جلالآباد در آتشوخون؛ حکومت به «محکومیت» بسنده میکند
ساختار فعلی نظام امنیتی ما با چالشهای عمده روبرو است که اگر چنانچه به آن رسیدگی نگردد، همه قربانیهای نیروهای امنیتی و مردم مظلوم ما زیر سوال میرود و خدای نخواسته افغانستان با بحران خطرناک دیگری روبرو خواهد شد.
حمله به نهاد خیریه حمایت از کودکان در ننگرهار پس از دو و یا سه روز از حمله به هوتل کانتیننتال نشان میدهد که قساوت و خونریزی جلادان تشنه به خون مردم، همچنان ادامه دارد و همچنان ازمردم مظلوم و ستمدیده ما قربانی میگیرد و بدون هیچترس و واهمه از کشتار و قتل مردم لذت میبرند.
تروریستان در هر حمله جنایتکارانه صدها خانواده افغان را داغدار میسازد و دولت «بامحکومیت» و اعلان عزای عمومی و نشاندهی پاکستان به عنوان منبع اصلی ترور و وحشت وعده مبارزه قاطع علیه گروههای وحشت و دهشت میدهد. با این وجود، دولت به رغم این وعدهها نمیتواند پاسخ قاطع در جهت امنیت برای مردم ما پیشکش نماید.
استراتژی امنیتی اصل اساسی نیروهای امنیتی در تمام جهان است، دولتها و ارگانهای امنیتی آن، مطابق با منافع ملی و به وجود آوردن امنیت و با حفظ امنیت مردم، استراتژی تعیین مینمایند که مطابق به آن، حرکتهای بعدی برای پاسخگویی امنیت و آرامش آغاز میگردد و در تمام این حرکات تطبیق آن اهداف امنیتی به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر در محور و محراق توجه نیروهای امنیتی میباشد. ناکامی در نگهداری امنیت یک کشور در واقع کامیابی برای نیروهای ضد امنیت و آرامش مردم است، درین صورت نیروهای امنیتی کشور اقدامی را روی دست میگیرند که بتواند آن خلاهایی را که باعث استفاده دشمن آرامش گردیده است، پر نماید و با کنجکاوی دقیق به سوی استراتژی امنیتی، گامهای استوار بردارند.
با این مقدمه، اگر به نیروهای امنیتی نگاه نماییم سوالهای بیشماری بیپاسخ میماند، حملات پیاپی دشمنان دین و استقلال و تداوم کشتارهای انتحاری و انفجاری، در واقع شکست آشکارای پلانهای امنیتی ارگانهای امنیتی است؛ به خصوص که این ناکامی توسط کسانی صورت میگیرد که لباس امنیت و دفاع کشور را بر تن دارند ولی در عمل با دشمنان قسمخورده مردم هماهنگاند و بدینگونه بزرگترین ضربه را به مردم مظلوم و ستمدیده ما وارد میسازند.
سوگمندانه اینکه، این حملات در زمانی صورت میگیرد که سر و صدای پروسه صلح گوش زمین و زمان را کر نموده است. حافظه تاریخی به ما یادآور میشود، هر بار که سر و صدای صلح از آدرس پاکستان با تبلیغات گمراه کننده صورت گرفته است، در عقب آن توطئههای خونین نهفته است.
واقعیت این است که صلح پایدار بدون پشتوانه ملی و از طریق مذاکرات پشت پرده و در هالهای از ابهام امکان پذیر نیست، نقش مردم در امر به وجود آوردن صلح، پایداری ودوام صلح را تضمین میکند، بناءً هر تلاشی بدون پشتوانه مردمی واز طریق توافقات کشورها و یا احزاب و جریانهای دیگر، تجربه شکست خورده است که در عقب خویش جنگ خونینتری را نمایان ساخته است.
با این همه، به وجود آمدن امنیت برای مردم مظلوم ما به یکی از چالشهای عمده تبدیل گردیده است، عدم توانمندی ارگانهای امنیتی دولت در امر به وجود آوردن امنیت و تکرار حملات انتحاری و انفجاری؛ آن هم از طریق «ستون پنجم» دشمن به یک امر معمولی تبدیل گردیده است. هشدارهای صاحبنظران از خطرناک بودن «ستون پنجم» نه تنها دولت را وادار به تصامیم قاطع علیه ستون پنجم نمیسازد که با تبلیغات گمراهکننده هم چنان زمینه حملات انتحاری و انفجاری را از طریق ستون پنجم آماده میسازد.
دولت افغانستان برای پاسخگویی به امنیت، به بازنگری بنیادی در ساختار قوای امنیتی ضرورت دارد و این امر دیگر به همه صاحبنظران هویدا گردیده است که ساختار فعلی نظام امنیتی ما با چالشهای عمده روبرو است که اگر چنانچه به آن رسیدگی نگردد، همه قربانیهای نیروهای امنیتی و مردم مظلوم ما زیر سوال میرود و خدای نخواسته افغانستان با بحران خطرناک دیگری روبرو خواهد شد. یکی از چالشهای عمده نیروهای امنیتی، فساد و رخنه نمودن ستون پنجم دشمن است که متاسفانه به رغم هشدارهای پیاپی رهبران، جامعه مدنی و صاحبنظران هم چنان این جریان خطرناک فاجعه میآفریند و همچنان ملت ما را عزادار میسازد، رسیدگی به این امر باید در اولویت کاری بنیادهای امنیتی قرار گیرد و نسبت به این مهم، اقداماتی روی دست گیرد که تضمینی برای اطمینان نیروهای امنیتی و مردم گردد.
صفحه فیسبوک شريف ناصرزاده