حادثه میرزا اولنگ؛ آیا به فاجعه عادت کردهایم؟
در پی سقوط روستای «میرزاولنگ» توسط طالبان در روز شنبه هفته روان، طالبان ۶۰ نفر را کشته و عدهای را نیز با خود بردهاند. میزاولنگ حدود ۲۰ کیلومتر با شهر سرپل فاصله دارد و منطقه استراتیژیکی است که تصرف آن راه را برای ورود به مرکز ولسوالی صیاد باز خواهد کرد. با تصرف ولسوالی صیاد راه برای تصرف شهر سرپل هموار خواهد شد. بیش از دو سال میشود که مردم میزاولنگ در برابر طالبان ایستادگی کردهاند. رویداد خونین در میزاولنگ و حمله بر این منطقه استراتیژیک نه تنها برای حکومت که برای مردم عام نیز قابل پیشبینی بود و قبل از سقوط این منطقه برخی رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی در شمال بارها نسبت به رویداد حادثهی خونین در این منطقه هشدار داده بودند، ولی دولت نهتنها توجهی در این قسمت نشان نداد که با وجود گذشت سه روز از این حادثه خونین هنوز هیچ اقدامی نکرده است.
ابتداییترین وظیفه یک دولت تامین امنیت شهرونداناش است. در ماده پنجم قانون اساسی افغانستان آمده است:« تطبيق احکام اين قانون اساسی و ساير قوانين، دفاع از استقلال، حاکميت ملی و تماميت ارضی و تامين امنيت و قابليت دفاعی کشور از وظايف اساسی دولت میباشد.» اما متاسفانه که دولت نهتنها در دیگر قسمت وظایف خود از جمله: توسعه، آموزش و پرورش، تضمین حقوق زنان و رفع نابرابریهای اجتماعی و تبعیض… ناکام بوده، که در ابتداییترین وظیفه خود یعنی «تامين امنیت» نیز ناکام بوده است. طبق گزارش هیئت معاونت ملل متحد در افغانستان(یوناما) از آغاز سال ۲۰۰۹ تا سال ۲۰۱۶ در حدود ۲۲۹۴۱ نفر کشته و ۴۰۹۹۳ نفر زخمی شدهاند. هرچند براساس گزارش تحقیقی توسط انستیتوت مطالعات بینالمللی واتسون دانشگاه براون ایالات متحده امریکا زیر عنوان «هزینههای جنگ» که در سال ۲۰۱۵ نشر شد، آمار تلفات را از سال ۲۰۰۱ میلادی که نیروهای زیر رهبری امریکا حکومت طالبان را سقوط دادند تا سال ۲۰۱۴ میلادی نزدیک به صد هزار تن کشته و به همین مقدار زخمی اعلام کردهاند. این خود آماری است بسیار بالا و دردآور. طبق گزارش سازمان ملل متحد بیشتر تلفات را حملات زمینی و انتخاری و بمبگذاریهای کنار جاده داشته است. به گزارش سازمان ملل متحد تلفات ملکی در نیمه نخست سال ۲۰۱۷ میلادی به اوج رسیده است. براساس این آمار در شش ماه گذشته ۱۶۶۲ فرد ملکی کشته و ۳۵۰۰ تن دیگر زخمی شدهاند و این درحالی است که پس از انتشار این گزارش تاهنوز انفجار و انتحاریهای زیادی در پایتخت کشور و دیگر ولایت اتفاق افتاده است و اکنون حادثه خونین و دلخراش میزاولنگ را شاهد هستیم. کاوه جبران یکی از شاعران و نویسندگان سرشناس این جغرافیای فاجعه، در پروفایل فیسبوک خود نوشته است:« دیریست مرگ صرفاً یک واژه است. معنایی را بر نمیتابد و ما همینطور مرگ فجیع و بیمعنای همدیگر را تماشا میکنیم. با شانههای آویخته و سرهای فروافکنده. با پروفایلپیکچرهای رنگینِ غنی تنها نیست.»
و به راستی چنین استٰ؛ دیریست مرگ و آمار مرگ صرفاً یک واژه و یک عدد شده است و هیچ معنایی را بر نمیتابد و ما تنها نظارهگر این فجایع هستیم؛ طوری که انگار دیگر چیزی را در ما بیدار نمیکند. طوری که انگار به آن عادت کردهایم. ولیام جیمز روانشناس امریکایی مینویسد:« عادات همان عواملیاند که به ما امکان میدهند کاری را برای نخستینبار با سختی انجام دهیم، اما همان کار برایمان بهزودی آسان و آسانتر میشود تا در نهایت تقریباً بدون هیچگونه هشیاری خاصی آن عمل را انجام میدهیم.» از این تعریف چنین میشود نتیجه گرفت که کشتار دستهجمعی هموطنان مان برای ما هرچند در ابتدا سخت بوده، اما رفته رفته با تکرار آن، چنان به این کشتارعادت کردهایم که دیگر نه به آن فکر میکنیم و نه به علت شکل گرفتن آن میاندیشیم و بدون هیچ نوع هشیاری به عملِ نظارهگر بودن میپردازیم. ارسطو معتقد بود «ما همانی هستیم که مکرر انجام میدهیم.» و این تعریف دقیقی است اگر ما همینگونه فقط نظارهگر این فجایع باشیم و نخواهیم آن را تغییر دهیم، تا ابد همینگونه که هستیم باقی خواهیم ماند، زیرا عمل مکرر ما فقط نظارهگر بودن، بوده است.
مهدی سرباز- خبرگزاری دید