حضور نظامی امریکا در افغانستان؛ آزمایشگاه جنگ یا مبارزه با تروریزم
طی نزدیک به دو دهه گذشته، مهمترین بهانه لشکرکشی امریکا به کشورهای منطقه به ویژه افغانستان، مبارزه با تروریزم بوده که پس از ۱۶ سال، افغانستان نه تنها از چنگ گروههای تروریستی خلاصی نیافته بلکه به موجب حضور نیروهای امریکایی به مهمترین پناهگاه عناصر تروریستی تبدیل شده است.
افغانستان مدام با حملات تروریستی مواجه بوده که متاسفانه جان هزاران شهروند و سرباز این کشور را تا امروز گرفته است و ما شاهد آنیم که بار دیگر این موج حوادث تروریستی در هفتهها و ماههای اخیر افزایش یافته که در پی آن بازهم صدها نفر کشته و هزاران نفر زخمی شدهاند.
میخواهم بگویم که اگرچه در حال حاضر گوشهای ما با واژههای انفجار، انهدام، انتحار و کشتار در قلب شهرها وجای جای این خاک چنان عادت کرده که گویی شرایطی کنونی ما وضعیتی طبیعی است، اما از آنجایی که هیچ وضعیت اجتماعی و سیاسی ازلی و ابدی یا طبیعی نیست و هر پدیده اجتماعی تاریخی دارد، با نگاهی به گذشته میتوان تا حدی به نقطه آغاز و بیشتر به عوامل دخیل در ایجاد شرایط کنونی افغانستان پی برد.
درین تحلیل به شکل کوتاه دوران ۱۶سال حضور نظامی امریکا در کشور بررسی شده و نتیجهگیری وقضاوت به دوش خواننده مطلب است.
۲۰۰۱ میلادی، آغاز جنگ علیه تروریزم
در ۷ اکتوبر ۲۰۰۱ کمتر از یک ماه پس از حملههای ۱۱ سپتمبر به امریکا، پس از اینکه گروه طالبان حاضر نشد «اسامه بن لادن» رهبر گروه تروریستی القاعده را تحویل امریکا دهد، جرج دبلیو بوش رییس جمهور وقت امریکا به بهانه مبارزه با تروریزم فرمان آغاز عملیاتی را موسوم به «آزادی پایدار» علیه طالبان صادر کرد؛ در آن زمان امریکا، گروه القاعده را متهم اصلی حوادث ۱۱ سپتمبر سال ۲۰۰۱ معرفی کرد.
در عرض چند هفته، نیروهای ایتلاف به فرماندهی امریکا، حکومت گروه طالبان را سرنگون کرد (طالبان از سال ۱۹۹۶ تا سال ۲۰۰۱ کنترل قدرت مرکزی را در کشور به دست داشتند.).
امریکا تا ماه نوامبر نزدیک به هزار نیروی نظامی خود را به خاک افغانستان اعزام کرد که این تعداد تا پایان سال ۲۰۰۲ به بیش از ۱۰هزار نفر رسید.
تنها استدلال رسمی آن زمان مقامات امریکایی برای افزایش نیروهای نظامی خود در افغانستان یک چیز بود، مبارزه با گروههای تروریستی در خاک افغانستان و بازگشت آرامش و امنیت به این کشور.
۲۰۰۳-۲۰۰۸، قدرتگیری طالبان و افزایش نیروهای امریکایی:
امریکا پس از بههمریزی سازمان اجتماعی سیاسی افغانستان در سال ۲۰۰۳ در چارچوب شعار «مبارزه با تروریزم»، اینبار اعلام کرد که مهمترین پایگاه مبارزه با تروریزم در منطقه است، بنابراین لولههای تانک و تفنگ را به سمت بغداد و صدام، دیکتاتور عراق گرفت.
در فاصله لشکرکشی دبلیو بوش به عراق، طالبان و دیگر گروههای مسلح درافغانستان بار دیگر نیروهای خود را در پایگاههایشان در جنوب و شرق کشور سازمان دادند.
در سال ۲۰۰۸ فرماندهی نیروهای زمینی امریکا در افغانستان، خواستار طرح راهبردی برای مقابله مؤثر با گروه طالبان شد و جورج بوش رییسجمهور وقت، دستور اعزام نیروهای نظامی بیشتری را به افغانستان صادر کرد و تا نیمه سال ۲۰۰۸ شمار نیروهای امریکا در خاک افغانستان به ۴۸۵۰۰ نفر افزایش یافت.
۲۰۰۹، اوباما و باز هم افزایش نیرو:
در سال ۲۰۰۹ باراک اوباما در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری امریکا وعده داده بود تا دو جنگ عراق و افغانستان را پایان دهد. در همان ماههای نخستین ریاست جمهوری خود، شمار سربازان امریکایی را در افغانستان به ۶۸ هزار نفر افزایش داد و در ماه سپتمبر این تعداد نیرو ناگهان به ۱۰۰ هزار نفر رسید.
