جنگ در افغانستان؛ چند نسل تاوان خواهد داد!
کشورهای ذیدخل در قضایای افغانستان میتوانند نقش موثری را در تسهیل این روند داشته باشند تا مذاکرات بینالافغانی تحت رهبری حکومت افغانستان به نمایندگی از ملت افغانستان برگزار گردد تا بالاخره به این روند خونین و منفور نقطه پایان گذاشته شود.
جنگ، واژهای که در طول تاریخ زندگی بشر از بشریت قربانی گرفته و میلیونها خانواده را مغموم و داغدار نموده است. این پدیده منفور چهره کریه و زشت خود را همواره به نمایش گذاشته که نتیجه آن قربانی شدن صدها هزار تن از شهروندان کشورهای مختلف جهان بوده است.
این عملکرد منفور که در نتیجه تمامیتخواهی، خودخواهی و ایدههای امپریالیستی برخی کشورها و جناحها به وجود میآید، در افغانستان نیز دیر زمانیست که جولان کرده و نابسامانی و ویرانیهای ظلمانی را پدید آورده است. در دو دهه اخیر تلاشهای پیدا و پنهانی در خصوص مذاکرات صلح افغانستان از سوی حلقات و کشورهای مختلف انجام شده و اما هیچ کدام این نتوانستند این خواست و نیاز اساسی کشور را به سرمنزل مقصود برسانند.
بدون تردید این جنگ را پایانیست و این فجایع را انجامی؛ اما اگر بخواهیم بیشتر در مورد آن واکاوی کنیم، باید به تاریخ نگاهی افگنده و به پدیده منفور جنگ در برخی کشورها نظری بیندازیم.
جنگ جهانی اول که از سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ ادامه پیدا کرد یکی از خونینترین جنگهای جهانی در تاریخ بشر شناخته میشود. تمام قدرتهای بزرگ جهان در این جنگ حضور داشتند و به دو گروه متخاصم تقسیم شده بودند. تخمین زده میشود آمار تلفات جنگ جهانی اول بیش از ۵۰ میلیون نفر باشد. این جنگ هشت تا ده میلیون قربانی نظامی و شش تا هفت میلیون قربانی غیرنظامی بر جای گذاشت. شمار مجروحان این جنگ حدود ۲۰ میلیون نفر برآورد شده است. در نتیجه جنگ جهانی اول سه انقلاب در روسیه و آلمان روی داد و چهار امپراتوری بزرگ یعنی نظام تزاری در روسیه، نظام قیصری در آلمان، پادشاهی دانوب در اتریش ـ مجارستان و نیز امپراتوری عثمانی فروپاشیدند. اکنون بیش از ۱۰۰ سال از این جنگ خونین میگذرد و اما تاریخ خونینترین حکایت را از آن دارد. همچنین جنگ جهانی دوم که دومین جنگ جهانی بود و از سال ۱۹۳۹ تا سال ۱۹۴۵ ادامه یافت. بیشتر کشورهای جهان از جمله قدرتهای بزرگ در این جنگ شرکت کردند و کمکم در قالب دو اتحاد نظامی در برابر هم قرار گرفتند. رقم کشتهشدگان جنگ جهانی دوم که مرگبارترین نبرد تمام تاریخ است، بین ۵۰ تا ۷۰ میلیون نفر تخمین زده میشود.
جنگ خونین کولمبیا، کشوری که حدود ۵۲ سال در جنگ و بحران بهسر برد، اما سرانجام بر اساس طرح همهجانبه و مورد قبول همه جوانب بهشمول گروههای مخالف مخصوصاً شورشیان «فارک» که طرف اصلی جنگ با حکومت کولمبیا بود و نهادهای مختلف سیاسی در این کشور، صلح برقرار شد.
همچنین جنگ شوروی در افغانستان از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ ادامه یافت، یک دهه جنگ طولانی میان نیروهای اشغالگر شوروی سابق و مجاهدین بود که بیش از یک میلیون قربانی گرفت، اما سرانجام در نتیجه مقاومت سرسخت افغانها، نیروهای شوروی مجبور شدند این کشور را ترک کند. با این حال نام افغانستان همواره تداعیکننده خاطرهای تلخ در اذهان روسها است که در ادبیات سیاسی روسیه از آن تحت عنوان «سندروم افغان» یاد میشود.
میتوان گفت که جنگها در سرزمینهای گوناگون، توسط گروهها و کشورهای گوناگون و در دورههای زمانی گوناگون تاریخ رخ داده است؛ تنها قربانیان و زیاندیدگان آن انسانهای غیر نظامی و بیگناه بودهاند.
اکنون که افغانها با یک گروه مخالف افغانستانی مواجه هستند و حدود دو دهه در ستیز با آنان بسر میبرند، تردیدی نیست که این درگیریها نیز ختم خواهد شد، اما این اصل نیاز به طرح واضح و مشخص پیرامون صلح دارد. از آنجایی که در گذشتهها نیز حرکتهای پیرامون صلح انجام شده، اما بیشتر آنها محکوم به شکست بوده، یکی از دلایل عمده آن عدم حضور حکومت افغانستان بوده و خواهد بود. به صراحت میتوان گفت که افغانها خود میتوانند مشکلات خود را حل کنند و کشورهای ذیدخل در قضایای افغانستان میتوانند نقش موثری را در تسهیل این روند داشته باشند تا مذاکرات بینالافغانی تحت رهبری حکومت افغانستان به نمایندگی از ملت افغانستان برگزار گردد تا بالاخره به این روند خونین و منفور نقطه پایان گذاشته شود.
از سویی هم، از آنجایی که به نظر میرسد روند صلح از ناحیه اجماع ملی اندکی آسیبپذیر است. به تازگی طلوع نیوز از طرح هفت مرحلهای رییس جمهور غنی پیرامون صلح پرده برداشت. طرح هفت مرحلهای رییس جمهور غنی برای رسیدن به صلح، به موضوعات داخلی و خارجی پرداخته است و برای پایدار بودن صلح به تقویت نیروهای مسلح ملی تاکید کرده است.
این برنامه هفت مرحله دارد و در این هفت مرحله به مسایلی چون بیرون شدن نیروهای امریکایی از افغانستان، همکاریهای پس از خروج این نیروها در پیکار با هراسافگنی، آغاز گفتوگوهای میانافغانی، آتشبس میان طرفهای درگیر، رسیدگی به مشکلات تمامی بخشهای افغانستان و نقش مردم در ساختارهای سیاسی آینده پرداخته شده است.
این برنامه بر سه بخش متمرکز است. بخش نخست آن را مذاکره با امریکا، طالبان و پاکستان دربر میگیرد. در بخش دوم هم از مباحثه با کشورهای منطقه و جهان و سازمانهای بینالمللی، در پیوند به صلح، سخن گفته شده است و در بخش سوم نیز دربارۀ فوریت تلاشهای صلح تأکید شده است.
به نظر میرسد که جوانب مختلف از این طرح راضی هستند و انتظار میرود که همه موارد یاد شده عملی و افراد و گروههای ذیدخل آن را بپذیرند. خواستهها بر این استوار است که سیاسیون افغانستان با یک توافق دیدگاه در کنار حکومت افغانستان به مصاف گفتوگو با طالبان بروند. همچنین طالبان از خر شیطان پیاده شده و به مذاکرات مستقیم با حکومت افغانستان لبیک بگویند تا باشد به یک صلح دوامدار، همه شمول و افغانستان عاری از خشونت و جنگ دست پیدا کنیم.