حکمتیار؛ صدایی همیشه مخالف!
اخیراً گلبدین حکمتیار در گفتوگویی ویژه به شدت علیه نظام، حکومت و نهادهای امنیتی کشور تاخت، هرچند این رویکرد و راهبرد حکمتیار مسبوق به سابقه است؛ زیرا حکمتیار از بدو جوانی تاکنون با هر نظام و حکومتی سر جنگ و آشتی ناپذیری داشته است.
او از دوره جمهوری داوود خان تاکنون مخالف دولتها بوده و اکنون نیز در دهه هفتم زندگیاش با نظام جمهوری اسلامی افغانستان مخالفت میکند. او در یک دوره از حدود مخالفت سیاسی فراتر رفت و با دولت مجاهدین وارد جنگ و مسلحانه نیز شد که برایند آن ویرانی کابل و آواره شدن دهها هزار باشنده این شهر بود.
در تاخت و تاز اخیر او علیه دولت افغانستان اما دو مسئله برجسته است، نخست این که مشخصاً بر قوای مسلح ملی کشور تازید و دوم این که گروه طالبان و داعش را از هرنوع دست داشتن در انفجارهای مقناطیسی و ترورهای هدفمند در کابل و برخی مناطق دیگر کشور برائت داد.
چند ماه پیش از این نیز آقای حکمتیار حضور جنگجویان خارجی را در هلمند رد کرده بود؛ چیزی که با واکنش شدید دولت مواجه شد.
حکمتیار در مصاحبه شب قبل تلویحاً مسئله حکومت موقت را مطرح ساخت، مسئول انفجارها و ترورهای هدفمند حکومت را دانست و مدعی شد که حمله بر دانشگاه کابل و راکتپراکنیها بر شهر نیز از درون حکومت طراحی و اجرا شده است.
به نظر میرسد حکمتیار زیر تاثیر مالیخولیای ناشی از انزوای ممتد و مزمن سیاسی و همچنان فشار آن سوی مرز دیورند مبنی بر همسویی و همدلی اجباری با طالب و داعش در مقطعی که اسلامآباد تلاش دارد ساختار سیاسی آینده قدرت را در افغانستان به دست خویش باز طراحی کند، ناگزیر به شلیک چنین تئوریهایی میشود.
او چند ماه پیش سفری به پاکستان داشت، آنجا را خانه دوم خویش خوانده و پس از برگشت به افغانستان اظهاراتی داشت که ماموریت تازه او را کمابیش افشا میکرد. شب گذشته اما پرده بر افتاد فاش گفت آنچه باید میگفت.
باور نویسنده بر این است که در ماههای آینده فاصله فزیکی و فکری حکمتیار با گروه طالبان کمتر و کمرنگ تر میشود؛ زیرا مرجع مشترک هردو فشار وارد کرده تا نیروهای پراکنده در خدمت راهبردش بسیج شوند. چنین میپندارم که ماههای آینده روزگار دشواری برای کشور و نظام در پیش خواهد بود. ایستادهایم!