حكمتيار عليه دشمن اسرایيل
چند وقت پیش مسئله بیعت حکمتیار با داعش در رسانهها مطرح شد. گفته میشد که حزب اسلامی او با داعش پیوسته و سربازگیری برای این گروه تروریستی را به عهده دارد.
دقیقاً پس از اعلام به رسمیت شناختن « قدس » به عنوان پایتخت اسراییل از سوی امریکا و انتقال سفارت آن کشور از « تلابیب » به بیتالمقدس که احساسات مسلمانان جهان را بر ضد ترامپ به اوج رساند و به رغم مواضع محکم جمهوری اسلامی ایران و ترکیه علیه ترامپ و فرمان او مبنی بر انتقال سفارت کشورش به قدس و تجاوز و تعدی اسراییل بر ملت فلسطین، گلبدین حکمتیار که معروف است به ایراد دیدگاههای عجیب، امروز در میان هوادارانش در ولایت خوست بر ایران تاخت و این کشور را به همراهی با دشمنان اسلام و مسلمانان متهم کرد.
گذشته از این که حرفهای حکمتیار در مورد ایران درست است یا نه، موضعگیریهای اخیر او را میتوان از دو منظر دیگر نیز بررسی کرد
نخست مسئله انتخابات پارلمانی سال آینده است که رقابت سختی را میان احزاب سیاسی و جناحهای درگیر در مسایل انتخاباتی رقم خواهد زد.
دوم مسئله شکست داعش در عراق و سوریه، موضوع انتقال آن به افغانستان و زمزمههایی که در مورد بیعت رهبر حزب اسلامی با این گروه تروریستی جاریست.
در مسئله انتخابات ، حزب اسلامی حکمتیار به دنبال به دست آوردن اکثریت مجلس نمایندگان و دور زدن رقبای سیاسی این حزب است. پلان او این است که اکثریت را در مجلس به دست گیرد و راهش را برای نفوذ در کابینه، سطوح تصمیمگیری امنیتی و سرانجام انتخابات آینده ریاست جمهوری هموار کند.
کارنامه گذشته آقای حکمتیار در دست چپش است و این موضوع را به خوبی درک کرده که با احساساتی کردن مردم و ایراد شعارهای قومی – حزبی نمیتوان رای به دست آورد؛ چنانچه واکنش مردم خوست در برابر سخنان امروز او گویای همه چیز است.
پس میرود به سوی « توهم توطیه » و مسایل مذهبی. از زمانی که پاکستان تاسیس شد و مسئله آب میان افغانستان و ایران حل ناشده ماند، برف مشکلات افغانستان به بام دو همسایه جنوبی و غربی انداخته میشود. « توهم توطیه » همین است. در گوش هر کودک این جغرافیا تا پیری خوانده میشود که « همسایهها نمیگذارند افغانستان آرام شود» و انگشت گذاشتن روی این نقطه « نعرههای تکبیر» مخاطبان را به اوج میرساند.
اکنون که انتخابات در پیش است باید به دنبال رای مردم بود. این است که حکمتیار به ایران میتازد و آن کشور را متهم به ایستادن در کنار « کفار» و مقابله با « اسلام » میکند تا از یک جانب خودش را محافظ « منافع ملی » وانماید و از جانب دیگر « حسنك غمکش » اسلام؛ این جاست که « پوپولیزم» به درستی تعریف میشود.
او به خوبی میداند که مردم افغانستان چندان به اطلاعات دسترسی ندارند و از قضایای منطقه و جهان به درستی سر در نمیآورند. خاصیت توده درتمام دنیا همین است.
شایعات همیشه هم دروغ و دور از واقعیت نیست، حتماً مثل معروف « تا نباشد چیزکی کی بسازند چیزها» را شنیدهاید.
چند وقت پیش مسئله بیعت حکمتیار با داعش در رسانهها مطرح شد. گفته میشد که حزب اسلامی او به داعش پیوسته و سربازگیری برای این گروه تروریستی را به عهده دارد.
ایران با داعش دشمنی « ایدئولوژیک » دارد و نمیتواند در کنار آن بایستد، پس ناگزیر در برابر آن قرار میگیرد. ولی چرا حکمتیار از این مسئله ناخشنود است. طبیعی است که مسئله بیعت حکمتیار با داعش، انتقال و جابجایی فراریان این گروه در افغانستان و کمپاینهای انتخاباتی این ناخشنودی را بر میانگیزد. ارتباط حزب اسلامی با وهابیت و گروههای تندرو نیز عامل دیگری است که بر موضعگیریهای وي تاثیر میگذارد و او را نماینده غیر رسمی تفکر وهابی، تکفیری داعشی و بازیهای استخباراتی منطقه و جهان ساخته است.
ظاهر شکوهمند- خبرگزاری دید