جعفری یا حنفی؛ میز مذاکره مرجع چانهزنی روی مذاهب نیست!
بحث راجع به رسمیت مذاهب، جایش در دوحه و در میز سیاسی تقسیم کنندگان قدرت نیست؛ علمای اعلام، حقوق دانان، مجتهدین و اهل خبره از سراسر افغانستان به آرامی و حوصلهمندی روی آن بحث کنند و به نتیجهٔ مشترک که حقوق هیچ گروه مذهبی و دینی در آن ضایع نشود، برسند.
میخواستم به خاطر جلوگیری از تنشهای بیشتر و سوء استفاده دشمنان مشترک دو مذهب جعفری و حنفی در این مورد سکوت کنم، اما ترسیدم که مبادا سکوتم مانند سکوت زهاد مسلمان در ماجرای قیام امام حسین باشد که در حین قتل عام خاندان پیامبر نماز استحبابی میخواندند. حالا که چنین است به چند مورد به صورت خلاصه اشاره میکنم:
۱- پیش کشاندن موضوع رسمیت فقه حنفی یا جعفری در مذاکرات صلح دوحه نقشهٔ امریکا، اسرائیل، سعودی و … است تا جنگهای مذهبی را در افغانستان شعلهور سازند وگرنه در مذاکراتی که هدف اصلی آن آتشبس، خروج نیروهای اشغالگر، ختم جنگ و راه حل سیاسی برای تقسیم قدرت حاکمه است؛ مسئله فقه حنفی و جعفری هیچ موضوعیت ندارد.
۲- فقه حنفی و جعفری از آغاز یعنی بیش از هزار سال است که کنار هم رشد کرده و به شکوفایی رسیدهاند و هردو از ریشههای مشترک قرآن و سنت برخاسته و پیروان هردو مذهب نیز در طول تاریخ در افغانستان برادرانه و دوستانه زندگی کردهاند.
۳- در میان تمام مذاهب اسلامی، بیشترین وجه مشترک را مذهب جعفری و مذهب حنفی داشتهاند و دانایان و اهل علم و به خصوص مجتهدان هردو مذهب میدانند که اختلاف[میان دو مذهب] انگشت شمار و آنهم در فروعات است.
۴- مذهب جعفری منتسب به امام جعفر صادق نواده پیامبر اسلام، مادر مذاهب اسلامی است و ابوعبدالله جعفر الصادق استاد مذاهب بوده است. یکی از افتخارات ابوحنیفه نعمان بن ثابت(امام اعظم) این بوده که در محضر امام جعفر الصادق تلمذ نموده است؛ و هم جامعهٓ الازهر که معتبرترین مرجع فتوای اهل سنت است بسی سالهای پیش بر جواز مذاهب معتبر اسلامی و از جمله امامیهٔ اثناعشریه که در افغانستان مذهب جعفری یاد میشود، فتوا داده است.
۵- مذهب جعفری در خراسان بزرگ که افغانستان قسمتی از آن است و در شهرهایی که امروز مربوط افغانستان است، ۲۰ سال یا ۱۰۰ سال نه که هزار و چهار صد سال یعنی در اولین سالهای فتح خراسان توسط اعراب رواج داشته است. اگر کسی از این موضوع خبر ندارد، تواریخ اسلامی را در دوره امویان، عباسیان، ابومسلم خراسانی، صفاریان، غزنویان، سلجوقیان، صفویان، بابریان، نادر افشار، احمدخان ابدالی و … مطالعه نماید.
۶- تطبیق احوال شخصیهٔ شیعیان طبق احکام مذهب جعفری در قانون اساسی افغانستان مشخص شده است و هیچ قدرت و توانی چه خارجی و چه داخلی نمیتواند این حق را برای ثلث نفوس کشور نادیده انگارد و نادیده گرفتن این حق و حقوق دیگر یعنی ادامه جنگ و خونریزی و شیعیان از خط قرمز شان که رسمیت مذهب شان است هرگز کوتاه نمیآیند و اکثریت قاطع پیروان مذهب برادر نیز با شیعیان همنوا هستند.
۷- هردو مذهب جعفری و حنفی باید در افغانستان رسمی باشد و به پیروان مذاهب دیگر و حتی ادیان دیگر مانند سِکها نیز در احوال شخصیه و موضوعات فرقهای و دینی شان حق قائل شویم تا همه دوستانه و برادرانه در افغانستان آرام، آباد، آزاد، مرفه و شگوفا زندگی کنیم.
۸- بحث راجع به رسمیت مذاهب، جایش در دوحه و در میز سیاسی تقسیم کنندگان قدرت نیست؛ علمای اعلام، حقوق دانان، مجتهدین و اهل خبره از سراسر افغانستان به آرامی و حوصلهمندی روی آن بحث کنند و به نتیجهٔ مشترک که حقوق هیچ گروه مذهبی و دینی در آن ضایع نشود، برسند.