تیلفونهای حاوی پیام «تسلیم شوید» از کدام مقام بلند پایه بود؟
یک دلیل اصلی که مسئولین نظامی افغانستان دست از جنگ برداشتند، خصوصاً در جنگهای هرات و هلمند و قندهار این بود که…..
متاسفانه تا هنوز مسئولین نظامی وسیاسی دولت سابقه حاضر نیستند تا حقایق را برای مردم ارایه کنند. اما در مجالس خصوصی با کمال احتیاط میگویند که جزییات از چه قرار بوده است. من طی دوماه گذشته مصروف تحقیق در این مسئله بودهام و با مسئولین مختلف صحبت کردم.
ما تا به حال همه شنیدهایم و تعداد زیادی از ویدئوها هم پخش شد که یک تعداد زیاد قوماندانهای دست دوم تیلفونی دریافته کردند از طرف قومندانهای بلندرتبه و یا دست اول که از جنگ دست بکشید – فایده ندارد و فرمان از مقامهای بلند پایه چنین است. این سلسله تیلفونها بر روحیه جنگی قومندانهای جنگ در ولایاتی که به شدت جنگیدند بیشترین ضربه خود را زده است.
سوال کلیدی من این بود که شخص بلند پایهای که برای اکثر قوماندانهای نظامی، بزرگان قومی و رهبران سیاسی زونها زنگ زده و گفته است که «جنگ نکنید دیگر فایده ندارد و گپ از بالا خراب است» کی بوده است؟
تا به حال یافتههای من نشان میدهد که دو نفر در عقب این کمپاین تسلیم شدن بودند. امیدوارم روزهای آینده تمام سیاسیون در قدرت آن وقت حاضر شوند و صحبت کنند و یا هم کمپنیهای تیلفون افغانستان برخلاف فشار از طرف همکاران بینالمللی شان بیرون برآمده و صحبتهای تیلفونی این دوشخص را در یک هفته آخر پیش از سقوط برای مردم ارایه کنند.
بلی – دونفری که برای همه زنگ زدهاند و همه را قناعت دادهاند که برای افسران و سربازان تان بگویید که جنگ فایده ندارد و بهتر است تسلیم شوند و کشور را از برادر کشی نجات بدهید – قسمی که همه میتوانیم حدس بزنیم – باید اشخاص با نفوذی در بین سیاسیون و نظامیان بوده باشند. کسانی باشند که اکثراً سیاسیون به ارتباط عمیق آنها با مرکز قدرت طا-لبان یعنی قندهار اذعان داشتند و به موقف سیاسی – نظامی شان واقف بودند.
این دو شخص آقای کرزی رییس جمهور اسبق و اسدالله خالد وزیر دفاع اسبق کشور است. من با وجودی که میدانم در این مقطع هیچ کس حاضر نیست به حقایق بپردازد، ولی کاملاً اطمینان دارم که یکی از این روز ها همه حقایق را بازگو خواهند کرد.
یک دلیل اصلی که مسئولین نظامی افغانستان دست از جنگ برداشتند، خصوصاً در جنگهای هرات و هلمند و قندهار این بود که آقای کرزی و خالد برای شان تیلفون کرده و کوشش کردند تصمیم آنها را برای جنگیدن تغییر بدهند. آنچه جنرال علیزی میگوید بسیار با یافتههای من همگونی دارد. آقای کرزی به خاطری چنین میکرد که خواب برگشت به قدرت را داشت و این یک مسئله نهایت آشکار است. از آخرین روزهای بودنش در قدرت تا به آخرین روزهای سقوط کشور پیوسته آنچه آقای کرزی انجام داده است، به اساس فورمول و محاسبه برگشت به قدرت بوده است.
مسئولین سیاسی حکومت اسبق وقتی متوجه میشوند که دیگر هیچ یک از نظامیان بلند رتبه به حرف شان گوش نمیکنند و برخلاف اوامر آنها از جنگ دست میکشند، فکر میکنند اگر در کشور بمانند ممکن برای دفاع از خود کسی نداشته باشند. مهم ترین اشخاصی که به این حقیقت بیشتر اذعان دارند کسانی مانند اسماعیل خان، استاد عطا و جنرال دوستم هستند؛ چون اینها به هیچ وجه مثل نظامیان داخل نظام تسلیم شدن برای شان یک گزینه ساده نبود. میدانستند که بجز جنگیدن چاره دیگری ندارند، اما دیدیم که در نهایت کسی اینها را قانع ساخت که از جنگ دست بکشند. حال شما از خود بپرسید که به جز آقای کرزی کی میتوانست اینها را قانع بسازد که از جنگ دست بکشند. اینها حتی با امریکاییها نیز روابط خوبی نداشتند که بگوییم ممکن امریکاییها آنها را قانع ساخته باشد تا از جنگ دست بکشند.
به اساس یافتههای من، دولت داکتر غنی پیش از سقوط مزارشریف یکمقدار پول زیاد به مزارشریف ارسال میکند تا استاد عطا و جنرال دوستم از سقوط مزارشریف جلوگیری کنند، اما روز بعد متوجه میشوند که این پول (خیلی پیش از آن که تهدید سقوط به مزارشریف برسد) توسط سیستم حواله به ترکیه انتقال داده میشود.
هنوز خیلی حقایق تکان دهنده از مردم پنهان نگهداشته شده است که لازم است همه زحمت بکشیم و آنها را بر ملا سازیم. باید نسل جوان بداند که بالآخره سرنوشت اینها را کی ها تغییر دادند.