جامعه «افغانی»؛ از نبود سواد اطلاعاتی تا شهروند ناآگاه
آموزش سواد اطلاعاتی در جامعه افغانستانی، از ضرورتهای جدی نسل جدید دانشگاهی و غیر دانشگاهی اعم از آنهایی که مشغول تحقیق و تحصیلاند و آنهایی که مشغول خدمت به وطن هستند، به شمار میآید.
واژه سواد دارای قدمت طولانی است و در طول تاریخ به صورت تدریجی تکامل داشته است. سواد در ابتداییترین تعریف، دربرگیرنده مهارتهایی چون درک زبان بومی، خواندن و نوشتن است که نقش یک انسان را در جامعه برجسته میکند.
دانشمندان به این باورند که باتوجه به رشد و تولید روزافزون دانش، گستردگی انتشار اطلاعات و دیجیتالی شدن ارتباطات در عصر حاضر، سواد سنتی در همگام شدن با این شرایط در راستای بهرهمندی از اطلاعات کافی نیست.
به همیندلیل، تاکید میشود که انسان امروز باید در کنار رفع نیازمندیهای دیگر از قابلیتهای لازم برخوردار شود تا ظرفیت تشخیص نیازهای اطلاعاتیاش را تکمیل کند و با انتخاب اطلاعات مورد ضرورت از میان انبوهی از دادهها، به این مشکل بزرگ فایق آید.
این نیازها باعث شد که مفهوم مهم «سواد اطلاعاتی» مطرح و بهعنوان دستور کشورها قرار گیرد.
«سواد اطلاعاتی»، بنا به تعریف انجمن کتابداری امریکا، به مجموعه توانمندیهایی گفته میشود که «افراد به کمک آن میتوانند زمان نیاز به اطلاعات را تشخیص دهند و به مکانیابی و استفاده موثر از اطلاعات مورد نیاز بپردازند. بنابراین، فرد باسواد اطلاعاتی کسی است که در ابتدا یاد میگیرد زمانی که به اطلاعات نیاز دارد، آن را تشخیص دهد. سپس میآموزد محیطهای اطلاعاتی موجود را بررسی کند و بهترین منابع اطلاعات را برای پاسخگویی به نیاز اطلاعاتی و چگونگی ایحاد یک راهبرد جستوجوی موفق تشخیص دهد.» (خالقی و سیامک، ۱۳۸۹: ۱۱)
«سواد اطلاعاتی نخستین بار توسط «زورکوسکی» در سال ۱۹۷۴ مطرح شد. زورکوسکی عبارت سواد اطلاعاتی را برای توصیف افرادی ابداع کرد که فنون و مهارتهای لازم را برای به کارگیری طیف گستره ابزارهای اطلاعاتی و نیز ماخذ ردیف اول را به منظور دستیابی به راه حلهای اطلاعاتی برای مسائل خود، آموختهاند. وی دریافت که افراد با سواد اطلاعاتی به مراتب توانایی بهتری در بهرهمندی از اطلاعات دارند. از نظر وی افرادی باسواد اطلاعاتی هستند که در زمینه به کارگیری منابع اطلاعاتی برای کار خود آموزش میبینند» (هاشمزاده و شیوایاری، ۱۳۸۹: ۱۱۱)
در گذشته، سواد اطلاعاتی فقط به چگونگی استفاده از کتابخانه و منابع کتابخانهای خلاصه میشد، اما اکنون با توجه به رشد تکنولوژیهای ارتباطی نوین، به دسترسی عالمانه به گسترهای از منابع اطلاعاتی گفته میشود.
«سواد اطلاعاتی، توانایی بهرهمندی از اطلاعات در همه اشکال است. اطلاعات ممکن است از یک فرد به دست آید، یا از یک مجله یا کتاب کاغذی، گزارش روزنامه، یک مجله الکترونیکی موجود در پایگاه اطلاعاتی، یک موتور جستوجو یا کتاب الکترونیکی که از طریق رایانه قابل دسترسی است و یا ممکن است ازهر شکل رسانهای دیگری مانند فلم، ویدئو، دیویدی، رادیو، تلویزیون و مانند آن بهدست آید.» (همان، ۱۱۲)
اما به نظر میآید آموزش سواد اطلاعاتی در جامعه افغانستانی، از ضرورتهای جدی نسل جدید دانشگاهی و غیر دانشگاهی اعم از آنهایی که مشغول تحقیق و تحصیلاند و آنهایی که مشغول خدمت به وطن هستند، به شمار میآید.
افغانستان، هرچند از کشورهای توسعهنیافته، دارای نظام سیاسی فاسد و مشکلات بزرگ امنیتی است، اما در کنار آن یکی از ویژگیهای این کشور دسترسی عمده مردم به انترنت و منابع اطلاعاتی الکترونیک است. برای آنکه بتوان به چنین مشکلاتی غلبه کرد، باید زمینه آگاهی و اشاعه فرهنگ در این کشور را فراهم کرد. یکی از بسترهای خیلی مهم و تاثیرگذار، زمینهسازی برای رشد مهارتهای سواد اطلاعاتی است.
متاسفانه سواد اطلاعاتی مردم افغانستان، ضعیفتر از آن است که بتوانند از فرصتهای ناشی از گسترش انترنت، موجودیت منابع مکتوب و رسانهها در راستای تقویت بنیانهای فرهنگی و اجتماعی در این کشور استفاده کنند. بیتردید اگر دولت و نهادهای مسئول با همکاری و اراده قاطع نسل جوان کشور، در راستای بهبود سواد اطلاعاتی جامعه تلاش کنند، زمینههای توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در درازمدت نیز تاحدی فراهم خواهد شد.
سیدعبدالبصیر مصباح- استاد دانشگاه بغلان و پژوهشگر ارتباطات
پینوشتها:
خالقی، نرگس و مرضیه سیامک (۱۳۸۹)، آموزش مهارتهای سواد اطلاعاتی، تهران: انتشار کتاب
هاشمزاده، محمدجواد و شیوایاری (۱۳۸۹)، توسعه سواد اطلاعاتی در آموزش عالی کشور: شناسایی عوامل موثر، فصلنامه کتاب، شماره ۸۲