حمله به بامیان؛ حمله به قلب امنیت کشور
راحل موسوی- خبرگزاری دید
دو انفجار در عصر روز سه شنبه چهارم قوس در مرکز بامیان، جان دستکم ۱۸ نفر را گرفت و ۵۸ تن دیگر را زخمی کرد.
تاکنون گروهی مسئولیت این حملات را بر عهده نگرفته، اما وقوع انفجارهایی از این نوع در بامیان که در ۱۹ سال گذشته بیسابقه است، نشاندهنده پیچیدگی و گستردگی ابعاد ناامنی در کشور است؛ به گونهای که اکنون دیگر حتی امنترین ولایتهای افغانستان نیز از تیررس عوامل تروریستی بیرون نیست.
حمله تروریستی به بامیان، واکنشهای زیاد داخلی در پی داشت. در این میان، ارگ و سپیدار اما این حمله را حمله به صلح و ثبات کشور دانستند.
ارگ ریاست جمهوری در واکش به این حمله گفت که طالبان و سایر گروههای تروریستی متاسفانه در این اواخر با تشدید خشونت در نقاط مختلف کشور، افراد ملکی را هدف قرار میدهند و تاسیسات عامالمنفعه را آسیب میرسانند.
قصر سپیدار نیز گفت که «این حمله تروریستی، ناروا، ظالمانه و ضد بشری را با شدیدترین کلمات محکوم میکند. حمله به غیرنظامیان بیگناه، شامل کارگران و زحمتکشان روی جاده جنایت جنگی است و هیچ توجیه انسانی، اخلاقی و اسلامی ندارد».
بامیان از امنترین ولایات افغانستان در نوزده سال گذشته بود. در این مدت، حتی یک مورد انفجار تروریستی در این ولایت باستانی اتفاق نیفتاده بود، اما اخیراً و به دنبال امضای توافقنامه صلح امریکا با طالبان که انتظار میرفت به موجب آن سطح خشونتها به صورت چشمگیری کاهش پیدا کند، ناامنیهای تروریستی در سراسر کشور، به صورت بیپیشینهای افزایش یافته و موج گسترده و هردم فزاینده آن چندان در حال گسترش است که حتی بامیان را نیز درنوردید و با به خاک و خون کشاندن دهها شهروند بیگناه بامیانی، زنگ خطر را پرصداتر از گذشته به صدا درآورد.
حمله به بامیان دستکم دو انگیزش مهم و مبنایی را به عنوان هدف محوری این حمله، برجسته میکند:
یکی قرار دادن افغانستان بر روی گسل تنشهای مذهبی و فرقهای و دیگری مانور رخنهپذیری امنترین نقاط کشور در برابر اراده جریانهای تروریستی.
هدف نخست اما با درایت و مدیریت نهادها و مراکز دینی شیعیان افغانستان محقق نخواهد شد؛ آنچنانکه این مهم، در واکنش شورای علمای شیعه مرکز بامیان سریعاً انعکاس یافت و این نهاد در پیامی که به همین مناسبت منتشر کرد، مردم را به همدلی و وحدت فراخواند و با تمام توان در برابر دسیسههای تفرقهافکنانه دشمنان همدلی و همگرایی مردم ایستاد.
این مهم اما در مورد رخنهپذیری ولایات دارای امنیت در مقابل شبیخونهای تروریستی هراسافکنان، صدق نمیکند؛ چیزی وابسته به تدابیر و تمهیدات استخباراتی و عملیاتی نیروهای دولتی است و با توجه به فزایندگی روند آسیبپذیری شرایط امنیتی، نیازمند بازخوانی و بازاندیشی جدی و ساختاری است، اما رأی اعتماد چند روز پیش نمایندگان مجلس به مقامات امنیتی، نشان میدهد که نه حکومت و نه پارلمان، در پی تجدید نظر ساختاری در حوزه مدیریت امنیتی کشور نیستند.
در این میان، آنچه بر ابهام و پیچیدگی اینگونه حملات تروریستی میافزاید، انکار طالبان از دست داشتن در آن است. این گروه مخصوصاً پس از آغاز مذاکرات صلحِ به بنبست خورده بیناافغانی، مسئولیت هیچکدام از اقدامات تروریستی در پایتخت و ولایات را بر عهده نگرفته است و از پذیرش مسئولیت حمله تروریستی به بامیان نیز شانه خالی کرد. گو اینکه طالبان با درپیشگیری رویکرد بزن و به دوش نگیر، در پی آن است که بار ملامت ملی و جهانی این اقدامات ضد بشری را از روی دوش خود بردارد و با تلاش برای مرمت تصویری که از این گروه در ذهنیت همگانی نقش بسته است، خود را صلحجو و مخالف هراسافکنی مغایر با روح مذاکرات صلح نشان دهد، اما آنچه موجب نشانه رفتن انگشت اتهام به سمت طالبان میشود، کارنامه خونین گذشته این گروه از یک سو و شباهت حملات تروریستی اخیر به نوع حملات و تاکتیکهای عملیاتی این جریان از سوی دیگر است. ضمن اینکه بهره سیاسی این اقدامات تروریستی نیز به حساب هیئت مذاکراتی طالبان در دوحه واریز میشود و قدرت چانهزنی آنان برای تحمیل مطالبات خود در میز مذاکره بر جانب دولتی مذاکرات صلح را افزایش میدهد.
اما صرف نظر از اینکه عامل حمله به بامیان چه گروهی بوده است، نکته مهم آن است که این حمله دقیقاً در فردای نشست جنوا صورت گرفت و این نشان میدهد که پاسخ خواستهای جهانی در این نشست برای آتشبس در افغانستان نهتنها مثبت نیست، بلکه گروههای تروریستی تا قلب امنترین ولایتهای افغانستان نیز پیشروی میکنند تا این پیام را به جهانیان مخابره کنند که آنان در برابر هیچ منطقی، جز منطق زور، تمکین نمیکنند. چنین چیزی مسئولیت حامیان بینالمللی دولت و به ویژه مسئولیت قدرتهایی را که به طالبان مشروعیت سیاسی بخشیدند، به اندازه کوههای همه عالم سنگین میکند.
بنابراین جامعه جهانی باید این مهم را درک کند که اعطای کمک ۱۳ میلیارد دالری در نشست جنوا برای افغانستان کافی نیست، بلکه در کنار آن افغانستان نیازمند همراهی صادقانه آنان در امر مبارزه با تروریزم بینالمللی است؛ زیرا حقیقت این است که افغانستان اکنون به تنهایی و به نمایندگی از تمام جهان با تروریزمی مبارزه میکند که به هیچ ارزش انسانی باورمند و پایبند نیست و در صورت تسلط بر این جغرافیا، امنیت تماشاگران بینالمللی جنایات خود را نیز از آنان سلب خواهد کرد.