حقّ شهروندی؛ حرام برای ما؟ حلال برای پاکستان!
خبرگزاری دید – صلاح حکومت در مصلحت با مردم است و تن دادن به خواست های مشروعی که جهان امروز؛ آنها را به عنوان اصول حقوق انسانی می شناسند ــــ حقوق شهروندی، حق تحصیل، حق کار، حق مشارکت در موضوعات مرتبط با اجتماع و ….. یا همان حق زندگی ـــــــــ!؟
انتخابات پارلمانی پاکستان با تمام فراز و فرود خود به پایان رسید گرچه با حوادث بیشمار امنیتی و سیاسی روبه رو بود اما آنچه که حائز اهمیت است اشتراک چهرههای شناخته شدهی جامعه پاکستان چون مولوی فضل الرحمان مخالف روندهای دموکراتیک درافغانستان درآن بود.
مولوی فضل الرحمان رهبر حزب جمعیت العلمای پاکستان ؛ از علمای تندروی آن کشورهرازگاهی افغانستان را دارالحرب خوانده و فتوای جهاد علیه مردم آن را صادر می کرد و یا هم گاهی طا-لبان پاکستانی را مجاهد و افغانستانی را تروریست خطاب می نمود.
همچنین وی؛ آموزش دختران را در افغانستان حرام می داند .
مولانا فضل الرحمن نمونه ای بارز از یک شخصیت سودجو و فرصت طلبِ قابل توجه و مهم از سیاستهای پاکستان است. به نحوی که می توان گفت فرصت طلبی این چهره به گونه ای ایده آل با عملگرایی تشکیلات دولتی نیمه اسلام گرا- نیمه مدرنیست در پاکستان، که با توجه به شرایط مانند آفتاب پرست رنگ عوض کرده، تناسب و تطابق کامل دارد.
از سویی مولانا در برخورد با طا-لبان و دیگرعناصر شبه نظامی در پاکستان و افغانستان از برتریِ خاصی برخوردار بوده است؛ چراکه او ریاست و نظارت بر شبکه بزرگی از حوزه های علمیه دیوبندی در جامعه پاکستان را برعهده دارد، جایی که اکثر رهبران طا-لبان افغانستان به عنوان بخشی از دوره آموزشی در درس نظامی آموزشیِ رایج و معمول در مدارس محافظه کار پاکستان، تحصیل کرده و آموزش دیده اند.
اما همین مولانا فضل الرحمان با قدرت رسوخ خود در میان طا-لبان، پیرو سیاستهای متمرکز کج مدارانهی اسلام آباد هیچ گاه برای جلوگیری از شیوع جنگ و خونریزی در کشورما کاری نکرده است بلکه با اظهار نظرهای خصمانه ی خود آتش این جنگ ها را نیز شعله ور مینمود.
اما آنچه که برای ما حائزاهمیت است بازی دو گانهی پاورهای فکری سیاسی پاکستان در قبال مردم افغانستان است.
سیاست گذاری اسلام آباد در خاک کشور ما همیشه با نگاه ستیزه جویی اجین شده است. روندهای دموکراتیک چون – انتخابات ، حق آموزش، حقوق بشر، مردم سالاری، شهروند محوری – و ده ها مفهوم کلیدی نظام دموکراسی برای مردم افغانستان حرام اما برای پاکستان حلال است.
این تناقض در سیاست سیاستمداران پاکستانی در قبال افغانستان همیشه مشهود بوده است که قسمتی از آن به موضع ضعف و ناتوانی حکومتهای افغانستان در قبال اسلام آباد و قسمتی از آن مرتبط به نفوذ پاکستان توسط مهره های دیرینهشان در بدنهی حکومتهای وقت کابل است.
حال با توجه به نزدیکی خط فکری قسمت اعظمی از گروه حاکم با افرادی چون مولوی فضل الرحمان، چگونه می توان از حکومت سرپرست فعلی انتظاریک رویکرد معتدل و به دور از سنتها و خصومتهای دیرینه داشت!
این شدنی ست! اما در چهارچوب مد نظر داشت منافع ملی بر اساس واقعیتهای عینی جامعهی افغانستان نه نسخه پیچیهای مغرضانهی کشورهای بیرونی.
صلاح حکومت در مصلحت با مردم است و تن دادن به خواست های مشروعی که جهان امروز؛ آنها را به عنوان اصول حقوق انسانی می شناسند ــــ حقوق شهروندی، حق تحصیل، حق کار، حق مشارکت در موضوعات مرتبط با اجتماع و ….. یا همان حق زندگی ـــــــــ!؟