جمهوریت؛ مرعوب تحجر، محصور بحران
حکومت موازی در واقع دهن کجی به اصل نظام، اراده مردم، قانون اساسی، مشروعیت عرفی و حقوقی جمهوریت در سطح ملی و بینالمللی بوده و به مراتب بهتر و بیشتر از تروریزم و گروه طالبان توانسته که آن را با سقوط مواجه سازد.
بنیادیترین دستاوردی که افغانستان در ۲۰ سال پسین داشته، نظام جمهوری مبتنی بر مردمسالاری بوده است. در محور «جمهوریت» تمام ارزشها و دستاوردهای دیگر قابل جمع و تفریق است و معنا و مفهوم مییابد. در ماههای اخیر این ارزش بنیادین در داخل و خارج زیر ضربات پتک ویرانگر قرار گرفته است.
در جناح داخلی، بحرانهای سیاسی برخاسته از دیدگاهها، سلایق، منویات و خواستههای متفاوت و گاه متضاد سیاسیون همه بر سر جمهوریت آوار شده است. اما هیچ کش و قوس سیاسی نتوانسته همانند تشکیل حکومت موازی در کنار حکومت مشروع و اتخاذ مواضع رادیکال چند سیاستمدار جمهوریت را چنین تضعیف بسازد و به زانو در بیاورد.
حکومت موازی در واقع دهن کجی به اصل نظام، اراده مردم، قانون اساسی، مشروعیت عرفی و حقوقی جمهوریت در سطح ملی و بینالمللی بوده و به مراتب بهتر و بیشتر از تروریزم و گروه طالبان توانسته که آن را با سقوط مواجه سازد.
اگر به رویکرد متحدان و شرکای راهبردی نظام در چند ماه اخیر در قبال افغانستان نظری بیندازیم، عمق فاجعه را به خوبی و درستی لمس کرده میتوانیم.
ایالات متحده امریکا تاکنون ۲ میلیارد دالر کمک را به افغانستان قطع کرده و اولتیماتوم داده که کمکهای جامعه جهانی مشروط و منوط به حل اختلافات داخلی است. گذشته از این، ادامه اختلافات سیاسیون در چارچوب نظام، دامنه مشروعیت و اقتدار گروه طالبان را نیز وسعت بخشیده و اکنون به آلترناتیف بالفعل نظام در نزد متحدان کشور مبدل ساخته است.
در بعد خارجی نیز از دیگر چالشها و موانع که صرف نظر کنیم، دست کم یک آدرس مشخص وجود دارد که علیه جمهوریت قرار دارد. آلترناتیف جمهوریت خود را قلمداد میکند و نظامی به نام «امارت اسلامی» را پیشنهاد میکند- طالبان.
گروه طالبان در نزدیک به ۲۰ سال گذشته هیچگاه با جمهوریت کنار نیامد، نه از نظر فکری و نه از بعد سیاسی؛ چون سرشت و ماهیت قرائتی که این گروه از حکومت دارد با جمهوریت و مردم سالاری در یک جهت نیست. ماهیت حکومتی که طالبان میشناسند و تعریف میکنند از نوع دیکتاتوری مذهبی است که در آن حتا سخن گفتن از جمهوریت مجازات اعدام در پی خواهد داشت/دارد.
گروه طالبان با کمک حامیان منطقهایاش تلاش کرد که دیدگاه امریکا را تغییر بدهد. دیدگاهی که روزگاری این گروه را تروریست میخواند، اکنون تماس تیلفون دارند و مشترکاً کار میکنند. ولی در این طرف جمهوریت در حال احتضار به بیماری میماند که همگان نفسهای آخرش با به شمارش گرفتهاند.
با توجه به این مسایل، جمهوریت مفهوم بد بختی است که مرعوب تحجر طالبانی و محصور اختلافات سیاسی ویرانگر شده و احتمالاً انتظار فرجی نیز نمیرود، چون آنچه هیچ اهمیت ندارد، سرنوشت کشور است