نویسنده: حفیظ الله رجبی
خبرگزاری دید: کلید پایان منازعه و جنگ کنونی در افغانستان اعتماد مردم است و هر طرفی که بتواند اعتماد مردم را جلب کند می تواند مشروعیت داخلی را به دست آورد و سپس به مشروعیت بین المللی فکر کند. البته کسب اعتماد مردم مستلزم یک سیستم سیاسی همه شمول برای اداره کشور به ویژه یک سیاست خارجی همه جانبه برای جلوگیری از مداخلات خارجی خطرناک و در راس همه مهار مداخلات امریکا در افغانستان می باشد.
در شرایط کنونی افغانستان که گروه حاکم به دنبال کسب مشروعیت داخلی و بین المللی ست و جبهات و گروه هایی که عنوان گروه های ضد طا-لبان را با خود یدک می کشند مدعی گرفتن حقوق مردم از گروه حاکم می باشند، تشخیص جمعی مردم از اهمیت زیادی برخوردار است، این تشخیص به خرد جمعی افغانستانیها سوای از قوم و نژاد آنها بستگی دارد.
اگر از عینک قضاوت شهروندان افغانستان به هر دو طرف کنونی دعوا نگاه شود، هر دو طرف در کارنامه خود با نقاط سیاهی در عملکردهایشان مواجه هستند. گروه های جهادی پس از خروج نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سابق از افغانستان به طمع به دست آوردن سهم بیشتری از کیک قدرت در چنان جنگ داخلی درگیر شدند که اثرات مخرب آن هنوز باقی ست.
طا-لبان نیز در دوره اول تسلط خود بر افغانستان چنان بی رحمانه برخورد کردند که مردم افغانستان هنوز از شنیدن نام طالب برخود می لرزند. به عبارت ساده تر باید گفت افغانستان در چهل سال اخیر صحنه تسویه حسابهای شخصی طرفهای درگیر بوده است.
ائتلاف شمال که پس از حملات تروریستی یازده سپتامبر و هجوم امریکا به افغانستان به بهانه مبارزه با تروریزم به بازوی راست امریکا تبدیل شد به کسب سهم بیشتر در قدرت آینده چشم داشت. براساس عرف بین الملل، حتی در خون بارترین جنگها نیز طرفهای جنگ حق کشتار جمعی را ندارند اما بر اساس مستندات موجود و قضاوت انسانی مبتنی بر معیارهای حقوق بشری در جنگ ائتلاف شمال متشکل از احزاب سیاسی کلان کشور علیه طا-لبان جنایات ضد بشری زیادی اتفاق افتاد و چاههای دشت لیلی مزار شریف هنوز این جنایات را فریاد می زنند.
از سویی دیگر طا-لبان نیز با کسب موفقیت های بیشتر در کنترل مناطق افغانستان دست به انتقام گیری زدند و بر اساس مستندات موجود جنایات گسترده حقوق بشری وقتل عام های خودسرانه را مرتکب شدند.
جبهات و گروه های ضد طا-لبان امروز و همچنین طا-لبان به عنوان گروه حاکم کنونی هر دو به وابستگی خارجی از جمله امریکا متهم هستند و آنچه دردآور است این که می بینیم این روحیه وابستگی هنوز ادامه دارد. به عبارت ساده تر اگر بگوییم امریکایی که زمانی به غیر حساب پول و اسلحه در اختیار گروه های جهادی در افغانستان قرار می داد تا با شوروی بجنگند در زمان تشکیل حکومت اسلامی در افغانستان به یک باره دست تمام همکاران افغانستانی خود را در پوست گردو گذاشت و صحنه را ترک کرد و افغانستان در دام جنگ داخلی افتاد یک بار دیگر در سال دو هزار و یک میلادی در قاموس منجی توانست سران احزاب کلان افغانستان که عنوان سران جهادی را با خود یدک می کشیدند را فریب دهد و نتایج شوم این فریب بیست سال بعد خود را نشان داد.
در سوی دیگر امریکایی که با کمک ائتلاف شمال در سال دو هزار و یک میلادی بر طا-لبان به اصطلاح خودشان تروریست تاخت یک بار دیگر در سال دو هزار و بیست و یک با همین طا-لبان بر سر میز مذاکره نشست و براساس مستندات موجود با طا-لبان معامله کرد.
در مقوله دخالت های خارجی به ویژه دخالت آشکار امریکا در تمام امور افغانستان، مردم حق دارند هم از گروه حاکم کنونی و هم از گروه های ضد گروه حاکم بترسند و به آنها اعتماد نکنند. به همان میزان که کرنش مجدد سران گروه های ضد طا-لبان به امریکا خطرناک هست به همان میزان کمکهای مالی هنگفت امریکا به گروه حاکم طی نزدیک به سه سالی که از تسلط دوباره طاجلبان بر افغانستان می گذرد بو دار است.
به همان میزان که تشخیص نیت و اهداف گروه های ضد طا-لبان نیازمند خرد جمعی هوشمندانه است به همان اندازه تشخیص زوایای پنهان معامله امریکا با طا-لبان در مذاکرات صلح دوحه وحشت آفرین است. در چنین شرایطی این مردم هستند که باید وارد عمل شوند و با درس هایی که از گذشته گرفته اند طرف صحیح دعوا بایستند. اگر مردم پس از تشخیص درست به این نتیجه برسند که گروه حاکم کنونی به امریکا وابستگی ندارد و براساس شعارهای خود که جهاد با کفار و آزادی افغانستان از اشغال بود، عمل می کنند و می توانند صلح واقعی و پیشرف و آبادانی را در افغانستان حاکم سازند بدون شک در حمایت از گروه حاکم کوتاهی نمی کنند.
به همین صورت اگر مردم به تشخیص خود به گروه حاکم اعتماد نکنند و طرف گروه های ضد طا-لبان را بگیرند، بدون شک منازعه و جنگ در افغانستان افزایش می یابد.
به هر صورت کلید پایان منازعه و جنگ کنونی در افغانستان اعتماد مردم است و هر طرفی که بتواند اعتماد مردم را جلب کند می تواند مشروعیت داخلی را به دست آورد و سپس به مشروعیت بین المللی فکر کند. البته کسب اعتماد مردم مستلزم یک سیستم سیاسی همه شمول برای اداره کشور به ویژه یک سیاست خارجی همه جانبه برای جلوگیری از مداخلات خارجی خطرناک و در راس همه مهار مداخلات امریکا در افغانستان می باشد.
امریکایی که در بیست سال گذشته افغانستان را به تهدید بزرگ برای منطقه و همسایگان افغانستانی تبدیل کرده بود براساس گزارشات برخی رسانه های داخلی و بین المللی هم اکنون نیز با حمایت زیرپوستی از دا/عش شاخه خراسان در افغانستان حتی برای طا-لبان به عنوان گروه حاکم تهدید تراشی می کند.