توافق طالبان و امریکا؛ آیا صلح میآید، بایدها و نبایدها!
برای برون رفت از بحران کنونی نقش آفرینیهای همسایگان را نباید نادیده گرفت؛ نکته نهایی اینکه باید بدنبال راهکارهای منطقهای حل بحران افغانستان بود. چه، طرحها و راههای حلی که در آن همسایگان افغانستان نقشی نداشته باشند، بعید به نظر میرسد بتواند اثر چندانی در بهبود اوضاع داشته باشد
امریکا ۱۸ سال پیش برای نابودی طالبان و در عوض استقرار امنیت در افغانستان راهی این دیار شد. در طول این سالها، مردم افغانستان بیشترین قربانی را دادند و این که روز شنبه(۱۰ حوت ۱۳۹۸) خورشیدی، توافق صلح میان امریکا و طالبان در دوحه پایتخت قطر، به امضا رسید.
پس از ۱۱ دور مذاکره میان کاخ سفید و گروه طالبان که ۱۸ ماه به طول انجامید، این توافق با حضور نمایندگان حدود ۳۰ کشور و سازمان بینالمللی، ملا عبدالغنی برادر معاون سیاسی گروه طالبان و زلمی خلیلزاد نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان از سوی دو طرف توافقنامه صلح را به امضا رساندند و در همین تاریخ، ما شاهد همزمان مراسم امضای توافق نامه صلح دوحه و نشست کابل بودیم.
همزمان با امضای توافقنامه صلح در دوحه، در کابل نیز کنفرانسی با حضور محمد اشرف غنی، ینس استولتنبرگ دبیرکل ناتو و مارک اسپر وزیر دفاع امریکا برگزار شد و عبدالله عبدالله رقیب جنجالی غنی و رهبر تیم ثبات و همگرایی نیز در این نشست حضور یافت؛ اما عدم حضور سران احزاب سیاسی به ویژه محمد کریم خلیلی رییس شورای عالی صلح در کنفرانس کابل، پرسش بر انگیز است.
تاکنون جزئیات رسمی توافق امضاشده از سوی طرفین منتشر نگردیده، اما آگاهان مسائل سیاسی و شاهدان حاضر در دوحه مطالب زیر را عنوان میکنند:
- تا پیش از آغاز گفتوگوهای بینالافغانی یعنی ۱۰ مارچ ۲۰۲۰ میلادی، دولت افغانستان موظف گردیده تا ۵ هزار زندانی طالبان را آزاد کند.
- براساس این توافق، امریکا متعهد شده تمام نیروهای نظامی و غیردیپلماتیک خود و متعهدانش را تا ۱۴ ماه آینده به صورت کامل از افغانستان خارج کند.
۳ . طالبان متعهد گردیده مجوزی برای فعالیت القاعده و سایر گروههای تروریستی در افغانستان صادر و با آنها همکاری نکند.
به گفته آگاهان مسائل سیاسی دو طرف کماکان نسبت به اجرای این تعهدات به دیده شک مینگرند، از سوی دیگر قرار است تا دو هفته آینده مذاکرات بینالافغانی میان گروه طالبان و طرفهای افغانستانی آغاز شود و اما، اعلام نتایج نهایی انتخابات در هفتههای گذشته باعث شده تا هماکنون شاهد شکافی جدی در بدنه رهبران سیاسی کابل باشیم و اینکه قطعاً امکان زمان نزدیک تجمیع این رهبران بر سر یک هیئت جامع و فراگیر برای حضور در مذاکرات بینالافغانی با گروه طالبان بعید به نظر میرسد.
گروه طالبان معتقد است و اطمینان دارد که بدون حضور نیروهای خارجی دولت افغانستان چانسی نخواهد داشت و آنها میتوانند در کمتر از چند ماه وارد کابل بشوند و دولت مورد نظر خود را برپا کنند.
یکی از بندهای توافقنامه صلح میان طالبان و امریکا آزادی پنج هزار زندانی طالبان در قبال آزادی یک هزار نفر از زندانیان نیروهای امنیتی دربند طالبان است. محمد اشرف غنی اعلام کرده که کابل تعهدی برای آزاد کردن زندانیان طالبان ندارد واز این رو چند پرسش مطرح است:
-چنانچه طالبان خواستهای دولت فعلی و سران احزاب سیاسی و تیکهداران قومی را جهت مشارکت آنها در ساختار آینده قدرت نادیده بگیرند موضع امریکا و جامعه جهانی چه خواهد بود؟
- در توافقنامه بسیار کوتاه آمده که انتظار دارد مذاکرات بینالافغانی مثبت باشد، ظاهراً واضح نشده که اگر طرفهای افغانی به آن نتیجه مثبت نرسند، وظیفه امریکا و جامعه جهانی چه هست؟
- آیا حکومت فعلی، متحد امریکا و جزو شرایط توافقنامه محسوب شود؟
- آیا بازهم شاهد دوران پسا-شوروی و سر برآوردن قهرمانان جدیدی خواهیم بود؟
- آیا افغانستان سرانجام رنگ صلح و آرامش را خواهد دید؟
- با چنین پرسشهایی که طیفهای مختلف جامعه دارند، چگونه صلح حقیقی ممکن است و آیا این مسیر طولانی و پر فراز ونشیب و چالشهایی را که پشت سر مردم افغانستان هست چطور میتوان سپری کرد؟
گروه طالبان از زمان پیدایش تاکنون، از طرفهای درگیر در جنگ افغانستان بوده و از آغاز حمله امریکا به افغانستان در سال ۱۳۸۱ خورشیدی، با نیروهای امریکا و ناتو نیز در جنگ است؛ امضای توافقنامه صلح پس از حدود ۱۸ ماه مذاکره فصل جدیدی در افغانستان برای شروع گفتوگو بین گروههای افغانستانی است و تداوم آن مهمترین و پرچالشترین فصل پیشروی افغانها خواهد بود.
