آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

جنوب آسیا و افغانستان؛ پالیسی بایدن چه خواهد بود

درحالی‌که رییس‌‌ جمهور منتخب جو بایدن برای تصدی ریاست‌ جمهوری ایالات متحده آماده می‌شود، آشناپنداری شدیدی در افغانستان و منطقه جنوب آسیا حس می‌شود. دولت جدید ایالات متحده به رهبری بایدن درست مانند دو دولت قبلی قول داده است که سیاست ایالات متحده در جنوب آسیا را تغییر دهد و برای منازعه چندین ساله افغانستان راه‌حل پیدا کند. درحالی‌که تلاش‌های خیرخواهانه رییس‌‌ جمهور بارک اوباما به گِل نشست و رییس‌‌ جمهور دونالد ترامپ نتوانست به وعده‌ خود عمل کند و نیروهای امریکایی را به خانه بازگرداند (در واقع اقدامات او منجر به تضعیف وزارت امور خارجه ایالات متحده شد) و برای ایجاد یک رویکرد مبتکرانه برای یک جنگ بی‌پایان، شاخه‌های مختلف دولتش را متحد کند، و با توجه به این‌که طالبان روز به روز بیشتر تشجیع می‌شوند، رییس‌ ‌جمهور بایدن باید استراتژی تازه و عملی‌تری را برای منطقه اتخاذ کند؛ استراتژیی که صرفاً بر مجبوریت نظامی و امنیتی نه، بلکه در همکاری با سازمان‌های بین‌المللی به ‌منظور دست‌یابی به اهداف مشترک بنا شده و شامل برنامه‌های اقتصادی و سیاسی آینده ‌محور باشد.

بایدن با خود نه‌تنها تجربه شخصی گسترده، تمایل به کار با متحدان امریکا و جاافتاده‌ترین مقامات سیاست خارجی ایالات متحده را به کاخ سفید می‌آورد، بلکه ثبات و پیش‌بینی‌پذیریِ را که در چهار سال گذشته کاخ سفید فاقد آن بود، نیز برمی‌گرداند. با این حال بایدن برای رسیدن به موفقیت در جنوب آسیا، نباید در پی تکرار تلاش‌های ناموفق رییس‌‌جمهورهای قبلی امریکا باشد، بلکه باید رویکرد کاملاً جدیدی را در قبال این منطقه روی دست بگیرد.
مردم امریکا پس از دهه‌ها جنگ به طور قابل درک و موجه از ادامه درگیری در جنگ افغانستان خسته هستند و توجه واشنگتن نیز بیشتر به چگونگی خارج کردن ایالات متحده از این منطقه معطوف شده است. اما یک رویکرد جدید که به موجب آن بشود ترکیبی از کمک اقتصادی و همکاری امنیتی را در این منطقه حفظ کرد، می‌تواند ایالات متحده را در ایجاد ثبات در افغانستان و منطقه جنوب آسیا کمک کند. در گذشته موثرترین رویکرد این بوده است که به‌جای تکیه بر همکاری با رهبران سیاسی و نظامی فاسد و معامله‌گر، به‌طور مستقیم روی مردم یک کشور سرمایه‌گذاری شود.
این رویکرد جدید باید بر اصول مشخص بنا و طبق آن پیش برده شود: اول، ایالات متحده نمی‌تواند به تنهایی از پس انجام این کار برآید، بلکه برای رسیدن به مجموعه‌ای از اهداف بلندمدت و مشخص برای کل منطقه، باید با شرکای خود موافقت کند. دوم‌، واشنگتن نباید برای حل این منازعه فقط به قدرت نظامی تکیه کند. دولت جدید باید بر نیازهای اقتصادی منطقه تأکید بیشتری داشته و تلاش‌های وزارت دفاع، امور خارجه و خزانه‌داری را به مثابه رویکرد کل دولت به کار گیرد. سوم، ایالات متحده باید از قدرت خود در سازمان‌های چندجانبه، مانند بانک جهانی، بانک توسعه آسیایی و صندوق بین‌المللی پول استفاده کند تا مزایای کمک‌های اقتصادی را به بالاترین میزان آن برساند و بار مستقیم مالیه‌دهندگان ایالات متحده را سبک کند. این امر سبب می‌شود که تمرکز از «گروه ویژه اقدام مالی هفت» که بر پول‌شویی و تمویل تروریزم نظارت می‌کند و توسط بازیگران منطقه‌ای مانند پاکستان قابل مجازات است، دور شود.
این رویکرد جدید مشابه رویکردی است که به بازسازی اقتصاد مرکزی برنامه‌ریزی‌شده‌ اتحاد جماهیر شوروی سابق در دهه ۱۹۹۰ کمک کرد؛ زمانی‌که بانک بازسازی و توسعه اروپا، جامعه اروپا، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول دست به دست هم دادند تا به سرعت نقشه اقتصادی و سیاسی اروپای شرقی را تغییر دهند. من در این تلاش‌ها بودم. تلاش‌هایی كه شامل ایجاد یک مركز آموزش مشترک در ویانا برای سرعت‌بخشیدن به كاركنان اصلی در اقتصادهای تازه ظهور بازار بود. برنامه‌های مشابه، احیای مجدد مسیرهای تجاری منطقه‌ای را به‌عنوان یک ضد وزنه‌ ظریف برای ابتکار عمل «یک کمربند، یک راه» بزرگ چین، امکان‌پذیر می‌کند. اما موفقیت همچنین وابسته به ثبات خواهد بود. برای این‌که كشور و منطقه‌ای بتواند جایگاه اقتصادی خود را به‌ دست آورد، لازم است که تعهد امریكا برای حفظ حضور نظامی در افغانستان به مدت چهارده ماه كه بخشی از توافق ماه فبروری با طالبان است، دست‌کم برای پنج سال تمدید شود.

