نظامی از اقوام دیگر هستند.
ترامپ میخواهد جنگی را خاتمه دهد که سالانه ۳۰ میلیارد دالر هزینه دارد. این قابل تحسین است. کنارگذاشتن این حقیقت که استراتژیهای دیگری نیز وجود دارد تا پاکستان را مجبور به توقف حمایت از تروریزم کند. اما خطای اساسی در محاسبه او ممکن است این باشد که او بین ۳۰ میلیار دالر تا صفر، گزینه دیگری ندارد. راز آشکار – حتی در میان کسانی که خط ترامپ را پشت سر میگذارند – این است که توافق با طالبان، خروج امریکا را میآورد، اما صلح را هرگز. در واقع، نتیجه نهایی میتواند به مراتب هزینه بیشتری در این مسیر داشته باشد. طالبان همچنان فلسفه و اعضای القاعده را در آغوش میگیرند. پناهگاه طالبان همچنان باقی مانده و اکنون گسترش خواهد یافت. جریان مهاجران ناشی از جنگ داخلی جدید میتواند همسایگان را بیثبات کند و نه هم اجماع بینالمللی در مورد تروریزم وجود دارد و همچنین به طالبان این روزنه معنایی را میدهد که از طریق آن میتوانند یک موتر مملو از بمب را هدایت کنند. این احتمال قوی وجود دارد که اگر رژیم پاکستان و گروه نیابتیاش – طالبان – تصمیم بگیرند جنگ خود را گسترش دهند، صرفه جویی امروز میتواند موجب هزینههای بیشتری برای امریکاییها شود. کاغذهای خلیلزاد محکوم میشود.
آنچه در افغانستان اتفاق میافتد، لزوماً در افغانستان باقی نمیماند. در اوایل سال جاری در دانشگاهی در سومالیا، دانش آموزان و اساتید همواره سئوال میکردند که آیا مذاکره با طالبان به معنای مذاکره با الشباب وابسته به القاعده در سومالی خواهد بود؟ حتی اگر این برنامه نباشد، هر گروه شبه نظامی اکنون درک میکند که راه پیشبرد منافعشان از طریق صندوق های رأی گیری نیست، بلکه از طریق خشونت و تروریزم است. این میراثی از توافق با طالبان است که غلبه کردن به آن آسان نخواهد بود.