از یک سو امریکا وعده داده نظامیان خود را از افغانستان خارج کند؛ ولی هنوز مشخص نیست دولت ترامپ مقید به عملی کردن این وعده هست و یا این که تنها میخواهد از این وعده بهرهبرداری انتخاباتی کند.
ترامپ احتمالاً بر این باور است، همانگونه که با ایران در برجام، با چین در توافق تجاری و با کوریای شمالی در مسائل هستهای برخورد کرده، این بار نیز میتواند با گروه طالبان برخورد کند.
از جانب دیگر، گروه طالبان نیز با امضای این توافقنامه یک پیروزی بزرگ دیپلماتیک کسب کرده و بعدها خواهند نوشت که طالبان، استقلال افغانستان را بار دیگر از امریکا گرفتند. چنانچه آنان در نشست بینالافغانی مسکو آن همه تأکید کردند که اشغال خاتمه یابد و یک نظام اسلامی به وجود آید. چندی قبل نگارنده و جناب داکتر جعفری در سفری که به دوحه داشتیم، در نوع نظام، خاتمه جنگ و پایان اشغال با اعضای دفتر سیاسی گروه طالبان گفتوگوی مفصل کردیم، شیر محمد عباس استانکزی رییس تیم مذاکره کننده طالبان با امریکاییها، در این نشست به یکی ازپرسشهای ما گفت: روز امضای توافق با امریکا، به مانند همان روزی است که شوروی و یا انگلیس در افغانستان شکست خوردند و این رویداد یک پیروزی برای افغانستان است. او چنین توافقی را به معنای پایان اشغالگری در افغانستان عنوان نمود.
آنچه از روند گفتوگوهای تیم مذاکره کننده طالبان با امریکاییها، مخصوصاً در مراسم امضای توافقنامه به دست میآید؛ لحن سخنان دو طرف نشان داد که با وجود امضای توافق صلح، دو طرف همچنان در اوج بدگمانی علیه یکدیگر به سر میبرند و سیاستهای نفی کننده طالبان علیه امریکا همچنان ادامه خواهد داشت، اگرچه نام این توافق را توافق صلح گذاشتهاند.
از جانب دیگر، اختلافات شدید میان تیمهای انتخاباتی، مخصوصاً محمد اشرف غنی و عبدالله عبدالله، با آغاز گفتوگوی بینالافغانی روشن نیست که چه کسی جانب افغانستان را در گفتوگو با طالبان رهبری خواهد کرد؟
پیروزی محمد اشرف غنی در انتخابات موضع وی را تقویت کرده است، اما اگر نتواند حمایت طیف وسیع رقبای سیاسی را در مورد مسائل مهمی چون ترکیب هیئت مذاکرهکننده به دست آورد، این موضع تضعیف خواهد شد، طالبان با اسفتاده از فرصت اختلاف سران حکومت افغانستان، ممکن بتوانند به گونه جداگانه با گروههای مختلف و احزاب مذاکره و معامله کنند و هرچند در این مسیر پرخم و پیج جهت رسیدن به صلح سرتاسری، تنها دولت فعلی مطرح نیست.
چنانچه تاریخ افغانستان را یک چراغ راه بدانیم، پیکارها و مذاکرات فراتر از افغانستان طی سالها جریان داشته و در واقع شاهد معاهدات بیثباتی بودهایم که براحتی فروپاشیده، کودتای سیاسی و نظامی رُخ داده، ابرقدرتها آمده و رفتهاند و اما قدرتهای منطقهای مداخلات فعالانه داشته و به نظر میرسد، مهمتر از امریکا، برای برون رفت از بحران کنونی نقش آفرینیهای همسایگان را نباید نادیده گرفت؛ نکته نهایی اینکه باید بدنبال راهکارهای منطقهای حل بحران افغانستان بود. چه، طرحها و راههای حلی که در آن همسایگان افغانستان نقشی نداشته باشند، بعید به نظر میرسد بتواند اثر چندانی در بهبود اوضاع داشته باشد.