رییس ‌‌جمهور منتخب بایدن تجربه عمیق خود از کار در خود این منطقه و «کاپیتول هیل» را برای انجام این کار همراه دارد. اما، همان‌طور که او نماینده رییس ‌‌جمهور اوباما در کاپیتول هیل و نماینده متحدان امریکا در جنوب آسیای بزرگ بود، به فردی مشابه برای ساختن اتحادهای جدید نیاز خواهد داشت. بایدن در کنگره نه‌تنها به همکاری سنا بلکه به همکاری کمیته‌های اصلی مجلس مانند امور خارجه، خدمات مسلح و کمیته انتخاب اطلاعات هم نیاز دارد. رییس‌‌ جمهور جدید همچنین باید برخی از ارتباطات خود را در میان جمهوری‌خواهان سنا احیا کند تا از حمایت آن‌ها نیز برخوردار شود. حتا سناتور لیندزی گراهام را که از نقش خود در حلقه داخلی ترامپ خوشنود بود، می‌توان تشویق کرد تا با بایدن در مورد اهداف مشترک شان در مورد افغانستان و پاکستان همکاری کند. به‌دلیل دیدارهای مکرر در طول این سال‌ها، هر دو آن‌ها در این دو کشور ارتباطات قوی دارند.
چالش افغانستان فوری است اما هند همچنان اولویت منطقه‌ای اصلی ایالات متحده برای اهداف اقتصادی و دفاعی به شمار می‌رود. با وجود نزدیک بودن نخست‌وزیر نارندرا مودی به رییس‌‌ جمهور ترامپ، دولت جدید ایالات متحده باید راهی برای حمایت از هند پیدا کند، زیرا که در هیمالیا، هند با چین متجاوز روبه‌رو است. هند به‌عنوان یکی از واردکنندگان عمده اسلحه در جهان و بازار بالقوه‌ کالا و خدمات ایالات متحده، حتا در هندو-اقیانوسیه که ممکن است اهداف متفاوت از ایالات متحده داشته باشد، متحد جذاب باقی خواهد ماند. با این حال، بایدن رییس‌ ‌جمهور منتخب و کاملا هریس، معاون ريیس ‌جمهور منتخب، هند را به‌دلیل اقداماتش در کشمیر مورد انتقاد قرار داده‌اند و گفته‌اند که دولت هند باید به کشمیری‌ها حق آزادی و انتخاب بیشتری بدهد. این موضع امکان دارد متحدان هندی بایدن و هریس را برنجاند، اما نباید همکاری نزدیک دو کشور را به خطر بیندازد.
دولت بایدن نیاز دارد با نظارت دقیق و محتاطانه بر کاهش تحریم‌ها به تهران انگیزه دهد و ایران را به میز مذاکره درباره برنامه هسته‌ای اش بازگرداند. در صورتی که نتیجه این مذاکره مثبت باشد، می‌تواند به بهبود اوضاع در افغانستان نیز کمک کند. تهران می‌تواند به عنوان محرک ثبات در غرب افغانستان عمل کند. در عین حال از میان برداشتن تحریم‌های ایالات متحده بر ایران، می‌تواند موجب آغاز مجدد تجارت نفت و گاز بین ایران و هند و پاکستان شود و محرکه اختلاف در روابط امریکا و چین را از بین ببرد. اقتصاد در اینجا هم کلید اصلی است، اما ایالات متحده این امتیازات را باید با اطمینان از گرفتن نتایج عملی و ملموس در منطقه واگذار کند.
