«جمهوریت» را با «امارت» تعویض نكنیم!
وقتی طالبان از حاكمیت نظام اسلامی صحبت میكنند، منظور شان بازگشت استبداد مذهبی و حاكمیت شلاق و تازیانه است. فعالان مدنی كه در قطر همراه با طالبان بر حاكمیت نظام اسلامی تاكید كردند، آیا واقعاً چنین نظامی را برای افغانستان مناسب میدانند؟
سرانجام كنفرانس بینالافغانی دوحه پس از دو روز گفتوگو با نشر یک اعلامیه مشترک به پایان رسید. از آن جایی كه تعدادی از اشتراك كنندگان كنفرانس بینالافغانی قطر اعضای جامعه مدنی، بانوان، اصحاب رسانه و نمایندگان نسل نو بودند، توقع این بود كه آن ها خوب تر بتوانند از اصل جمهوریت و مردم سالاری دفاع كنند، اما اعلامیه مشتركی كه در پایان نشست منتشر شد، متاسفانه بیشتر بازتاب دهنده ادبیات طالبانی است تا گفتمان سیاسی – مدنی كه در كابل هوادار دارد.
در اعلامیه مشترک نشست قطر آمده كه همگان روی حاكمیت نظام اسلامی در افغانستان تاكید دارند. حاكمیت نظام اسلامی در افغانستان امری نیست كه كسی مخالف آن باشد. همین اكنون حكومت مبتنی بر قانون اساسی افغانستان یک حكومت اسلامی است. قانون اساسی افغانستان دین مردم افغانستان را اسلام و منبع قانونگذاری را فقه حنفی خوانده است. اما آنچه ابهام آمیز است منظور طالبان از نظام اسلامی است. زیرا در قرائت تندروانه طالبان از اسلام، جمهوریت و مردم سالاری جای نداشته و منظورشان از نظام اسلامی در واقع همان امارت طالبانی است. مثلی كه قرائت داعش از نظام اسلامی، نظام خلافت است. در قرائت طالبانی از اسلام، حقوق بشر و حقوق اساسی شهروندان و آزادیهای بانوان جای ندارد و اگر در اعلامیه هم از «حقوق بانوان» سخن رفته است، قید «مطابق اسلام» بر آن افزوده شده است. در قرائت طالبانی از اسلام، آنچه كه امروزه در دنیا به نام حقوق بانوان شناخته میشود، سیاست كفرآلود تلقی میگردد. در مصاحبهای كه باری مولوی جلیلالله مولوی زاده یکی از مقامهای رژیم پیشین طالبان، با احمدرشید روزنامهنگار پاکستانی داشته است از این برداشت چنین به صراحت سخن میگوید:«بگذارید ما بگوییم که سازمان ملل متحد خواهان چه نوع آموزشی است. این یک سیاستِ کفرآلود بزرگ است که چنین آزادی شرمآوری را به زنان میدهد، سیاستی که منجر به زناکاری میشود و مقدمه نابودی اسلام است.»
همچنان تاهنوز از زبان طالبان شنیده نشده كه از اصل انتخابات سخن گفته باشند. آنها انتخابات را به عنوان میكانیزمی برای انتقال قدرت به رسمیت نمیشناسند.
بنابراین، وقتی طالبان از حاكمیت نظام اسلامی صحبت میكنند، منظور شان بازگشت استبداد مذهبی و حاكمیت شلاق و تازیانه است. فعالان مدنی كه در قطر همراه با طالبان بر حاكمیت نظام اسلامی تاكید كردند، آیا واقعاً چنین نظامی را برای افغانستان مناسب میدانند؟ اگر چنین نظامی را مناسب میدانند نیاز به مذاكره نیست، بل مستقیم به دولت توصیه كنند كه به طالبان تسلیم شوند.
دیده میشود كه در كنفرانس قطر متاسفانه دفاع درستی از قانون اساسی افغانستان صورت نگرفته و اگر وضعیت به همین منوال ادامه یابد به زودی شاهد بازگشت امارت طالبانی خواهیم بود. بهتر است نسل خوشفكر افغانستان و تمام آنهایی كه دغدغه دمكراسی و مردم سالاری دارند در یک صف واحد برای دفاع از قانون اساسی بسیج شوند و نگذارند امارت طالبانی برگردد.
نظام سیاسی فعلی افغانستان اگرچه معایب خود را دارد، اما از تمام نظامهایی كه در تاریخ افغانستان تجربه شده، بهتر است. نگذارید این نظام با حاكمیت قرون وسطایی طالبان تعویض شود.