استدلال دولت امریکا برای افزایش روزافزون شمار نیروهای نظامی خود در خاک افغانستان باز طی همه این سالها تنها یک توجیه تکراری و کسلکننده بود: نابودی سریعتر طالبان و دیگر گروههای تروریستی و همچنین تقویت نهادهای اجتماعی و سیاسی افغانستان.
۲۰۱۴: پایان عملیات نظامی:
در سپتمبر ۲۰۱۴ دولت افغانستان توافق امنیتی دوجانبهای با امریکا و سازمان ناتو امضا کرد؛ براساس این توافق شمار سربازان خارجی در افغانستان میبایست تا ۱۲۵۰۰ نفرکاهش می یافت که ۹۸۰۰ نفر از آنها امریکایی بود و حتی اوباما وعده داد تا سال ۲۰۱۷ این تعداد را به کمتر از ۸ هزار نفر کاهش دهد.
از ابتدای سال ۲۰۱۵ نیروهای امریکایی دو وظیفه عمده را برای خود قایل بودند: عملیات «ضدتروریستی» علیه گروه القاعده و همچنین آموزش نیروهای افغان.
۲۰۱۵، امریکا شفاخانهها را بمباران میکند:
در روز سوم اکتوبر سال ۲۰۱۵، همزمان با درگیری شدیدی بین ارتش افغانستان و گروههای مسلح، جنگندههای امریکایی در حملهای، یک شفاخانه را در ولایت کندزدر شمال کشور بمباران کردند که در پی آن ۴۲ بیمار این شفاخانه کشته شد. سازمان پزشکان بدون مرز این شفاخانه را اداره میکرد.
اپریل ۲۰۱۷، پرتاب مادر بمبها در ننگرهار:
ارتش امریکا در ۱۳ اپریل ۲۰۱۷، بزرگترین بمب غیر هستهای را که تاکنون در میدانهای جنگ به کار رفته، در افغانستان آزمایش کرد. امریکا مدعی شد که این بمب را در تونلهای زیرزمینی گروه داعش در شرق کشور منفجر کرده است.
فبروری-اگست ۲۰۱۷، راهبرد جدید:
در یکم فبروری ۲۰۱۷، دولت امریکا در گزارشی مدعی شد تلفات نیروهای افغان در مبارزه با گروههای مسلح و تروریستی در مقایسه با سال پیش، ۳۵ درصد افزایش یافته است.
چند روز پس از این گزارش، در روز ۹ فبروری جنرال جان نیکلسون فرمانده نیروهای امریکایی و سازمان ناتو در افغانستان، با حضور در کنگره امریکا هشدار داد که نیروهای امریکایی در افغانستان به بنبست رسیده و باید هزاران نیروی نظامی جدید به این کشور اعزام شود و سرانجام، دونالد ترامپ در یکم اگوست ۲۰۱۷ طی سخنانی در تشریح راهبرد جدید امریکا در افغانستان، اعلام کرد که این کشور نیروهای نظامی خود را در افغانستان افزایش میدهد؛ پس از سخنرانی ترامپ، جیمز متیس وزیر دفاع گفت که امریکا و چند کشور متحدش نیروهای خود را در افغانستان تقویت میکنند.
چند روز پس از اعلام راهبرد جدید امریکا در افغانستان، مقامات کاخ سفید اعلام کردند که دولت ترامپ تصمیم گرفته ۳۹۰۰ نیروی نظامی دیگر به نیروهای خود در افغانستان اضافه کند.
بیش از ۱۶ سال است که نیروهای نظامی امریکا در افغانستان حضور دارند و همیشه هم «مبارزه با تروریزم» را مهمترین بهانه حضور خود درکشور اعلام کردهاند؛ صرفنظر از هدف اصلی امریکا از افزایش و کاهش حضور نظامی خود در افغانستان و حتی انفجار بزرگترین بمب غیر هستهای جهان در کشور، موسوم به «مادر بمبها»، با بررسی کوتاه کارنامه امریکا در ۱۶ سال گذشته و وضعیت کنونی کشور، بهسادگی دروغ مبارزه با تروریزم و نابودی گروههای تروریستی در افغانستان آشکار میشود، چرا که امنیت و ثبات کشور ما نسبت به ۱۶ سال گذشته نه تنها افزایش نیافته بلکه حتی کشور، به گواه خبرهای هرروزه انفجار و کشتار در جای جای کشور، به یکی از مهمترین پناه گاهای گروههای تروریستی تبدیل شده است.
منبع : سایت تحلیلی میزان