جا به جایی عمدی مهره اشتباه؛ شاهی که خودش را کیش میدهد
فکر میکند توانسته اسپ سوار و چاپانداز میدان سیاست افغانستان را نیز حذف کند. فیل و پهلوان میداندار را هم در جلسات شورای امنیت راه نمیدهد. او یک تنه تازیده و به پیش رفته است. حالا به خیال خودش، آخرین مهره یا همان وزیر را هم، از میدان به در کرده است. اما مشکل اینجاست که پشتش خالی است و اکنون در عمق میدان حریف.
به بهانه خبر استعفای بی تاریخ والی بلخ و پُست فیسبوکی شاه حسین مرتضوی
بله درست است. رییس جمهور مهره را اشتباهی و عمدی جا به جا کرد، همانگونه که جناب «سرپرست-سخنگوی» او در پست فیسبوکیاش، شعر و تصویر اشتباهی را گذاشته بود. آقای مرتضوی بدون آنکه معنای بیت شاعر ایرانی «حامد عسکری» را بداند، آن شعر را به عنوان مژدگانی پیروزی گذاشته است. حتا تصویر نیز اشتباهی است. در آن تصویر، «وزیر سفید» خود را میان مهرههای روبرو گذاشته بود. به عبارتی: مهره سفید در مرحله مات شدن قرار گرفته بود.
حامد عسکری سروده:
همیشه دلخوشیام بوده، آخر بازی
یکی دو مهره به عمد، اشتباه بردارم!
منظور شاعر از بیت بالا این بوده که او، «شطرنج بازیست» که دوست دارد عمدی و احمقانه در آخر بازی خود را با حرکاتی اشتباه «مات» کند و این کار یکی از دلخوشیهای همیشهگیاش است. آن هم هنگامی که میداند قرار نیست بازی را ببرد!
رییس جمهور والی بلخ را برکنار کرد؛ حکمی شاهانه که به تفسیر سخنگویاش، حذف وزیر در بازی شطرنج بوده است. اما این حذف به روایت «تصویرنشر شده »، ورود رییس جمهور به میدان خالی از «یارانش» خواهد بود؛ وزیر سفیدرنگی که میخواهد با حذف وزیر سیاهرنگ، به شاه حمله کند.
اما رییس جمهور در این تصویر، شاه نیست. او همان وزیر سفیدرنگ است. شاه اصلی این ماجرا در گوشهای نشسته به بازی نگاه میکند و دستور میدهد.
او توانسته با گرفتن وزارتخانههای امنیتی، مهرههای بازی رقابت سیاسیاش را دانه-دانه حذف کند. فکر میکند توانسته اسپ سوار و چاپانداز میدان سیاست افغانستان را نیز حذف کند. فیل و پهلوان میداندار را هم در جلسات شورای امنیت راه نمیدهد. او یک تنه تازیده و به پیش رفته است. حالا به خیال خودش، آخرین مهره یا همان وزیر را هم، از میدان به در کرده است. اما مشکل اینجاست که پشتش خالی است و اکنون در عمق میدان حریف.
مهرهای که یک تنه بتازد، تنها خواهد ماند. مهرهای که دستآموز بازیگران خارجی باشد، سرنوشتی اینگونه خواهد داشت.
مشکل دیگر این است که اگر والی و معاون رییس جمهور از میدان حکومت بیرون شوند، راه برای آنها باز خواهد بود. والی بلخ به لحاظ ملحوظات دخیل بودنش در حکومت، در این دو سال در موارد بسیاری سکوت کرده و ترجیح داده تا به صورت مستقیم مشارکت نکند.
حال دست او باز خواهد بود و خود شخصاً به میدان خواهد آمد. نتیجه این کار، طبعاً برای دولت افغانستان ضرر بسیاری خواهد داشت.
او، در عین حال توانسته رابطهاش را با جناحهای مختلف سیاسی تقویت کند. اگر از میدان حکومت بیرون بیاید، اپوزیسیونی خواهد بود که حمایت قاطع جرگه قندهار، سران مشرقی و فرماندهان قدرتمند چهارگوشه کشور را خواهد داشت.
والی بلخ به لحاظ ملحوظات حکومتی که داشت، نسبت به جریانهای مخالف سیاسی کشور همیشه حمایت آراسته با ملایمت داشته و تمامی جناحها را به خویشتنداری دعوت کرده بود. حال اگر خود او در راس جناحهای مخالف قرار بگیرد شاه تنهای حکومت، یکی دو حرکت بیشتر برای فرار از «کیش» نخواهد داشت؛ فراری که شاید با پیشانداختن و قربانی کردن مهرههای «فیل و اسپ و قلعه و سرباز» سخنگوی خودش هم امکان پذیر نباشد. کسی که در محاصره مهرههای رقیب قرار بگیرد، یکی دو حرکت بیشتر برای نجات نخواهد داشت.
مهدی پگاه- خبرگزاری دید