دولت جدید همچنین باید درک کند که جنوب آسیا از نظر مسیرهای مسافرتی و تجارتی یکی از مناطق کمتر توسعه‌یافته جهان است. ایالات متحده باید فعال‌سازی «طرح جاده جدید گراند ترنک» را که با زیربنای توسعه‌یافته کابل را به داکا وصل و موانع تجاری را برمی‌دارد، به ‌طور جدی مد نظر بگیرد. توسعه این شاهراه باستانی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی باعث گسترش سرمایه‌گذاری‌های محلی و آرام‌شدن تنش‌های منطقه‌ای می‌شود. این ابتکار می‌تواند با ایجاد مسیر دسترسی به انرژی ارزان ترکمنستان و تاجیکستان از طریق خاک افغانستان، سبب ایجاد وابستگی‌های متقابل و وضعیت برد-برد برای همه کشورهای دخیل در منطقه شود. بانک توسعه آسیایی قبلا در برنامه‌ریزی برای این پروژه‌های زیربنایی، سرمایه‌گذاری کرده است و این ابتکار عمل می‌تواند بخشی از شاخه اصلی افغانستان برای کریدور اقتصادی چین و پاکستان باشد. به‌ جای تمرکز صرف بر ابزارهای نظامی، پروژه‌هایی از این دست، روش بسیار موثرتری برای مقابله با گسترش نفوذ چین در منطقه است.
علاوه بر همه‌ این کارها، دولت جدید باید وزارت امور خارجه ایالات متحده و به ‌ویژه دفتر آسیای جنوبی و مرکزی وزارت را بازسازی و احیا کند. این امر می‌تواند با انتصاب یک دستیار دایمی وزارت خارجه در امور آسیای جنوبی و مرکزی آغاز شود و در انتصاب‌های سفیر در منطقه، تجدید نظر شود تا سفیران تمام‌وقت و دارای صلاحیت بیشتر، در ارتباطات قوی با کاخ سفید بتوانند به تحول روابط کمک کنند. کارمندان شورای امنیت ملی در کاخ سفید می‌توانند از حضور یک معاون وزیر در خزانه‌داری، به‌ عنوان شخص اصلی منطقه در جلسات مهم، بهره‌مند شوند. این اقدام‌ها به هماهنگی سیاست‌های ایالات متحده که در سراسر منطقه با یک صدا صحبت ‌کنند، کمک می‌کند.

انجام هیچ یک از این کارها آسان و سریع نخواهد بود. اما ایالات متحده می‌تواند با داشتن هدف روشن، روابط خود با کشورهای جنوب آسیا را بر مبنای اعتماد و احترام بازسازی کند. در این جریان واشنگتن وابستگی‌اش را به روابط نظامی که از سال ۲۰۰۱ نتوانسته به درگیری‌ها در این منطقه پایان دهد، کنار بگذارد. با شروع دوره ریاست‌ جمهوری بایدن باید آماده شود تا به‌ جای دنبال کردن مسیر ناموفق رؤسای جمهور پیشین ایالات متحده، مسیر جدیدی را ترسیم کند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا